خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آیا مذهبیون و سکولارها جای هم را تنگ کرده‌اند؟

امید کاجیان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «آیا مذهبیون و سکولارها جای هم را تنگ کرده‌اند؟» نوشت:

امید کاجیان : یک جدال قدیمی. جدالی دوگانه که گاه به دلیل سرکوب یکی ازاین دو توسط طرف قدرتمندتر، اندکی آرام می گیرد و دوباره از سر گرفته می شود.
نبرد میان این دو تفکر همیشه بوده است؛ موضوعی که گویی پایانی را برایش نمی‌توان متصور بود. خاصه یک کشور، دوکشور هم نیست. در دنیا هستند بسیاری از دولتها و حکومت ها که با جدال این دو اندیشه دست به گریبانند، مخصوص کشورهای اسلامی هم نباید به شمار بیاید … اما در این دهه‌ها بودند کشورهایی که توانستند این نبرد را به شیوه‌ای دموکراتیک و به دور از حذف دیگری هدایت و کنترل کنند، بی آنکه راهکارهای خشن را در این میان تداوم بخشند .

دو ایدئولوژی، دوسبک زندگی و دونگاه متفاوت به حکومتداری.

یکی زمینه آزادی خواه بودن و توسعه گرایی را سکولاریزم و جداانگاری دین از سیاست و قدرت می‌داند و دیگری بالعکس؛ معتقد است مذهب همانطور که در زندگی‌ها و اندیشه‌ها حضور دارند باید در زمامداری نیز نقش داشته باشد. یکی مذهبی بودن را نماد دگماتیزم و واپس گرایی تعریف می‌کند و دیگری سکولاریزم را نماد انحطاط و فساد.

و ایران و مردمانش نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امروز آن‌هایی که در کشور از راه و رسم سکولاریزم سخن می‌گویند از سوی برخی مذهبیون متهم می‌شوند به تقلید کورکورانه سبک روشنگری اروپایی و لائیسیته در کشورهای بیگانه و از سویی آنهایی که مذهبی‌اند متهم می‌شوند به افراطی گری و مانع پیشرفت بودن.

نتیجه آن می‌شود که دو گروه هدفشان تنها در یک چیز خلاصه می‌شود؛ حذف همدیگر و نه تلاش برای تعامل.

و این تلاش برای حذف نه فقط در عرصه سیاست با شاخ و شانه کشیدن‌های توام با انواع تهدیدها و اعمال علیه یکدیگر سرو شکل می‌گیرد، بلکه در جمع مردم نیز به صورت پرخاشگری و درگیری‌های فیزیکی و گلاویز شدن باهم -که نمونه‌اش را در برخی فیلم‌های شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم – نمود پیدا می‌کند.

به عبارتی نه تنها عمق خشونت در میان برخی سیاستمداران شیفته این دونگاه، نسبت به یکدیگر پیداست، بلکه در کلام مردم و نوشته‌هایشان در شبکه.های اجتماعی نیز به خوبی هویداست. این شرایط و نگاه را ناشی از عدم تمرین در گفتمان و تاب آوردن نظر مخالف بدانیم یا هر چیز دیگر اما بی‌تردید ادامه این دوئالیسم خشونت‌بار پایانش خوش نیست.

جای هم را تنگ نکرده‌ایم

همان طور که گفته شد، امروز اما کشورهایی هستند که به جای خشونت آموخته‌اند نباید احساس کنند آدم‌های این دو گروه جای یکدیگر را تنگ کرده‌اند.

هیچ گاه این دو گروه قرار نیست مانند هم باشند، اما قرار هم نیست به سمت هم گلوله پرتاب کنند یا طناب دار بیاویزند یا در خیابان‌ها یقه یکدیگر را بدرند.

راه دوری هم نمی‌رویم به اروپا و غرب هم کاری نداریم. در همین حوالی در تونس؛ در لبنان و شاید هم تا حدی در ترکیه نمونه بارز این همزیستی مسالمت‌آمیز را هم در میان مردم و هم به طور نسبی در ساختار این کشورها می‌بینیم.

اگر نگاه‌های دو طرف نیز بایکدیگر متفاوت است ضمن حفظ تفاوت دیدگاه ها، پرخاش ها و دعواها و جنگ ها را کاهش دادند و سرنوشت قدرت را هم ، هر چهارسال یکبار دراین بین به انتخابات و رای مردم وا گذاشته‌اند.

عواملی که نمی‌توان ندید گرفت

امروز درایران چه طور؟ آیا می‌توان روزی روزگاری به جای جنگ اینور آبی‌ها و آنور آبی‌ها و به جای تنش‌های مردمانش بر سر سبک زندگی، به سمت مذاکره برای یک ائتلاف در موضوع قدرت و یک همزیستی مسالمت آمیز در میان مردم و ایجاد یک تعادل درمیان این دو ایدئولوژی گام برداشت؟

از برخی چهره‌های سیاسی داخل کشور دراینباره پرسش کردم، کسانی که شوربختانه عمدتا پاسخ‌هایشان منفی بود، یکی از چهره‌های اصولگرا به محض شنیدن این سوال که چرا ما در ایران نمی‌توانیم رابطه‌ای بین این دو گروه برقرار کنیم و حتی پا را از این امر فراتر بگذاریم و به سمت مذاکره قدرت سیاسی کشور با مخالفان گام برداریم، پاسخش این بود: «یعنی می‌خواهید بین انقلابی و غیر انقلابی گفتگو شکل بگیرد مگر چنین چیزی می‌شود؟» معلوم بود که او منظورم را از این موضوع درست نفهمیده بود و آن را صرفا باج دادن ساختار سیاسی کشور به اپوزیسیون تعبیر می‌کرد. هرچند در زمانه ای که می‌توان با طالبان نیز مذاکره کرد هیچ مذاکره‌ای تابو نیست.

چهره‌های اصلاح طلب نیز در این باره این موضوع را امکانپذیر نمی‌دیدند. برخی از محدودیت‌ها در این زمینه سخن می‌گفتند، برخی از تفاوت ساختاری فرهنگی ایران با کشورهایی مانند ترکیه و لبنان و اینکه ساختار ایران چون از اساس مذهبی بوده چنین چیزی نمی‌شود و عده‌ای هم از رادیکالتر شدن جو در شرایطی می‌گفتند که بخواهیم به مسیر برقراری این گفتمان گام برداریم و مخالفین شکل کنونی را به رسمیت بشناسیم. از سویی اظهارات آن طرف آبی‌ها در نوشته‌ها و گفتارهایشان در شبکه‌های اجتماعی نیز اظهاراتی نیست که از آن بوی تعامل بربیاید.

شاید امروز وقت آن رسیده باشد که لا اقل برای یکبار هم که شده به این تعامل به جای تقابل و حذف همدیگر فکر کنیم. به عنوان یک ایرانی با ملیتی مشترک. این فکر کردن هرچند بلندپروازانه و غیر عملیاتی و حتی از دید بسیاری خنده آور هم باشد اما اندیشیدن بلندپروازانه نه جرم است نه گناه.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. رویایی فانتزی و زیبا اما دور از واقعیت امروز و حتی سالیان آتی که برای محقق شدنش بسیاری موضوعات باید تغییر کند. اول از همه سطح آگاهی به معنای واقعی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا