خرید تور تابستان ایران بوم گردی

رعایت حال هم‌وطن

علی رضا ایمانخانی، مددکار اجتماعی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «رعایت حال هم‌وطن» نوشت:

در این که بیش از یک سال است مردم کشورمان در شرایط بسیار سخت اقتصادی به سر می برند شکی نیست.

رؤیت ایستادن مردم در صفهای مختلف مخصوصا کالاهای اساسی مشاهده هر روزه و هر چند تلخ ما شده. کلنجار مردم بی پناه در مراکز درمانی و داروخانه‌ها و شنیدن نایاب شدن این دارو و آن درمان بالاخره از عواقب تحریم‌های ظالمانه است و در جابرانه بودن آن شکی نیست و بدتر از آن، مشاهده‌ی هیجان مردمی که در اولین فرصت در دیدن بستگان خود به جای جویا شدن از احوالشان قیمت ارز و دلار و یورو را می‌پرسند زیبنده‌ی مردم ایران نیست.

قطعا اهمیت این پرس و جو را باید در تاثیر قیمت این شاخص‌ها در زندگی شخصی آنها دانست نه محبت آنها به دلار و یورو و متاثر بودن همه‌ی کالاها و خدمات از قیمت ارز زیرا که امروز با کمال تاسف کوچکترین و کم ارزش ترین کالای مصرفی با قیمت دلار افزایش پیدا می‌کند وای به حال کالای اساسی.

مردم رشید ایران در تاریخ چند هزار ساله‌ی خود سختی‌ها و قحطی‌ها و جنگ‌های فراوان دیده‌اند. که به لطف خداوند و همت خودشان از هر اتفاقی به نوعی سر بلند خارج شده یا اعراب و مغول‌های مهاجم را در فرهنگ خود حل کرده و یا با دفاع قهرمانانه، دشمن بعثی را با پشیمانی از کشور خارج کرده‌اند، پس تمام این حوادث تلخ، عمر محدود و گذرایی دارند و دائمی نیستند، ولی آنچه که به عنوان خاطره‌ی خوش از این حوادث تلخ برجا مانده حس نوع دوستی ایرانیان و کمک به هموطنان جهت عبور از این مشکلات است.

آیا کسی فراموش می‌کند ارسال خرمای مردم محروم بم به زلزله زدگان اردبیل و متقابلا صفهای طویل اهدای خون در تبریز و اردبیل جهت اهدا به آسیب دیدگان زلزله‌ی بم را. پناه دادن هزاران خوزستانی جنگ زده در اصفهان و شیراز و در آخرین مورد کمک‌های بی شائبه به سیل زدگان شمال و جنوب کشورمان آنهم در ایام عید نوروز که صحنه‌های بسیار زیبایی از انسان دوستی و همیت مردم ایران به رخ جهانیان کشید. این تصاویر هیچ گاه از اذهان مردم پاک نخواهد شد.

ولی باید قبول کرد خیلی از آسیب دیدگان تحریم چه از بعد روانی و از چه لحاظ اقتصادی آشکار نیستند. کارگران زیادی که به خاطر رکود و شرایط تحریمی بیکار شده‌اند. کاسبانی که به خاطر این شرایط کسب و کار خود را از دست داده‌اند. دانشجویانی که در این شرایط قید تحصیل را زده‌اند. زوج‌هایی که از پیامدهای شرایط اقتصادی و تحریمی کاشانه‌ی خود را تعطیل کرده و هر یک رهسپار منزل والدین شدند و یا کودکانی با بیماری خاص که در پستوی منازل معطل رسیدن داروی کمیاب خود هستند. و یا پر شدن زندانها از محکومین مالی و بدهکار و یا سارقان خرده پا که برای نازلترین کالا از فرط نداری سرقت کرده‌اند.

حال این شرایط تا کی باقی بماند و یا تحریم‌ها شکست خورده و یا ترامپ و افکارش نابود شوند اول خدا می‌داند و بعد شاید دیپلمات‌ها.

ولی آیا صرف دانستن این آمارها و پیامدها کافی است؟ آیا دانستن ما، دردی از هموطنان دوا می کند؟ قطعا خیر. پس وظیفه‌ی ما چیست؟ خوب از قدیم به زیبایی گفته‌اند که درد را همه می‌دانند ولی هنر در بیان درمان است.

قطعا نمی‌توان برای تحمل و درمان این شرایط نسخه‌ای یک دست و یک نواخت و قطعی نوشت. ولی می‌توان گفت انصاف و مدارا در این شرایط خیلی می‌تواند مرهمی بر زخمها ی مردم نیازمند باشد.

پرهیز از تجمل گرایی. ممناعت از ریخت و پاش بی‌مورد در مراسم‌های جشن و عزا و اهدای هزینه‌ی خیلی از مراسمات به نیازمندان. تمدید قرادادهای اجاره با مستاجران با حداقل افزایش. همکاری پزشکان و کادرهای درمانی در درمان ارزان بیماران نیازمند و صد البته مراعات حال آسیب دیدگان با پرهیز از خیلی خوشگذرانی‌های خیابانی که نمک بر زخم ضعفاست می‌تواند بسیار راه گشا باشد.

البته اینها وظایف اشخاص و افراد است و صد البته وظایف مهمتری هم به عهده‌ی دولت‌مردان است که بدانند صبر مردم هم حدی دارد و این نجابت قابل تقدیر، ظرفی دارد که در حال پر شدن است. حاکمیت نیز باید علاوه بر اجرای سیاست‌های حمایتی و کمک به آسيب دیدگان تحریم با اتخاذ سیاست‌های اقتصادی و سیاسی و اتخاذ دیپلماسی مناسب راه کار مناسب هر چه زودتر به این شرایط بغرنج پایان دهد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا