خرید تور تابستان ایران بوم گردی

جامعه‌ی زخم‌خورده‌ی اژدهای کومودو | علی نصری

«علی نصری» در یادداشتی تلگرامی نوشت:

«اژدهای کومودو» یکی از درنده‌ترین حیوانات است. در یک تحقیقی در زیر میکروسکوپ در چنگال‌‌های یکی از آن‌ها پوست و استخوان ۱۹ جانور مختلف مشاهده شده بود. البته اژدهای کومودو جثهء چندان بزرگی ندارد. آرواره‌های او از بیش‌تر حیوانات درنده ضعیف‌تر است. و دست‌هایش قوت و توان نگه‌داشتن حیوانات درشت را ندارند. اما با این حال شکارچی بسیار موفقی است و جانوارنی که در مسیرش قرار می‌گیرند٬ کم‌تر جان سالمی بدر می‌برند. اما چطور؟

اژدهای کومودو فقط یک یا دو بار طعمه‌ی خود را گاز می‌گیرد و سپس او را رها می‌کند. طعمه فرار می‌کند و با سرعت از صحنه دور می‌شود. شاید به خود می‌گوید که عجب قسر در رفته و جانش از چنگ این هیولا در امان مانده. اما رفته رفته بدنش سست می‌شود، پاهایش کم‌ توان می‌گردند، قدم‌هایش سنگین می‌شوند، تلخی عجیبی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد، آهسته بر روی زمین می‌نشیند، ساکت، منفعل، بی‌رمق. نگاهش مات و خیره می‌گردد. شبح اژدهای کومودو را می‌بیند که از دور آهسته آهسته ظاهر می‌شود٬ با قدم‌های سنگین آرام آرام به سمت او می‎آید، با زبانش رد خون او را بر روی زمین دنبال می‌کند و با قدم‌ به قدم و نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شود. اما حیوان زخمی هیچ انگیزه‌ای برای مبارزه یا فرار در خود نمی‌بیند. یاس و انفعال و ضعف و تلخی تمام وجودش را گرفته. اژدهای کومودو در همان رویارویی اول «زهر»ی را در وجود او تزریق کرده که نه تنها مانع بسته شدن زخم‌‌هایش شده که قوت و انگیزه‌ی مبارزه برای زندگی را نیز از او ربوده است. او تنها خیره به هیولا می‌نگرد و جز تسلیم شدن در برابر شکست و مرگ چاره‌ای ندارد.

امروز جامعه‌ی ما وضعیت مشابهی با طعمه‌ی اژدهای کومودو دارد. درندگان خارجی و افراطیون داخلی – اگر چه توان یا تمایل رویارویی مستقیم را ندارند – اما از هر سو احاطه‌‌مان کرده‌اند و هر از گاهی نیشی بر گوشت‌مان فرو می‌کنند و زهر «یاس»ی در جان‌مان میریزند و سپس آرام رد زخم‌هایمان را دنبال می‌کنند تا آن‌جایی که دیگر رمقی در جان‌مان باقی نمانده باشد و طعمه‌ی آسان و بی‌آزاری برایشان شده باشیم.

درندگان خارجی می‌کوشند تا با تحریم‌های اقتصادی و جنگ‌های نیابتی و تفرقه‌افکنی‌های قومی و بدعهدی‌های حقوقی و هجمه‌های رسانه‌ای و بمباران تبلیغاتی و سیاه‌نمایی‌های شبانه‌روزی، جامعه‌ی ایران را نسبت به هرگونه چشم‌اندازِ «ثبات» و بهبود وضعیت‌ اقتصادی و احساس امنیت و آرامش روانی و عادی‌ شدن شرایط‌ زندگی دل‌سرد و مایوس کنند. سخن‌گویان فارسی‌زبان‌ آن‌ها نیز سعی دارند تا با واژه‌سازی‌های مغرضانه و تحقیرآمیز و جایگزین کردن واژه‌ی «اصلاح‌طلبی»‌ با «استمرارطلبی» جامعه را از هرگونه انگیزه‌ی حرکت و سازندگی پشیمان سازند و در برابر هجمه‌ها و تجاوزهای خارجی تسلیم و منفعل‌ش کنند.

از سوی دیگر٬ جریان‌های افراطی داخلی از تمام ابزارهای قانونی و فراقانونی خود استفاده می‌کنند تا با ایجاد فضای تنش و خفقان و مسدود کردن جریان آزاد اطلاعات و محدود ساختن آزادی‌های اجتماعی و برگزاری نمایش‌های نمادین خشونت و انواع و اقسام مانع‌تراشی‌های دیگر در برابر مطالبات اصلاح‌طلبانه‌ی جامعه، به افکار عمومی چنین تلقین کنند که هر قدمی که بردارند دو قدم به غقب خواهند رفت و راهی جز انفعال و تسلیم در برابر قدرت آن‌ها ندارند.

ما امروز «زخم‌خورده» و «زهرخورده‌ی» اژدهاهای کومودو هستیم و تلخی یأس و ناامیدی در رگ‌هایمان جاری شده و پاهایمان از حرکت سست گشته و دشمنان‌مان رد خون‌مان را گرفته‌اند و آهسته آهسته نزدیک می‌شوند. امروز اگر روح اعتدال و عقل‌گرایی و سازندگی و امیدواری را در خود زنده نکنیم و زخم‌هایمان را با اراده‌ی جمعی درمان نکنیم و زهر یأس و بدبینی را از رگ‌هایمان خارج نسازیم و با اراده روی پاهایمان نایستیم و با صلابت به حرکت درنیاییم، روزی مات و خیره چشم به هیولایی خواهیم دوخت که زیادی نزدیک شده و توان و انگیزه‌ای برای دفع او باقی نمانده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا