خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آیا دانشگاه‌ها از سیاست زده شده‌اند؟

زهرا منصوری، خبرنگار انصاف نیوز: روزی که رییس جمهور به مناسبت سال تحصیلی جدید به دانشگاه تهران رفت و هیچ تشکل دانشجویی اجازه‌ی سخنرانی نیافت و این تشکل‌ها در اعتراض به وضع موجود و مهندسی شدن حضور ریس جمهور حدودا بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفر در مقابل محل سخنرانی روحانی در دانشگاه تهران تجمع کردند.

ماموران حراست حضور گسترده ای داشتند و حتی عبور از مقابل کتابخانه هم ممنوع بود.

این جمعیت ۵۰ تا ۱۰۰ نفر از انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی بود و شعارهای درباره‌ی تورم و اوضاع اقتصادی و رفع حصر و بازداشت دانشجویان می‌دادند.

بسیاری از دانشجوها هم  تماشاچی این تجمع بودند گویی نمایشی در حال اجرا است. جمعیت ۵۰ تا ۱۰۰ نفر کجا و تعداد کل دانشجویان کجا؟

آیا دانشگاه‌ها سیاست زده شده‌اند؟ ریشه‌ی این بی تفاوتی سیاسی چیست؟

ایمان واقفی پژوهشگر اجتماعی معتقد است ریشه‌ی این مساله رواج انسان شناختی فردگرا و همچنین به نوعی سیاست جاری در جهت تضعیف کارهای جمعی است زیرا فعالیت جمعی قدرت به وجود می‌آورد.

متن کامل گفت و گو‌ی انصاف نیوز با ایمان واقفی درباره‌ی  سیاست زدایی از دانشگاه‌ها و انفعال سیاسی دانشجویان  را در ادامه بخوانید:

این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه باید از زاویه‌ی انسان شناختی به قضیه نگاه کنیم، گفت: چرا از دانشجو سیاست‌زدایی شده؟ من اسم آن را انسان شناسی فردگرا و انسان‌شناسی اجتماع‌گرا می‌گذارم. این‌ها دو مقوله‌ی متفاوت هستند.

واقفی در ادامه توضیح داد: سنت فردگرایی و لیبرالیست در قرن ۱۸ شکل گرفت و رشد کرد و تا به امروز ادامه دارد. یک تفکری هم شکل گرفت که اگر هر فردی به دنبال منفعت شخصی خود برود، در نهایت نفع جمعی حاصل می‌شود. در ایران از زمانی که نظام مدرن شکل گرفت، انسان فردگرا بر انسان اجتماعی غلبه یافته. حالا این یعنی چه؟ یعنی اینکه افراد خود را در فردیت معنا می‌بخشند درحالی که می‌توانست شکل دیگری باشد یعنی به شکل اجتماعی خود را نشان دهد

او افزود: آن انسان شناسی فردگرا ریشه‌ی بسیار قدیمی دارد و در سطح سیاسی به ساخت سیاسی ایران برمی‌گردد‌ که امکان ظهور نهادها، سندیکا‌ها و اتحادیه‌ها را حتی اگر نگوییم از بین برده اما محدود کرده و آدم‌ها در جایی می‌توانند کار جمعی انجام دهند که از پیش تعیین شده است؛ زیرا کار جمعی قدرت را به وجود می‌آورد و سیاست جاری این را نمی‌خواهد.

این پژوهشگر اجتماعی در ادامه گفت: من دکترای خود را در انگلستان خواند‌ه‌ام. آنجا در بدو ورود به دانشگاه وارد اتحادیه‌ی دانشجویی می‌شوی. این اتحادیه‌ها سازوکار کارهای جمعی را به شما می‌آموزند و در این زمینه به شما وزن می‌دهند. اما همه‌‌ی این‌ها در این ‌چند دهه تحت آماج قرار گرفته است و امکان کار جمعی را از بین برده است.

واقفی ادامه داد: مورد بعدی در سطح اجتماعی است. در جامعه‌ای که تحت سیطره‌ی فقر است و مشکلات اقتصادی دست بالا را دارند، پیوندهای اجتماعی از هم گسسته می‌شود. کم و بیش با یک فروپاشی اجتماعی روبرو هستیم و چسبی که آدم‌ها را در یک محدوده‌ی جفرافیایی بهم اتصال می‌داد از بین رفته، چون انسان‌شناسی فردگرا غلبه کرده و از طرف دیگر نهادهای اجتماعی و سندیکاها نیز از بین رفته است. اینجا دیگر آدم‌ها دنبال نفع شخصی خود هستند.

او اضافه کرد: این‌ها مشکل‌های اصلی در سطح ایران هستند؛ اما در سطح دانشگاه‌ها عامل دیگری هم به آنها اضافه می‌شود؛ عاملی که خود را در دانشگاه‌ها به طور مشخص ایجاد کرده و دلیل آن این است که از یک دوره‌ای به بعد تخصص‌گرایی غلبه یافت. تخصص‌گرایی یعنی هر معضلی را به متخصص بسپار. درواقع سویه‌ی یک مساله را به سمت مسایل فنی می‌برد.

این پژوهشگر اجتماعی گفت: به وزیران علوم بعد از انقلاب توجه کنید؛ هیچ کدام علوم انسانی یا اجتماعی نخوانده‌اند؛ زیرا این تفکر وجود دارد که کسی که صدارت علوم را باید بر عهده گیرد حتما پزشک یا مهندس باشد. دلیل آن این است که یکی از این تفکرات سود می‌برد که در آن فن یعنی مثلا پزشکی یا مهندسی خودش تخصص گرفته و سعی می‌کند این تفکر را رواج می‌دهد مثلا اگر پروژه‌ی سدسازی باشد قاعدتا مهندسان هستند که سود می‌برند. بلوغ، فن و حرفه که ما آن‌ها را بازار می‌نامیم در همدستی با دانشگاه که نهاد تولید علم است پروژه‌ی تخصصی گرایی را به ضرر یک کارهای جمعی در جامعه (سیاسی) پیش می‌برد.

ایمان واقفی تشریح کرد: همه‌ی این‌ها باعث شده است که هیچ درکی از این مسائل، از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین که سیاسی هستند، نداشته باشیم. مسایلی که ذی‌نفعانی دارد که این ذی‌نفعان ذی‌مدخل هستند و در تصمیم‌گیری، اجرا، نظارت و بهره برداری پروژه نقش دارند. این مساله در دانشگاه اوج می‌گیرد و دانشجویان احساس نمی‌کنند مسایلی که در سیر بزرگ‌تری جریان دارند در واقع مسایل آنها هستند. فکر می‌کنند دانشجو فقط باید به تخصص فکر کند و بعد از تخصص باید معضلات را حل کند.

او گفت: وقتی می‌گوییم تخصص‌گرایی عامل اصلی سیاست‌زدایی است به این معنا نیست که اگر دانشجوها را می‌خواهیم به قضیه حساس کنیم باید تخصص را از بین ببریم؛ تخصص‌گرایی به آن معناست که یک آدمی از آن بالا از آن حیث که دانش بیشتری دارد حق تصمیم گیری دارد و البته نباید این‌حق را داشته باشد و این قضیه را باید نقد کنیم.

ایمان واقفی در پاسخ به این پرسش که “آیا تخصص گرایی لزوما چیز بدی است؟”، گفت: این نقد به این معنا نیست که هرکسی که تخصص دارد باید کنار برود، بلکه باید جایگاه او را از فردی رفیع، دانشمند و متکلم وحده به پایین بیاوریم و در کنار ذی‌نفعان مثلا روستاییان بنشانیم. شاید آن روستایی  که سواد آبیاری ندارد اما به دلیل اینکه سال‌ها در این حوزه کار کرده، دانش بومی را در اختیار داشته باشد. از طرف دیگر آن روستایی نفعی دارد که ممکن است متخصص آن را نبیند؛ به همین دلیل باید در کنار هم قرار بگیرند.

“راه برون رفت از این فردگرایی تشکیل گروه‌های خرد است”

واقفی همچنین در پاسخ به این پرسش که راه برون رفت از این فردگرایی موجود در دانشگاه چیست، گفت: راه برون رفت از این فردگرایی تشکیل گروه‌های خرد است. مثلا درباره‌ی یک مساله‌ی صنفی شروع به کار جمعی کنند و مسایل خرد را پیش ببرند. از دانشکده‌ی خود، سیلابس درسی و یا حیاط دانشکده شروع کنند؛ یا کارهای کوچک مقیاس دیگری مثل حلقه‌ی مطالعاتی یا درسگفتار و خواندن و یا حتی حلقه‌های محیط زیستی را شرکت کنند؛ کوه بروند تا جمع حفظ شود، زیرا وقتی ساختار جمعی به دلایل سیاسی وجود ندارد مجبوریم که حلقه‌هایی ایجاد ‌کنیم.

علوم اجتماعی جهان بینی عمیقی را ایجاد می‌کند

او ادامه داد: من سال‌ها پیش در دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران درس خواند بودم، به‌طور اتفاقی ۲۳ مهرماه در دانشکده بودم و گروهی را دیدم که در حمایت از معلمان تحصن کرده بودند. یک سنتی در دانشکده علوم اجتماعی بوده که هنوز هم ادامه دارد. دقیقا تفاوت دانشکده علوم اجتماعی با دانشکده‌های دیگر در نوع علمی است که می‌خوانند.

علوم اجتماعی به انسان جهان بینی عمیقی می‌دهد که رشته‌های دیگر اینکار را نمی‌کنند. علوم طبیعی و فنی به طریق اولی وارد این جهان‌بینی اجتماعی نمی‌شوند. علوم دیگر انسانی نزدیک به این‌ جهان می‌شوند اما نمی‌توانند آن فهم از جهان اجتماعی را به دست آورند؛ مثل علوم روانشناسی که اساسا خود دست‌اندرکار جمع‌زدایی شده‌اند و نه تنها راه‌حلی نداده‌اند بلکه به فردگرایی بیشتر دامن می‌زنند.

واقفی ادامه داد: طبق تجربه‌ی من دانشجویان این دانشکده از دفتر صنفی، انجمن‌ علمی، حیاط و بوفه‌ی دانشکده بیشتر از از کلاس‌های درس‌ یاد گرفته‌اند. کلاس درس‌ هیچ زایشی ندارد. اما دلیل دیگر این موضوع حساسیت روی دانشکده‌ی علوم اجتماعی است، کلاس‌های کسالت بار ایده‌ی خود نظام آموزشی است. از استخدام استادها تا ورود دانشجو فرایندی خاص طی می‌شود. البته الان بخشی از دانشگاه که پولی شده و مورد دیگر هم بحث سهمیه‌ها است.

وی افزود: نکته‌ی سوم هم این است که دانشجوها برای اینکه استاد دانشگاه شوند باید از  فیلتر عبور کنند و نظام آموزش در کل دانشگاه امکان زایش را گرفته است؛ زیرا اساتید آنقدر قوی نیستند و گاهی می‌بینید که طرح درس یک ‌استاد  چندین سال تغییر نمی‌کند. اولین کار یک استاد تدریس است و مداوم باید به روز باشد و مطالعه کند.

او در پایان گفت: مورد دیگر این است که افرادی مهارت دارند در دانشگاه حضور پیدا نمی‌کنند‌ چندین سال علم اجتماعی به جای اینکه در دانشگاه تولید شود در خارج از دانشگاه این اتفاق میفتد. این‌مساله غم انگیز است و دانشگاه عملا عقیم شده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا