خرید تور تابستان ایران بوم گردی

نظر مرادی کرمانی درباره‌ی نام‌گذاری خیابان ارغوان به نام «هوشنگ ابتهاج»

گفتاری از هوشنگ مرادی کرمانی درباره‌ی نام‌گذاری خیابان ارغوان به نام «هوشنگ ابتهاج» به نقل از “شهرنوشت”: خبرِ خوشحال کننده‌ و کارِ ارزشمندی است. باید هم چنین می‌شد. اما فراموش نکنیم که هر هنرمند تاثیرگذاری چون «ابتهاج» خودش یک خیابان است، یک مسیر است به‌سوی شناخت انسان ایرانی. جایگاهی که او دارد حتا بیش‌تر از این‌ها طلب می‌کند. چنین اقدامی دستاوردهای فراوانی دارد؛ آن‌ها که در رأس این تصمیم‌اند با این کار به جامعه اطمینان می‌دهند که در علاقه و احترام به بزرگانِ هنر با مردم هم‌داستان‌اند، که محبوبِ مردم را دوست‌ دارند، پس مردم نیز می‌توانند آن‌ها را دوستِ خویش بدانند. این، البته تنها دستاورد چنین حرکتی نیست. وقتی خیابانی به نام «سایه» می‌شود بسیاری از مردم کنجکاو می‌شوند تا پی‌ این نام را بگیرند و بیش‌تر بشناسندش.

بگذارید قصه‌ای برایتان تعریف کنم. حقیقت این‌که در کرمان یک خیابان به اسم من نام‌گذاری شده است. در همان ابتدا، وقتی قرار بر این شد، انتخاب خیابان را به عهده‌ی من گذاشتند. نظر من بر خیابانی بود که پیش‌تر اسمی نداشته باشد. نام‌گذاری اتفاق افتاد و تابلو و مجسمه هم در میدان نصب شد. تا روزی که گویا چند کاسب رو به یکدیگر از نام و نشانِ صاحب مجسمه پرسیده‌ و به پاسخی نرسیده‌اند. از دیگران هم جویا شده‌اند اما کسی نمی‌شناخته. بالاخره یکی‌شان دست به کار شده و نامه‌ای نوشته رو به اولیای امر که: «چرا مجسمه‌ی کسی را این‌جا گذاشته‌اید که ما نمی‌شناسیم؟» برایش توضیح داده‌اند که آقا، فلانی است. «قصه‌های مجید» را نوشته و هم‌شهری ماست، تا بالاخره به‌جا آورده. اما این مشکل هم‌چنان پابرجا بوده چنان‌که سر آخر مجبور شده‌اند کنار مجسمه شرحی بنویسند از من و خاطر همه را جمع کنند! این معرفیِ عمومی هنرمند در سطح شهر سوال و توجه همه را جلب می‌کند و می‌تواند در رابطه‌ی هنر و جامعه خیلی موثر افتد.آن‌چه که مردم پیش از هرچیز با آن مواجه‌اند محیط زیست‌شان است. تردیدی نیست که هر نویسنده و هنرمندی پس از هنرش با وجود خودش از سوی مردم تجربه می‌شود. حالا فکر کنید یکی به دیگری آدرس بدهد و بگوید: «الان توی خیابان هوشنگ ابتهاج‌ام.» این حرف ضمنا در او سوال ایجاد می‌کند که «ابتهاج کیست؟ در کجا بوده؟ چه شده؟» و چه سوالی بهتر از این؟ کاری که در همه‌ی دنیا هم رسم است و تلاشی که می‌خواهد مفاخر فرهنگی یک مملکت را حفظ کند. من بارها با مصداقش مواجه شده‌ام، در خانه‌ بتهوون، ویکتور هوگو، و دیگران. حتا در مسکو تابلویی بود بر سردر خانه‌ای که می‌گفت فلان شاعرِ نه‌چندان مشهور 2 سال در این‌جا اقامت داشته است! این نشان می‌دهد که تا چه اندازه این مسئله اهمیت دارد و در دیگر ممالک چه‌قدر بر روی آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا