خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تحلیل احسان شریعتی از نمایشی بودن یک مناظره‌ و یک لشکرکشی

زهرا منصوری، خبرنگار انصاف نیوز: احسان شریعتی می‌گوید شرکت ژیژک در مناظره با پیترسون با شرایطی که این مراسم داشته است می‌تواند نقض غرض و اشتباه باشد زیرا پای پول و سود و سرمایه به میان آمده است. او ایدئولوژی سرمایه‌داری را ایدئولوژی نمایشی تعریف می‌کند و معتقد است که در این ایدئولوژی سعی می‌شود تا بجای واقعیت، توهم حقیقت یابد.

شریعتی همچنین در تحلیل خود از این ایدئولوژی نمایشی به لشکرکشی آمریکا به خاورمیانه اشاره می‌کند و آن را مصداقی از همین موضوع می‌داند و می‌گوید بیش از آنکه نمادی از نفس درگیری باشد برنمود یا نمایش قدرت است.

مناظره‎ی میان اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلوونیایی و جردن پیترسون روانشناس کانادایی درباره‌ی تقابل سرمایه‌داری و مارکسیسم شکل گرفت؛ این مناظره‎ که در سالن 3000 نفره‌ی سونی سنتر تورنتو برگزار شد و به گفته‎ی مجری این برنامه باوجود قیمت 1500 دلاری بلیط در کمتر از سه ساعت به فروش رسید.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که اسلاوی ژیژک، چپ‌گرا می‌تواند در مناظره‌ای شرکت کند که هزینه‌ی دیدن آن برای مخاطب 1500 دلار ( 21 میلیون تومان) آب می‌خورد؟ آیا این کنشی تناقض آمیز نیست؟

احسان شریعتی، فیلسوف و فارغ‌التحصیل فلسفه از دانشگاه سوربن ضمن تحلیل این موضوع و پاسخ به این سوالات به تحلیل اتفاقات مشابه پرداخته است.

متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید: 

احسان شریعتی با بیان اینکه «گی دوبور» در کتاب «جامعه نمایشی» که ادامه‌ی تحلیل مارکس در کتاب کاپیتال است، نشان می‌دهد که ایدئولوژی سرمایه‌داری یک ایدئولوژی نمایشی است؛ یعنی روی صوت و تصویر –به شکل سمعی و بصری- کار می‌کند تا بیش از واقعیت، نوعی تاثیر حسی و امپرسیون در مخاطبین خود ایجاد ‌کند، و بجای واقعیت، توهم حقیقت یابد.

احسان شریعتی در گفت‌وگو با خبرنگار انصاف نیور گفت: برای نمونه، یکی همین لشکرکشی آمریکا به منطقه‌ی ما و خاورمیانه است که به غیر از خطر قریب الوقوع بودن جنگ و آثارش که البته آن هم دور از احتمال نیست، اما بیش از نفس درگیری، منظور برنمود یا به نمایش گذاشتن قدرت است. هرچند که در دوره‌ی معاصر به قول میشل فوکو خود قدرت «نامرئی» می‌شود، برخلاف شاهان که در گذشته  با خدم و حشم جلو می‌آمدند، اما در دوران جدید هرچند عامل قدرت را نمی‌بینیم، اما قدرت می‌کوشد اقتدارش را به صورت نمایشی بروز دهد، در مفهوم ایده ئولوژی هم ایده، به دیدارشناسی ترجمه شده، یعنی آن جنبه‌ای که نمود دارد و با چشم عقل دیده می‌شود؛ این ایدئولوژی نمایشی در جامعه‌ی سرمایه‌داری چنان حاکمیتی دارد که حتی گاهی  منتقدین خود را هم به عنوان «سلبریتی» به کار می‌گیرد. برخی از روشنفکران می‌خواهند وارد این بازی‌ شوند به این قصد که ورق را علیه صحنه گردانان برگردانند؛ اما وقتی پای پول، فروش، خرید و سود به میان می‌آید، نقض غرض می‌شود. وگرنه نفس اینکه ما در رسانه‌ها حضور پیدا کنیم یا به قول میشل فوکو روشنفکر «بالفعل» و بروز باشیم ایرادی ندارد، اما وقتی که جریان خصلت سوداگرانه و به اصطلاح خرید و فروش بخود بگیرد -که این موضوع درباره‌ی فوتبال و هنر و حوزه‌های دیگر هم صادق است- آن وقت این سوال شما مصداق پیدا می‌کند که آیا پرولتاریا هم می‌تواند در این گونه نمایش‌ها شرکت کند یا خیر؟

شریعتی ادامه داد: یا الان در همین کشور خودمان محدودیت‌هایی که علیه روزنامه‌نگارها پیش می‌آید گاه این پرسش برای انسان مطرح می‌شود که پیش از اینکه بریزیم و بگیریم و ببندیم، نمی‌شد مثلا تماس گرفت، گوشزد کرد، اخطار داد یا توصیه کرد؟ نه! دلیل این شیوه‌ی کار این است که می‎خواهند جنبه‌ی نمایشی و پر هیبت داشته باشد. بنابراین ما در جهانی زندگی می‌کنیم که همه چیز جنبه‌ی نمایش پیدا کرده و این نمایش البته جدا از ترس و طمع، قدرت و منفعت، نیست.

در نتیجه برای سازماندهی این نمایش‌ها احتیاج است که مثل کنسرت سالن‌هایی اجاره و هزینه‌هایی شود، اما وقتی روشنفکر وارد این بازی می‌شود این مخاطره و انتقاد می‌تواند متوجه‌ او گردد که خود او هم یکی از بازیکنان و عاملین این فضای نمایشی می‌شود و به اهداف کلی آن جامعه‌ کمک می‌کند. از این نظر نقض غرض است که مثلا الان آقای ژیژک اگر در آنجا از آن بینش و سیستم انتقادی هم کند به دلیل اینکه این مناظره فروش داشته و سودی حاصل شده، انتقاد او از نظم سرمایه بلاموضوع می‌شود، مگر اینکه سود حاصل از این نمایش را در راه نقد و مصارف عمومی مصرف کند، در غیر اینصورت اگر اینکار را نکند خود بدل به یکی از فاعلین و عاملین این بازار مکاره می‌شود.

احسان شریعتی در پاسخ به این پرسش که شرکت در مناظره‌هایی که بلیط آن ارزان قیمت است برای یک روشنفکر چپ اشکالی ندارد، گفت: اتفاقا آن مناظره خوب است و جزو فعلیت و حضور بالفعل در صحنه‌ی اجتماعی است که روشنفکر می‌بایست «هم اکنون و هم اینجا» حضور داشته باشد. وقتی جنبه‌ی مادی یعنی خرید و فروش ، سود و زیان پیش می‌آید و جنبه‌ی نمایشی پیدا کردن که در همه‌ی این موارد محسوس است، در این داستان‌ها سوال برانگیز می‌شود. یعنی امروزه با  سطحی شدن و آمدن سلبرتی‎ها به میدان، نوعی جنبه‌ی ‌شکلی، تصنعی و تبلیغاتی به خود می‌گیرد و از حالت واقعی خارج می‌شود.

او اضافه کرد: اینکه عده‌ای از شخصیت‌های معروف به آسیب دیدگان اجتماعی کمک کنند، ایرادی ندارد و خیلی هم می‌تواند مفید باشد، اما وقتی حالت نمایشی پیدا کند و حتی اختلالی در کار گروه‌های تخصصی و امدادگر واقعی ایجاد ‌کند، در این صورت دافعه دارد و کار قبیحی محسوب می‌شود. بحث جامعه‌ی نمایشی همین را می‌خواهد بگوید که جای واقعیت و توهم خلط می‌شود و آنچه در جهان سرمایه‌داری مقدس می‌شود، در واقع توهم [Illusion] است. یعنی همه‌چیز زیر سیطره‌ی تصاویر است، به تعبیر ژان بودریار، و به اصطلاح در جامعه‌ای قرار می‌گیرند که همه چیز «مجازی» است!

شریعتی در پاسخ به اینکه اینگونه مناظره‌ها چقدر می‌تواند به فعالان جریان چپ آسیب زند، گفت: اگر جریان چپ بخواهد برای برگرداندن ورق علیه این نمایش‌ها در این بازی شرکت کند، اشکالی ندارد؛ البته آن هم شروطی دارد که یکی از آنها شفافیت است، مثلا اینکه این مسایل سطحی  و صوری به مسایل عمقی، ساختاری و تحول خواهی جدی تبدیل شود، در این‌صورت می‌تواند مثبت باشد، اما اینکه خودمان به استخدام بازی نمایشی و مجازی سرمایه‌داری درآییم و به آن ارزش دهیم و سودآور هم شویم، این دیگر نامش نقد چپ نیست بلکه مشارکت در بازی راست است.

او در پایان گفت: در شرایط  فعلی با وجود مصائب محیط زیستی، بحران معیشتی و..، فوریت یا اورژانس و فجیع بودن خطر جنگ، که جملگی در یک جهان نمایشی رخ می‌نماید و ما ناقدین هم در آنها شرکت می‌کنیم، در نتیجه باید به عنوان روشنفکر نقدی جدی از شیوه خود کنیم که در این نمایش چگونه می‌توان با خطرات واقعی مقابله کرد و خودمان ابزار بازی‌ها و تصاویر و توهمات نشویم؛ چون گاه در خدمت این و آن قدرت و به بهانه‎‌ی مبارزه با آن و این می‌توانیم خودمان هم از بازیگران این صحنه‌های تخیلی و فانتزی ‌شویم. در این رابطه به مطلب قابل تاملی از وندی براون زیرعنوان «چه کسی امروز نئولیبرال نیست؟»، در یک گفت‌وگو ارجاع می‌دهم که «چند نفر از متفکران چپ از پروفایل‌شان در رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، نه برای براه انداختن انقلاب، بلکه برای اینکه کتاب‌هایشان، سخنرانی‌ها و ایده‌هایشان را برای افزودن بازار خود تبلیغ کنند!» (نقل به مضمون)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا