خرید تور تابستان ایران بوم گردی

عشق به طبیعت در بازداشتگاه دو الف

محمدرضا جلایی پور، فعال سیاسی، که سال گذشته مدتی در بازداشت بود، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «عشق به طبیعت در بازداشتگاه دو الف» نوشت:

عاشقان طبیعت که همه‌ی عمرشان را بی‌مزد و منت صرف صیانت از حیات وحش و طبیعت ایران کرده‌اند و بزرگ‌ترین لذت‌شان «تماشاگریِ طبیعت» است و حتی شهرهایی به بزرگی تهران هم برایشان تنگ است و مدام نیاز به فرار به دل طبیعت دارند، در سلول‌های تنگ و فضای امنیتی‌ترین بازداشتگاه ایران با عشق‌شان به طبعیت چه می‌کنند؟

امیرحسین خالقی نازنین در تماس اخیر با خانواده‌اش گفته که چند روزی‌است که با تولد چند بچه‌گربه در هواخوری بازداشتگاه دو الف کیفور شده‌اند. فقط اگر مدت‌ها با او هم‌سلول بوده باشید متوجه می‌شوید که این خبر چه میزان شور و ولوله‌ای در فضای زندگی او در بازداشتگاه دو الف ایجاد کرده است.

هواخوری زنان روی پشت بام هواخوری مردان این بند است. سپیده کاشانی به نشانه‌ی عشق به همسرش هومن جوکار که در طبقه‌ی پایین بازداشت بود گلبرگ‌های گل سرخ را به هواخوری مردان پرت می‌کرد و هر بار که این گلبرگ‌ها را روی زمین هواخوری مردان می‌دیدیم و دست نمی‌زدیم تا هومن این گلبرگ‌ها را جمع کند، بازداشتگاه دو الف عاشقانه‌ترین فضای جهان می‌شد و ما هم با دیدن نشانه‌های این عشق سرخ در فضای خاکستری زندان گرم می‌شدیم و دزدکی از زیبایی‌اش اشک می‌ریختیم.

برگ‌ها و گل‌برگ‌های افتاده‌ی چند گلی که در باغچه‌ی هواخوری با همکاری نگهبانان و بچه‌های محیط زیست پرورده بودیم را با امیرحسین به سلول برمی‌گرداندیم و با تماشا و لمس‌شان ساعت‌ها کیف می‌کردیم.

باران شدید که می‌بارید به جای رفتن زیر درخت با امیرحسین تن و صورت به باران می‌دادیم تا هیچ قطره‌ای از این سهمیه‌ی جیره‌بندی‌شده‌مان از طبعیت در زندان حیف نشود.

هر کانال تلویزیون که قابی از طبیعت ایران را نشان می‌داد دریچه‌ای می‌شد برای سفر خیالی‌ و فرار ذهنی بچه‌ها به آن‌جا. امیرحسین گویی همه‌ی کوه‌ها و دشت‌های ایران را مثل محله‌اش می‌شناخت. اسم هر رود و کوه و دشتی که نشان می‌داد را می‌پرسیدیم سریع پاسخش را از او می‌گرفتیم.

اضافه‌ی برنج‌ها را نگه می‌داشتیم که مورچه‌ها جمع شوند و تماشایشان کنیم.

بچه‌ها هر چه از غذا می‌ماند و به درد حیوانات هواخوری می‌خورد را به هواخوری می‌بردند تا حیوانات بخورند. پرنده‌ها و گربه‌های اوین چشمشان به دست بازداشتی‌های محیط زیستی است.‌

بچه‌های محیط زیستی از همه‌ی انواع حشرات و جنبندگان هواخوری و سلول‌ها آماری دقیق داشتند و به دقت جزییات زندگی‌شان را دنبال می‌کردند. گاهی حس می‌کردم لذتی که از تماشای یک ملخ، سوسک، گربه، کلاغ، مورچه، مارمولک، کمرکولی کوچک، سهره سینه‌ی سرخ و گنجشک در فضای هواخوری و ارتباط با آن‌ها می‌برند، از ارتباط با هم‌سلولی‌هایشان هم برایشان ضروری‌تر است.

مطمئنم بعد از بارش‌های شدید نوروز که شکل پوشش گیاهی و آب‌های سطحی اغلب دشت‌ها و کوه‌های ایران را تغییر داده و زیبایی‌شان را افزوده، دل‌ بچه‌های محیط زیستی لک زده برای سفر دوباره به این دشت‌ها و کوه‌های ایران. حق دارند این زیبایی‌ها را ببینید. آزادشان کنید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا