خرید تور تابستان ایران بوم گردی

متهم پرونده اتوبوس گلستان هفتم: من عاشق اعدامم!

سومین جلسه رسیدگی به پرونده متهم حادثه خیابان پاسداران صبح امروز در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی برگزار شد.

به گزارش ایسنا، قاضی محمدی کشکولی پس از تفهیم اتهامات مباشرت در سه فقره قتل عمدی و اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق جنجال و حرکات غیرمتعارف و تعرض به ماموران نیروی انتظامی به متهم پرونده از او خواست که در جایگاه قرار گیرد و به دفاع از خود بپردازد.

متهم «م.ث» با حضور در جایگاه گفت: برای بازماندگان صبر و برای خودم از خداوند بخشش می‌خواهم. این حرف‌ها را نمی‌زنم که مرا اعدام نکنید بلکه باید بگویم من عاشق اعدامم. من مدام از بازپرس می‌پرسم که چه زمانی مرا اعدام می‌کنید، ما را ز سر بریده می‌ترسانی.

وی ادامه داد: من نرفتم که آدم بکشم، بلکه تعصب مولای‌مان را داشتم؛ من عمدا کسی را نکشتم.

قاضی خطاب به متهم پرونده گفت: چرا دوست داری اعدام شوی؟

متهم در پاسخ مدعی شد: من اتوبوس را برداشتم و به درب پاسگاه بردم، اتوبوس خالی را حرکت دادم ولی آنها می‌آمدند که مرا بزنند، من گفتم ما نیامدیم که با شما بجنگیم.

قاضی خطاب به متهم گفت: در جلسات قبلی گفتی که بعد از کتک زدنت عصبانی شده بودی و این بار چیز دیگری می‌گویی.

متهم پاسخ داد: دوست داشتم موضوع تمام شود و مرا اعدام کنند، دوست ندارم به جامعه برگردم.

قاضی محمدی کشکولی از متهم پرسید آیا اتهامات را قبول دارید؟

«م.ث» پاسخ داد: خیر، من از دوستداران فقرایم. من جنب کلانتری پاسداران برای دفاع از برادر دینی‌ام ایستاده بودم تا وی را آزاد کنند. اتوبوس محل خواب من بود، من مالک اتوبوس را نمی‌شناسم، صندلی‌های اتوبوس را در آورده بودم و قرار بود فردا صندلی‌ها را ببندم. بعد از اینکه از پراید پیاده شدم سوار اتوبوس شدم تا به سمت پاسگاه بروم. اول آرام حرکت کردم تا نیروی انتظامی کنار بکشد و فیلم آن هم موجود است که من چراغ زدم. اگر می‌خواستم به کسی بزنم چرا باید چراغ بزنم. من در پاسگاه هم گفتم عمدا این کار را نکردم.

متهم گفت: من شکایتم از نیروی انتظامی را پیش کی باید ببرم؟ روز حادثه اراده‌ام دست خودم نبود و اضطراب داشتم که آنها می‌خواهند حمله کنند. من پایم را روی گاز گرفتم تا رد کنم، افراد را ندیدم.

قاضی محمدی کشکولی گفت: من سه نفر را ندیدم ولی وقتی شما می‌گویید آن را قبول دارم. کسی هم به غیر از من پشت فرمان اتوبوس نبود. وقتی که برخورد کردم پایم روی گاز بود و با گاز روی ماشین‌ها رفتم و نهایتا متوقف شدم.

قاضی محمد کشکولی خطاب به متهم گفت: چرا به سمت نیروی انتظامی رفتی؟

متهم پاسخ داد: آنها را ندیدم، چشمانم ضعیف است. مرا به پزشکی قانونی ببرید تا چشم‌هایم را معاینه کنند.

در ادامه جلسه دادگاه، قاضی محمدی کشکولی از نماینده حقوقی ناجا خواست در جایگاه حاضر شود.

نماینده حقوقی ناجا پس از حضور در جایگاه گفت: متهم که در حین ارتکاب جرم دستگیر شده، خود را متعلق به یک گروه خاص معرفی کرده است. در طول مدت حادثه، رعایت اخلاق اسلامی جزو رفتارهای ماموران ناجا بوده، در صورتی که شورشیان از رفتار خود دست نکشیده و در نهایت رفتارشان منجر به این جنایت شد.

یزدان فلاح‌زاده ادامه داد: متهم حادثه و همدستانش باید بدانند که اقدام آنها منجر به شهادت 4 جوان برومند و مجروح شدن بیش از ده نفر از ماموران و وارد شدن خسارت بسیاری به اموال مردم و سلب آسایش عمومی شده است.

وی در پایان اظهارات خود از قاضی محمدی‌کشکولی درخواست کرد که با توجه به اینکه چندین شاهد حادثه در جلسه هستند به جایگاه بیایند و مشاهدات خود را بیان کنند.

قاضی کشکولی خطاب به شاهدین از آنها خواست به ترتیب در جایگاه حضور یابند.

یکی از شاهدین حادثه در جایگاه حاضر و در بیان مشاهدات خود گفت: زمانی که ما به خیابان رسیدیم و هنوز حتی از موتورهای خود پیاده نشده بودیم آنها به سمت ما کوکتل مولوتوف پرتاب می کردند، اما با این حال دستور داده شده بود که حق برخورد ندارید و نباید به مردم و اموالشان آسیبی برسد. ما زمانی که به خیابان هفتم رسیدیم، دیدیم که یک اتوبوس با سرعت کمی در حال حرکت به سمت ما است که فکر کردیم می خواهد از خیابان عبور کند، اما پس از اینکه مدتی از حرکتش گذشت، به یکباره سرعت خود را زیاد کرد و با حرکت به سمت چپ و سپس سمت راست، به مأموران به نوعی حمله ور شد.

این شاهد حادثه ادامه داد: من در آنجا دیدم که شهید امامی در حال کمک به مردم بود و آنها را به سمت پیاده رو هدایت می کرد و می گفت که به سمت پیاده رو بروید. اما اتوبوس با او برخورد کرد و پس از آن دوباره اتوبوس منحرف شد و از روی شهید بایرامی عبور کرد که البته در آنجا باز هم دیدم که شهید بایرامی در حال فریاد زدن بود و به مردم می گفت فرار کنید. نهایتا این اتوبوس به خاطر شلوغی خیابان و حضور ماشین های داخل خیابان از حرکت ایستاد، اما من در آن لحظه چون از کمر و دیگر جاها آسیب دیده بودم نتوانستم اتوبوس را تا انتها دنبال کنم.

قاضی کشکولی از این شاهد ماجرا پرسید که در گزارشات آمده در اتوبوس جای گلوله مشاهده شده است.

شاهد گفت: ما اصلا اسلحه و سلاح گرم به همراه نداشتیم.

قاضی پرسید: خود شما متهم را در اتوبوس دیدید؟

شاهد گفت: بله، من او را در پشت فرمان زمانی که داشت از جلوی ما با سرعت کم عبور می کرد، دیدم.

پس از اظهارات شاهد اول یکی دیگر از شهود حادثه به دستور قاضی در جایگاه حاضر شد و با معرفی خود گفت: ما ماموریت داشتیم که به سمت کلانتری 102 پاسداران حرکت کنیم. به محض پیاده شدن از موتورها دیدیم که آشوبگران خیابان را بسته اند و به ما دستور داده شد که آنها را متفرق کنیم که سپس آنها فرار کردند و به خیابان هفتم رفتند. جزو اولین کسانی بودم که وارد این خیابان شدم.

وی تصریح کرد: در آنجا من یک اتوبوس را دیدم که به آرامی در حال حرکت بود و  حتی فکر کردم اتوبوس همکاران است که می خواهد مامور پیاده کند. با این حال اجازه دادم که از کنارمان بگذرد؛ اما پس از عبور از ما به یکباره سرعت خود را زیاد کرد و به سمت ماموران حمله کرد. در آنجا من دیدم که شهید امامی بین اتوبوس و یک ماشین گیر افتاد و اتوبوس از روی او عبور کرد و سپس به سمت راست رفته و شهید بایرامی را هم به شهادت رساند.

قاضی محمدی کشکولی گفت: آیا شما دیدید که به اتوبوس شلیکی شده باشد؟ که وی پاسخ داد: خیر من ندیدم چون ما اسلحه نداشتیم و حتی سپر هم برای دفاع از خود نداشتیم.

قاضی از شاهد پرسید: شما دیدید که این متهم از اتوبوس پیاده شود؟

شاهد گفت: من چون پس از این حادثه بالای سر مقتولین رفتم، جلو نبودم که بیینم چه کسی از اتوبوس پیاده شد اما زمانی که اتوبوس از جلوی من عبور می کرد متهم را در پشت فرمان اتوبوس دیده بودم، البته گفتند که همکاران یک گاز اشک آور به سمت اتوبوس شلیک کرده اند تا بتوانند اتوبوس را متوقف کنند و اگر ماشین های پارک شده در داخل خیابان نبود ممکن بود اتوبوس افراد بیشتری را زیر بگیرد و به افراد بیشتری آسیب برساند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا