خرید تور تابستان ایران بوم گردی

همایون اسعدیان: احکام قوه قضائیه حیثیت جمهوری اسلامی را در جهان مخدوش کرد

تینا جلالی در اعتماد نوشت: سینمای ایران در یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخ قرار گرفته و روزهای بی‌سابقه‌ای را پشت سر می‌گذارد. از فروش پایین فیلم‌ها و بیکاری فیلمسازان بزرگ و احکام عجیب و غریب و قاچاق فیلم‌ها که بگذریم، مهم‌ترین نکته مواجهه فیلمسازان با جامعه امروز است که نمی‌دانند چگونه می‌توانند فیلم‌های‌شان را در فضای تغییر کرده جامعه امروز بسازند. خیلی از آنها اصلا فیلمساز سیاسی نیستند اما کار در فضای ملتهب امروز برای‌شان دشوار شده. این دسته از فیلمسازان در شرایط فعلی جامعه چگونه می‌توانند فیلم بسازند؟ چه ترسیمی از جامعه امروز می‌توانند داشته باشند؟ اصلا از این روزهای جامعه ایران قرار است چه تصویری برای آینده بماند؟

همچنین چند وقتی است که بحث فیلم‌های زیرزمینی در سینما باب شده و بعضی فیلمسازان را دچار چالش کرده است. از یک طرف سخت‌گیری مسوولان و از طرف دیگر تمایل فیلمسازان به فیلم‌های دلخواه‌شان عرصه را در فیلمسازی سخت و دشوار کرده است.

ما با همایون اسعدیان فیلمساز صحبت کردیم و نظر او را درباره این مهم جویا شدیم که در ادامه می‌خوانید.

جناب اسعدیان اگر بگوییم این روزها سینمای ایران بحرانی‌ترین روزها را نسبت به دوره‌های مختلف سپری می‌کند بیراه نگفته باشیم، هر چقدر هم که بخواهیم چشم‌اندازی امیدوارانه نسبت به موضوعات سینما داشته باشیم، اما مجموعه اتفاقاتی که این روزها شاهدیم، دست به دست هم می‌دهد و مانع هر نوع امیدواری می‌شود.

بله با شما موافقم. دقیقا در یکی از بحرانی‌ترین مقاطع سینمای ایران قرار داریم، البته این نکته در بخش‌های مختلف قابل تحلیل است. به نظر من اولین بحران مربوط به هزینه‌های تولید می‌شود که به‌شدت بالا رفته و این باعث نگرانی شدید سینماگران شده است. سال گذشته گفتم یک‌بار دیگر هم تاکید می‌کنم گول فروش چند کمدی را در سینمای ایران نخوریم. البته که فروش فیلم «فسیل» باعث بقای سالن‌های سینما در یکسال گذشته شده و هزینه‌های جاری سینماداران تامین می‌شود اما این فروش متعلق به همه فیلم‌های سینمای ایران نیست. به این معنی که به جز چند فیلم معدود باقی فیلم‌ها فروش خوبی نداشته و در گیشه متضرر هم شده‌اند. البته اشکالی ندارد می‌توانیم با چنین ارقام بالایی دل‌مان را خوش کنیم.

البته که واقعیت چیز دیگری است.

پارسال هم به این نکته اشاره کردم که وقتی سینماها ۴۲۰ میلیارد فروش داشتند، ۲۲۰ میلیارد از این فروش برای ۵ فیلم بوده و ۲۰۰ میلیارد برای مجموع ۴۴ فیلم که در سال ۱۴۰۱ اکران شد. در حالی که اگر ۴۲۰ میلیارد تومان بین مجموع همه فیلم‌های اکران شده در سال ۱۴۰۱ سرشکن می‌شد به مراتب برای سینمای ایران بهتر بود. حالا هم برای امسال وضعیت همین گونه است. در انتهای امسال ممکن است سینمای ایران به فروش هشتصد میلیاردی برسد که از این مقدار چهارصد میلیارد برای چهار فیلم است و بقیه دیگر بین ۵۰ فیلمی است که امسال اکران می‌شود تقسیم می‌شود. به نظرم این ارقام فروش را نباید رونق و نجارت‌دهنده سینما بدانیم. البته این نکته بخش کوچکی از مشکلات عدیده سینمای ایران است.

سینمای ایران این روزها در بخش‌های مختلف دچار پیچیدگی‌های بی‌سابقه‌ای است.

دقیقا. یکی از مهم‌ترین مسائل مبتلا به سینماگران در این روزها این است که نمی‌دانند چه باید کنند؟ جامعه به‌شدت دچار تحول است طوری‌که فضای امروز با دیروز تفاوت زیادی دارد، شهریور امسال با سال گذشته اصلا قابل قیاس نیست. به نظرم جامعه امروز نسبت به سال گذشته ده قدم جلوتر آمده و اساسا نگاه‌ها کاملا تغییر کرده است. جدای از فیلم‌های کمدی و اساسا مقوله فیلمسازی، سینمای ایران یک بخشی دارد به نام سینمای اجتماعی که به موضوعات روز جامعه می‌پردازد. اجازه بدهید سینمای اجتماعی را برای روشن شدن افکار عمومی تعریف کنیم. این سینمای اجتماعی که از آن صحبت می‌کنیم لزوما سیاسی نیست. فیلم‌هایی که در سینمای آقای عیاری ساخته می‌شود یا فیلم‌های خانم بنی‌اعتماد نمونه‌ای از این فیلم‌هاست که سیاسی نیستند اما مضامین اجتماعی دارند. حالا این دسته از فیلمسازان در شرایط فعلی جامعه چگونه می‌توانند فیلم بسازند؟ چه ترسیمی از جامعه امروز می‌توانند داشته باشند؟ اصلا از این روزهای جامعه ایران قرار است چه تصویری برای آینده بماند؟ جامعه ایران به هیچ عنوان مثل پارسال نیست. فیلمسازان نمی‌توانند روی مسائل مهم چشم ببندند و به موضوعات نگاه نکنند. توقع هم از آنها بسیار جدی است. این کار را برای سینماگران به‌شدت سخت کرده است. الان شما ملاحظه کنید بسیاری از فیلمسازان خوب اجتماعی هیچ تقاضایی برای ساخت فیلم نمی‌دهند. همه کسانی هم که پروانه ساخت می‌گیرند یا ناآشنا هستند یا فیلمسازان اول جوان.

انگار مسوولان خودشان هم نگران هستند.

بله نگران این هستند که همه‌چیز در فیلم‌ها گل و بلبل نشان داده شود. آخر مگر می‌شود؟

در صحبت‌هایی که با شما دارند به این نکته تاکید می‌کنند که روایت جامعه امروز در فیلم‌های‌تان نباشد؟

نمی‌گویند این روایت را نداشته باشید اما همانطور که در صحبت‌های آقای وزیر هم می‌خوانید و شعر بسیار جذابی هم در رابطه با آن گفته شده که می‌گوید: «همه‌چیز آرومه ما چقدر خوشبختیم…» آقای وزیر همه‌چیز را آرام می‌داند و آرام می‌بیند. ولی ما خودمان که می‌دانیم هیچ‌چیز آرام نیست. البته مسوولان بیشتر از ما نگران هستند و خیلی هم نگران هستند و دایم هم هشدار می‌دهند و تهدید می‌کنند که مردم کاری نکنند اما واقعا مردم کاری نمی‌کنند. اما آنها نگران هستند.

البته نمی‌توانیم التهابی که در جامعه وجود دارد را منکر شویم.

بله دقیقا. ما در حال حاضر در فضای آرام زیست نمی‌کنیم و نگرانی‌های مختلفی داریم. امروز نگران افزایش قیمت بنزین هستیم، فردا نگران قیمت اجاره خانه، روز بعد نگرانیم آیا ما را از دانشگاه اخراج می‌کنند؟ روز بعد نگرانیم نکند کافه‌مان پلمب شود؟ با یک جور خود التهابی اجتماعی مواجه هستیم و فضای استرس را تنفس می‌کنیم. بعد شما نگاه کنید در این شرایط که همه نگران هستیم از ما سینماگران توقع می‌رود که در فیلم‌های‌مان امید به مردم بدهیم؟ آخر چه امیدی؟ این بیشتر به شوخی شبیه نیست؟ اما به شما بگویم به عنوان فیلمساز و هنرمند باور دارم که باید به مردم امید بدهیم و نباید آنها را ناامید کنیم اما برای خودم متر و معیاری دارم. به این معنی که در فیلمی که می‌خواهم بسازم از خودم می‌پرسم کجا را باید نشان دهم که مردم را امیدوار کنم؟ به چه چیزی تکیه کنم تا مردم از حرف‌هایم ناامید نشوند و آنها را به جلو سوق دهم؟ ولی در جامعه امروز این متر و معیار برای من نیست. یکجور التهابی در زیر پوست شهر هست که به همه ما سرایت می‌کند. گذشت آن روزگاری که با قصه معمولی مردم را سرگرم می‌کردیم، باور کنید جامعه امروز فرق کرده است. وقتی با دوستان با هم صحبت می‌کنیم این پرسش را مطرح می‌کنیم که قرار است در فیلم‌های‌مان چه چیزی را نشان دهیم.

ورای از قصه به نظر می‌رسد تغییرات در شکل جامعه را هم نمی‌توانید در فیلم‌ها منعکس کنید؟

در یک منطقه‌ای زندگی می‌کنم که حجاب در این منطقه کاملا متفاوت است، با خودم می‌گویم اگر بخواهم در این منطقه بخشی از داستان را روایت کنم به این خانم‌ها که از کوچه و خیابان رد می‌شوند چه بگویم؟ به آنها بگویم از این کوچه رد نشوید؟ بنابراین به شما بگویم که کار در سینما خیلی برای ما سخت شده و بسیار روزهای پرتنش را سپری می‌کنیم.

بسیاری از همکاران شما هم به این نکته اذعان دارند. انگار یکجور دگردیسی در فضای جامعه به وقوع پیوسته که آرام آرام این وضعیت را باید پذیرفت.

چند ماه قبل از شهریور پارسال در تالار وحدت در جمعی با وزیر ارشاد صحبت می‌کردیم، به آقای وزیر در آن جمع گفتم که آقای وزیر به مای فیلمساز نگاه نکنید که پیر شدیم و سن و سالی از ما گذشته است محافظه‌کار شدیم و در مقابل مقررات شما کوتاه می‌آییم و واکنشی نداریم، در آن جمع به آقای وزیر گفتم د رآینده‌ای نزدیک سونامی جوانان در راه است وقتی اتفاقات شهریور افتاد در اینستاگرام برای وزیر استوری کردم که «نگفتم به شما سونامی جوانان در راه است؟» نسل جدید و جوان خودش را پایبند نمی‌داند، به زور نمی‌توان با این نسل حرف زد. مثل سی سال گذشته نیست که به فیلمساز بگویند این را بساز، آن را نساز. در نتیجه شرایطی که ما درش هستیم با قوانینی که به ما می‌دهند و پافشاری که می‌کنند اصلا همخوانی ندارد.

بحث فیلم‌های زیرزمینی این روزها بسیار باب شده است که با واکنش منفی مسوولان مواجه است.

بحث باب شدن این نوع فیلم‌ها نیست، بحث تکنولوژی و پیشرفت علم است که اوضاع با قدیم بسیار فرق کرده است. در قدیم ما فیلم می‌ساختیم که فیلم‌های‌مان برای نمایش به کشورهای دیگر فرستاده می‌شد اما الان فیلمسازان جوان با یک دوربین کوچک و با امکانات کم فیلم می‌سازند و خودشان به دورترین نقطه جهان فیلم‌شان را می‌فرستند. ولی متاسفانه مسوولان نمی‌خواهند با این تغییرات همگام شوند و پافشاری بر قوانین گذشته دارند. ای کاش باور کنند این راهش نیست. نه در سینما که در عرصه موسیقی هم این اتفاق می‌افتد. امروز شما تهدید می‌کنید که جلوی فعالیت ۲۰ فیلم و فیملساز زیر زمینی را می‌گیرید فردا ۵۰ نفر فیلم زیر زمینی کار می‌کنند. چطور باید به آقایان بگوییم که با تغییرات جهان نمی‌شود در افتاد.

پیشنهاد شما چیست؟

یک زمانی در ارشاد مسوولیت داشتم. در آن مقطع دکتر احسانی مسوول نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد بود. اینجا می‌خواهم از تفکر این آدم برای شما صحبت کنم. آن زمان که ما با فیلم‌های فاقد مجوز مواجه می‌شدیم آقای احسانی به من گفت برو با این جوان‌ها صحبت کن تا با آنها کنار بیاییم. تا آنها فیلم‌های ‌شأن درون سیستم خودمان و با ما بسازند. شایسته نیست که آنها را از خودمان بتارانیم. آقای احسانی معتقد بود ما به این نگاه‌های جوان احتیاج داریم. این روزها به تفکر آقای احسانی نیاز داریم آخر تا کی ممنوع‌الکار، آخر تا کی ممنوع‌الفعالیت. ممنوع‌الخروج. زمانه عوض شده. مسوولان این نکته را باید بپذیرند. نمی‌دانم چرا مسوولان ما متوجه تغییرات نیستند و در ضمن آرزو دارند که همه‌چیز به دو دهه قبل برگردد.

به نظر می‌رسد که باید متوجه تغییرات زمانه بود و با نسل جوان همگام شد. این بحث در پلتفرم‌ها هم مطرح است. سخت‌گیری و موانعی که در این بخش وجود دارد.

در دوره کرونا پلتفرم‌ها ظهور کردند و یکجور ناجی بیکاری اهالی سینما بودند در سال ۳۴ سریال ساخته می‌شد و این خود ارتزاق اهالی سینما را تامین می‌کرد و در ضمن رقابتی بین صدا وسیما و این پلتفرم‌ها به وجود آمده بود اما از آنجایی که صدا وسیما توان رقابت با پلتفرم‌ها را ندارد، نمی‌خواهد پلتفرم‌ها ارتقا پیدا کنند، به آنها هم فشار می‌آورد که پلتفرم‌ها را هم سطح خودش کند. آخر چرا؟ شما اصلا جلوی ساخت سریال را هم بگیرید با ساخته‌های اینستاگرامی چه می‌کنید؟ الان باب شده در زمان ۳ دقیقه سریال می‌سازند و در اینستاگرام منتشر می‌کنند خیلی هم مخاطب دارند. اوضاع به گونه‌ای پیش می‌رود که من فکر می‌کنم دن‌کیشوت‌وار با آسیاب بادی می‌جنگیم؟ آقایان بعضی وقت‌ها طوری رفتار می‌کنند که انگار همه مشکلات کشور در این چند پلتفرم خلاصه شده است. انگار خودشان سهمی در مسائل عدیده کشور ندارند. من به شما بگویم که در انتها همه‌چیز حل می‌شود اما در حال حاضر نمی‌خواهند یا نمی‌توانند تغییرات را قبول کنند.

آقا جان اگر شما به بازیگری اجازه فعالیت ندهید از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند و از بازی او بهره می‌گیرند این را هم قبول ندارید؟ حرف من این است در مقابل زمانه باید تسلیم بود.

آقای اسعدیان به عنوان سینماگر درباره فیلم‌هایی که این اواخر در شبکه قاچاق منتشر شده چه نظری دارید؟

من نظری در این باره نمی‌دهم اما به هر حال تغییر و تحولات تصویری است که بار منفی هم دارد. ممکن است لجبازی از سوی سازندگان باشد که وقتی به ما پروانه نمایش نمی‌دهید خودمان این توان را داریم که در فضای مجازی فیلم‌مان را منتشر کنیم.

از همه بخش‌های سینما صحبت کردیم درباره احکام صادره برای سینماگران که در چند وقت اخیر موجبات حواشی شده چه تحلیل دارید؟

باور کنید که هیچ کسی، هیچ سازمانی، هیچ نهادی به اندازه این احکامی که قوه قضاییه برای هنرمندان صادر می‌کند، نمی‌توانست حیثیت جمهوری اسلامی را در جهان مخدوش کند. تعجب می‌کنم این احکام بیشتر از آنکه علیه اهالی سینما باشد علیه خود قوه قضاییه است. به نظرم آقایان به این فکر کردند که چطور می‌توانند سطح قوه قضاییه ایران را در جهان پایین بیاورند پس بهترین راهش این احکام است. من می‌دانم در داخل قوه قضاییه افرادی هستند که به این احکام راضی نیستند. به نظرم احکام قوه قضاییه زمانی رسمیت می‌یابد که توسط جامعه مقبول باشد. وقتی جامعه پذیرای این احکام نیست. خیلی تعجب‌آور است که بخواهیم با این احکام قوه قضاییه را سخیف کنیم. برای سعید روستایی نوشتند که او را به قم بفرستید. سوال من از آقایان این است که شما فکر می‌کنید دانشجویان قم از معاشرت با سعید روستایی بدشان می‌آید؟ آنها کیف می‌کنند. شما فکر می‌کنید برای سعید روستایی بد می‌شود؟ آنجا آنقدر دورش جمع می‌شوند و از او سینما و فیلم می‌آموزند. برای دانشجویان قم این بهترین حکم است.

اصلا من بعصی وقت‌ها فکر می‌کنم بین قضات در قوه قضاییه رقابت است که هر روز کدام‌مان حکم شیرین‌تری بدهیم و این به نظرم خیلی بد است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا