خرید تور تابستان ایران بوم گردی

چرا وارد جنگ نمی‌شویم؟ | محسن صالحی‌خواه

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده‌است، نوشت:

ایران طی دو دهه گذشته، به طور مستقیم و غیرمستقیم حداقل وارد چند جنگ و درگیری منطقه‌ای شده است:

۱. جنگ ۳۳ روزه لبنان
۲. تمام جنگ‌های غزه (۲۲ روزه، هشت روزه و …)
۳. جنگ داخلی سوریه
۴. جنگ با داعش و دیگر گروه‌های تروریستی سلفی
۵. جنگ یمن

در این دو دهه، ساختار سیاست متفاوتی را در خصوص اعلام حضور در منطقه اتخاذ کرده است. اما در مجموع، ابایی از آشکار شدن این نقش‌آفرینی نداشته است. این حضور یا از مجاری داخلی آشکار شده یا از مجاری خارج از کنترل خارجی که در نهایت، گستردگی حضور منطقه‌ای ایران را نشان می‌دهد. اما مطالعه شرایط امروز و مقایسه آن با شرایط این دو دهه نشان می‌دهد که بسیاری از شاخص‌ها دست‌خوش تغییر شده است.

یک؛ ایران در تمام این سال‌ها حضور و نفوذ منطقه‌ای خود را به عنوان یک برگ برنده در دست داشته و آن را نیز غیرقابل مذاکره خوانده است. جبهه نفوذ ایران در منطقه بسیار گسترده شده است. هر سازوکار کوچک یا بزرگی که ایجاد می‌شود، برای اداره به پشتیبانی مالی نیاز دارد. حوزه تاثیرگذاری ایران طی سال‌های گذشته ترکیبی از احزاب سیاسی، گروه‌های نظامی و رسانه‌ها بوده که اداره چنین ساختار گسترده و پیچیده‌ای، نیازمند منابع مالی قابل توجه است. منابعی که ایرانِ سال ۲۰۲۴ در اختیار دارد، با ایران سال ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳ روزه)، ۲۰۱۱ (جنگ داخلی سوریه) و ۲۰۱۴ (جنگ با داعش) متفاوت است. پیش از این، شاید اعتراض‌هایی به هزینه‌های مذکور می‌شد یا حداقل سوال‌های پراکنده‌ای در خصوص هزینه – فایده این روند مطرح می‌شد اما با توجه به شرایط اقتصادی مناسب‌تر آن روزها نسبت به وضع موجود، زیاد قابل توجه نبود. ولی با بحران اقتصادی فعلی ایران، قیمت ارز، نفوذ ناامنی به درون مرزها، بالا گرفتن اعتراضات داخلی و کوتاه شدن فواصل بین اعتراض‌ها، سوال‌های زیادی در خصوص این هزینه‌کردها به وجود آمده است. سوال اصلی این است که چه داده‌ایم و چه گرفته‌ایم و در مرحله بعد، آیا این هزینه‌ها برای یک ایدئولوژی خاص بوده است یا برای ایران.

دو؛ چند روز قبل به دنبال حمله موشکی به مقر تروریست‌ها در خاک سوریه و یک ساختمان در اربیل، حمله‌ای نیز به منطقه کوه سبز در بلوچستان پاکستان نیز اتفاق افتاد. حملات توپخانه‌ای و موشکی مشابه به منطقه اقلیم کردستان پیش از این نیز سابقه داشته است. اما واکنش عراق در یک سو و واکنش پاکستان از سوی دیگر بی‌سابقه بود. عراق سفیر خود را فراخواند و به طور رسمی از ایران به سازمان ملل شکایت کرد. پاکستان نیز ضمن فراخوان سفیر خود از تهران، اجازه بازگشت سفیر ایران را نداد و دست به حمله تلافی‌جویانه نظامی به منطقه سراوان سیستان و بلوچستان زد.

روابط ایران و عراق طی سال‌های پس از صدام، هرچند پرفراز و نشیب اما هم‌واره مثبت بوده است. این ارتباط به خصوص پس از ظهور بحران داعش نیز محکم‌تر شد. اما در حال حاضر، عراقی‌ها همان‌طور که در عمل نشان دادند و از زبان سیاستمداران‌شان نیز شنیده‌ایم، علاقه‌ای ندارند که محل منازعه ایران و آمریکا باشند و بیش از آن، علاقه ندارند که به عنوان حوزه نفوذ ایران شناخته شوند. حتی گروه‌های شیعه عراق که در تمام این سال‌ها ارتباط مثبتی با ایران داشته و در ماه‌های گذشته بارها منافع آمریکایی‌ها را مورد هدف قرار دادند، در خصوص عملیات اخیر ایران موضع دوپهلو نیز نگرفتند. گویا آن‌ها نیز در تلاش هستند که فاصله خود را حفظ کنند. با این که در این زمینه، عراقی‌ها هستند که باید نگرانی‌های ایران در زمینه حضور گروه‌های تجزیه‌طلب و نفوذ اسرائیل در اقلیم کردستان را برطرف کنند اما باز هم آنان سعی می‌کنند نارضایتی خود از اقدام ایران را نشان دهند. هر چند بسیار بعید است که واکنشی مانند پاکستان داشته باشند.

سه؛ اقدام متقابل پاکستان را چطور باید تفسیرکنیم؟ اقدام پاکستان نشان داد که همه کشورهای منطقه در برابر اقدامات ایران دست‌بسته نیستند. اقدام متقابل پاکستان بازدارندگی نظامی ایران را از بین نبرد اما تَرَک بزرگی بر پیکر آن زد. پیش از این، گروه‌هایی که به عنوان گروه‌های نیابتی ایران شناخته می‌شوند، دست به حمله می‌زدند اما الان ایران به طور مستقیم به مواضعی در یک کشور همسایه حمله کرده است. هر چند این حملات بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد مبنی بر حق دفاع مشروع، قابل دفاع است. اما در لایه تحلیلی، نشان می‌دهد آن تحلیل غالب نظامی مبنی بر این که می‌توانیم دست به هر کاری بزنیم و پاسخی نگیریم، به طور کامل منطبق با واقعیت نیست. در بعد غیرنظامی، این تجربه را با طالبان حاکم بر افغانستان نیز داشته‌ایم. آن‌ها هم در مساله تهدیدها در خصوص حقابه هیرمند نشان دادند که ممکن است بازی با کلمات توسط سیاسیون نیز بی‌پاسخ نماند. اما به طور کلی، نه بغداد و نه اسلام‌آباد تلاشی برای افزایش سطح تنش با تهران نمی‌کنند. چرا که منافع هیچ یک از طرفین این معادله، ورود به یک درگیری طولانی نیست. پاکستانی‌ها پس از واکنش‌های اولیه، سعی کردند در اظهارنظرهای جدید، اوضاع را آرام کنند.

چهار؛ خاورمیانه امروز مثل یک انبار باروت آماده انفجار است. منتظر یک جرقه تا تمام منطقه را به آتش بکشد. ایران نه توان و نه قصد منفجر کردن این انبار را دارد. بر خلاف بازی‌های تندروها، در بخش‌هایی از حاکمیت نوعی واهمه از کلید زدن یک جنگ بی‌پایان با بازیگران متعدد منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به وجود آمده است. ایران امروز نه توان اقتصادی ورود به جنگ را دارد، نه جایگاه بین‌المللی‌اش اقتضا می‌کند که بخواهد معادله فعلی را بر هم بزند. ایران خود را از عملیات طوفان الاقصی کنار کشید و بارها تاکید کرد که این یک عملیات فلسطینی بوده و هست. حتی سخنی از سابقه حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و آموزشی از مقاومت فلسطین نیز به میان نیامد. تنها بخشی از تندروهای داخلی و اسرائیلی‌ها هستند که می‌خواهند پای ایران را به جنگ غزه باز کنند. در خصوص تحولات دریای سرخ نیز، ایران در ظاهر تنها نظاره‌گر وقایع است. آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در اظهارنظرها و بیانیه‌های رسمی، نیروهای یمنی را «حوثی‌های تحت حمایت ایران» می‌نامند و تهران را به عنوان عامل اصلی پشت صحنه یمنی‌ها به کشتی‌های تجاری مربوط به اسرائیل معرفی کنند. به نظر می‌رسد که ایران سعی می‌کند با صحنه‌گردانی و استفاده از نفوذ خود بر یمنی‌ها و از سوی دیگر لبنانی‌ها، فشارهای غیرمستقیمی بر اسرائیل وارد کند. حزب‌ا… دست به عملیات‌های نامنظم و پراکنده علیه اسرائیل می‌زند و انصارا… نیز در دریای سرخ منافع اسرائیلی‌ها را هدف قرار می‌دهد. اما به نظر نمی‌رسد که استفاده از نیروهای نیابتی به عنوان اهرم فشار، فراتر از آن چه امروز شاهد آن هستیم برود و به یک جنگ گسترده تبدیل شود. ایران توان ورود به یک جنگ را ندارد. زیرا نمی‌تواند در جبهه نفوذ گسترده‌ای که طی دو دهه گذشته ایجاد کرده، همزمان به نبرد بپردازد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا