خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تفاوت میانه‌روی و رادیکال نبودن

تبسم نمازی در خبرآنلاین نوشت:

شکل گیری میانه روی در واقع گرد آمدن بخش های اعتدالگرای جریان های مختلف سیاسی است وگرنه مخالفت بخشی از یک جریان با بخش دیگر به میانه روی نمی انجامد حتی اگر نظریات یک بخش رادیکال و دیگری غیر رادیکال باشد.

جریان اصولگرایی بر اساس قاعده کلی حاکم بر کار جناحی، با حدف رقیب دیرین و سنتی خود یعنی اصلاح طلبان، دچار انشقاق درون جناحی شد. آنان که تا پیش از این برای جلوگیری از قدرت گرفتن حریف در یک صف بندی قرار داشتند، حال دلیلی برای حفظ همان آرایش سیاسی را ندارند. در این میان بعد از گذر ۴۴ سال، جریان اصولگرایی درگیر یک دگردیسی تازه است که امری بدیهی است. نسل جدید این جریان می خواهد تا با حذف قدیمی ترها، فضا را برای خود بازتر کند و به این ترتیب جبهه جدیدی در درون این جریان ایجاد شده است. جبهه ای میان نسل جدید که به «پایداری» ها شناخته می شوند ونسل قبل که امروز خود را «میانه رو»ها تعریف می‌کنند. اما چرا میانه‌روها قادر به تبیین خود به عنوان جریانی میانه‌رو نیستند؟
جریانی که در درون جریان اصولگرایی خود را میانه رو تعریف می کند، اتفاقا در گذشته ای نه چندان دور، خود جریان تندروی جناح راست سنتی را تشکیل می داد که به دلیل در دست داشتن بخش های اقتصادی و نزدیکی آن به پایگاه سنتی بازاریان قدیم، به نوعی اسپانسر این جریان هم محسوب می شد. آنان نسبت به بخش سیاسی جریان یعنی جامعه روحانیت مبارز جوانتر بودند و به همین دلیل هم برخلاف آنان که سرد و گرم روزگار را چشیده بودند و همانند رقبای جوان امروزی شان، انقلابی تر بودند. اما امروز پس از گذر ایام که شعله های هیجان جوانی به خاموشی رفته و در خطر حذف از سوی رقبای داخلی قرار گرفته اند، می خواهند تا با ارائه تعریفی نو از خود، پایگاه جدیدی در جامعه یافته تا بتوانند ادامه حیات خود را ممکن کنند و میانه روی تعریف تازه آنان از خود است. اگر در جریان اصلاح طلبی میانه روی قابل تفکیک و قابل تعریف است در جریان اصولگرایی به چند دلیل چنین امکانی وجود ندارد.
مانع اول و جدی آنان عدم امکان تعریف زمین بازی است. میانه روهای اصولگرا، قادر نیستند تا زمین بازی خود را در حوزه هایی چون سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع تعیین کنند. آنان به دلیل تعریفی که تا کنون از خود به عنوان اصولگرا داشته اند، برای انفکاک خود از دیگران، با بازتعریف نگاه های سیاسی و اجتماعی جدید خود می توانند دیگر اساسا اصولگرا تعریف نشوند. در نتیجه آنها اگر در محافل خصوصی با شدت و حدت از عدول خود از موضع گذشته می گویند، در عیان قادر به چنین بیانی نیستند و همین باعث می شود که آن مرزبندی که آنان می خواهند میان خود و تندروها قرار دهند، برای جامعه قابل رویت نباشد و به همین دلیل نمی توانند آن بدنه اجتماعی لازم را ایجاد کنند. آنها برای کسب بدنه اجتماعی، لازم دارند تا بتوانند که فاصله خود از تندروها را با تعیین شاخص هایی قابل ارزیابی به جامعه نشان دهند و همین طور بسط نگاه خود به خواست های مردمی که آنها را به عنوان جامعه هدف، معین کرده اند عرضه کنند. اما به نظر می رسد ترس از رد صلاحیت و حذف از دامنه قدرت، جرات بیان نظریات جدید را به آنها نمی دهد. آنها صرفا با بیان انتقاداتی به تندروها و مخالفت های کلی، حرف تازه ای برای گفتن ندارند. و گمان دارند که همین انتقادات و مخالفت ها، کفایت می کند. درحالیکه حتی برای تحلیلگران سیاسی مواضع آنها در حوزه های مختلف شفاف نیست.
با حذف اصلاح طلبان صف بندی های جدید درون اردوگاه اصولگرایی از دید بیرونی بیشتر به دعوای بر سر لحاف شبیه است تا اختلافاتی تا آن اندازه استراتژیک که بشود آنان را تفکیک کرد. در واقع نگاه بیرونی این است که این گروه به خاطر بیرون شدن از دایره قدرت است که تلاش دارند تا این صف بندی جدید صوت پذیرد وگرنه ماهیتا چنین افتراقی موجود نیست. نوع نگاه ایدئولوژیک در این جریان هم امکان این افتراق را سخت می کند. جریان مدعی میانه روی، نیاز دارد تا نشان دهد که با وجود ایدئولوژی واحد در جریان اصولگرایی اصولا میانه روی در این جریان به چه معناست؟
اما چالش جدی دیگر این جریان مشخص نبودن تکلیفش با جریان اصلاح طلبی است که اتفاقا مطلع کار است. شکل گیری میانه روی در واقع گرد آمدن بخش های اعتدالگرای جریان های مختلف سیاسی است وگرنه مخالفت بخشی از یک جریان با بخش دیگر به میانه روی نمی انجامد حتی اگر نظریات یک بخش رادیکال و دیگری غیر رادیکال باشد. میانه روی به معنای رادیکال نبودن نیست. درواقع میانه روی روشی است که جریان های اعتدالگرا به تعامل با یکدیگر می رسند. اما هنوز این میانه روهای اصولگرا قادر به هضم اصلاح طلبان نیستند و بیشتر رویای آن را دارند تا بدون هزینه پذیرفتن آنها، تنها از سوی اصلاح طلبان مورد حمایت قرار گیرند و گمان دارند که با ایجاد واهمه از قدرت گرفتن تندروها توان دارند تا اصلاح طلبان را به حمایت از خود ترغیب کنند. اما مشکل اینجاست که اصلاح طلبان خود می دانند که امروز دیگر تندروهایشان هم مورد اقبال جامعه نیستند چه رسد به آنکه بخواهند با کارت اصولگرایان میانه وارد میدان شرط بندی شوند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا