خرید تور تابستان ایران بوم گردی

و ضربه های سهمگین حضور امثال آقای علم الهدى!

محمدرضا زائری در یادداشتی تلگرامی نوشت:

اگر جمهوري اسلامي هيچ چالشي با شهروندان خود نداشت، اگر با هيچ بحران امنيتي و دفاعي روبرو نبود، اگر با هيچ مشكلي در مرزها مواجه نمي شد، اگر هيچ آسيب اقتصادي متحمل نمي گشت، اگر شكاف نسلي وحشتناك، فاصله اي عميق ميان حاكميت و نوجوانان ايجاد نكرده بود، اگر اعتياد نبود، بيكاري نبود، تورم و گراني نبود، هزار و يك درد بي درمان و تهديد دشمن و خطرهاي رنگارنگ و نوبه نو هم نبود … خلاصه اگر هيچ مشكلي و دردي نداشتيم، باز هم هزينه هاي سرسام آور و ضربه هاي سهمگيني كه حضور امثال آقاي علم الهدى به تنهايي دارد بر پيكر نحيف اين نظام مقدس وارد مي كند توجيه عقلي و شرعي نداشت!

نمي دانم كه سرمايه نظام از محروميت مردم و خون شهدا و درد جانبازان و ايثارگران چگونه و با چه جواز و توجيهي دارد به پاي اين گونه اشتباهات راهبردي هدر مي رود؟ نمي دانم رهبر بزرگوار انقلاب چگونه مي پذيرند كه همه اين ضربه ها به نام رهبري و به اعتبار و حيثيت رهبري تمام شود؟ نمي دانم علماي بزرگ حوزه، انديشمندان و متفكران و عالمان و نخبگان دلسوز چه طور مي پذيرند كه شأن و جايگاه روحانيت مظلوم شيعه روز به روز بيشتر آسيب يابد؟ نمي دانم داماد خود ايشان چگونه تحمل مي كند كه همه تدابير و زحمات و تلاشهاي مخلصانه و مؤثرشان در آستان قدس با عملكرد پدر همسرش لطمه جدي ببيند؟

الآن شما ببينيد انصافا در حوزه فرهنگ و هنر و ادبيات چه كسي بيش از رهبر انقلاب اهتمام دارد؟ وقتي كه ايشان دارند براي حوزه هنر و فرهنگ مي گذارند از حوزه امنيت و سياست كمتر نيست، اما در همين حال مظلومترين هستند! چرا؟ چون يك سخنراني و اظهار نظر يكي از منصوبين ايشان همه را به باد مي دهد!

آيا كسي هست كه بفهمد نسل جوان و مردم بي پناه چگونه لحظه به لحظه بيشتر آزرده و نااميد “يخرجون من دين الله أفواجا”! دور و دورتر مي شوند؟

شايد هم فقط و فقط شخص ايشان درست مي فهمند و ما همه اشتباه مي كنيم؟! اگر واقعا اشتباه از ماست و درست همين است كه ايشان مي فرمايند ، خوب … تكليف را يكسره كنند و بگويند كه همه مردم غير از ايشان از ايران بروند و كشور را يكباره به ايشان و دوستان شان بسپارند و خيال همه را كلا راحت سازند!

روشن است كه بحث من دفاع از حاشيه هاي ناپسند كنسرت ها نيست و اتفاقا در اين موضوع و دغدغه هايي چنين به ايشان كاملا حق مي دهم، بلكه بحث بر سر شيوه هاست. شيوه برخورد ايشان و منع از برگزاري كنسرت ها در مشهد باعث شده كه كنسرت ها در شهرهاي ديگر استان خراسان رضوي برگزار شود و همان جماعتي كه ايشان از كارهاي ناپسندشان دلخور هستند اتوبوس اتوبوس راه بيافتند به شهرهايي بروند كه اتفاقا محيط فرهنگي شان اصلا با اين فضاها سازگاري ندارد، حالا شما حدس بزنيد حضور چنين جماعتي در شهري با بافت سنتي چه آسيب ها و آفت هايي دارد ! اختلاف ما با جناب آقاي علم الهدى بر سر شيوه هاست و ضرورت درك دنياي جديد و اقتضائاتي كه نخستينش احترام به مخاطب و آدم حساب كردن و مؤدبانه خطاب كردن مردم است و از همه مهمتر اين كه گويي حضرت آقاي علم الهدى فراموش كرده اند كه ايشان بخشي از حاكميت هستند نه روحاني معترضي در نظام شاهنشاهي ! ادبيات حاكميت قطعا بايد با ادبيات اپوزيسيون فرقي بكند بالاخره!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. آقای علم الهدی مرجع تقلید نیست که فتوا صادر کنه و موسیقی رو حرام اعلام کنه، و اگر بود هم شرعا و قانونا حق نداشت نظر فقهی خود رو به مقلدان مراجع دیگه تحمیل کنه و مانع برگزاری کنسرت ها بشه. متاسفانه رفتار و گفتار تن این شخص داره جوانان رو فوج فوج نسبت به نظام و اسلام دچار تردید میکنه.

  2. لحظه اى تصور كنيد در زمان حيات امام به سر ميبريم و حجة الاسلام علم الهدى هم نه امام جمعه بلكه والى مبسوط اليد و مقتدر مشهد مقدس اند ،صرف نظر از آراء مختلف فقها آيا جناب ايشان بينى و بين الله چنين توانى را در خود سراغ داشتند كه در مقابل دولت مركزى قد عٓلَم كنند ؟ درست يا غلط مگر شالوده ى قانونى اين نظام بر مبانى فقهى بنيانگذارش استوار نشده است ؟! مگر رئيس جمهور قانونى مملكت كه شديداً با نظر ايشان مخالفت دارد خود از عالمان دينى محسوب نميشود ؟

    1. اگر امام در قید حیات بودند همون روزی که اقای علم الهدی مردم رو صرفا به خاطر ابراز شادی نسبت به پیروزی تیم ملی والیبال هرزه و “بی ناموس” خطاب کرد ایشان را برکنار میکردند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا