چوب حراج وزرای مشروط بر اعتبار مردمی دولت
حسن فاتحی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت: چند روز پیش در خبرها آمده بود که 179 نماینده ی مجلس شورای اسلامی از آقای ربیعی بابت کارکرد مطلوب! در حیطه ی سلامت و… تقدیر به عمل آورده اند.
نمی دانم دوستانی که تحت عنوان وزرای مشروط مطرحند، حداقل در دوران تحصیلی و زندگی خود نیم نگاهی به کتاب جاذبه و دافعه ی حضرت علی (ع) نوشته ی شهید مطهری داشته اند یا نه؟
نمی شود که افرادی خود را از لحاظ حزبی و وابستگی فکری متعلق به جریانی بداند که امروز به خاطر پلشتی های افراطیون شانس اقبال عمومی بیشتری دارد و از طرف دیگر همین افراد از حیث رفتاری و عملکردی، دقیق شبیه وزرای احمدی نژاد عمل کنند.
تناقض در فتار و گفتمان هر چند نیرنگی سیاسی در جهت عوام فریبی ها می تواند باشد ولی آفتی بس خطرناک برای تحقیر ملتی که به امیدهای به دولت جدید رای داده بودند می تواند تلقی شود.
برادر ربیعی در مدت زمانی که از وزارتش سپری شده است، آن قدر دست به عصا و محافظه کارانه رفتار کرده است که دیگر شکی برای دوستداران دولت تدبیر و امید باقی نگذاشته است که گویا ایشان کوچکترین اختیاری در عزل و نصب مدیران منصوب احمدی نژاد نداشته است!
بنده یک فرهنگی دارای معلولیت جسمی حرکتی هستم، با دنیای سیاست و رسانه نیز بیگانه نبوده و نیستم، برای من این سوال پیش آمده است که آیا افراد دارای معلولیت با جمعیت بالایی که دارند (بزرگترین اقلیت از حیث آماری) به واقع از کارکرد مدیران کل احمدی نژاد در استانها رضایت داشته اند که آقای دکتر ربیعی هم با ابقای ریاست سازمان بهزیستی بر بقای مدیریتی مدیران کل استانی وی نیز صحه گذاشته است؟!
تنها یک سال به فصل انتخابات بعدی مجلس شورای اسلامی وقت مانده است و خیلی عجیب است که غالب مدیران کل استانی با همان تفکر احمدی نژادیسم بر سازمان بهزیستی مدیریت می کنند و تداوم چنین شرایطی این سوال را برای افکار عمومی به ویژه افراد دارای معلولیت مطرح کرده است که آیا باز هم جریان احمدی نژاد قصد استفاده ی ابزاری از نهادهای حمایتی مثل بهزیستی و کمیته ی امداد را در سر دارند؟
افراد دارای معلولیت اگر معترض مدیران احمدی نژاد در سازمان بهزیستی هستند بدین خاطر است که جماعتی به نام خدمت به افراد دارای معلولیت در اصل خود را بر آنها تحمیل کرده و در نقاب ارزش دارند به زندگی خود سر و سامان می دهند.
اندک امیدی که برای افراد محروم و دردمند جامعه ایجاد شده بود این قضیه بود که مدیران توانمندی در نهادهای حمایتی مدیریت خواهند کرد که نگرش باندی و وابستگی جریانی افراط گرایانه نداشته باشند، در حالی که همچنان همان مدیران احمدی نژاد در سازمان بهزیستی مدیریت می رانند و آقای ربیعی خواسته و ناخواسته چوب حراج به شعار تدبیر و امید دولت زده است و دارد اعتماد اقلیت بزرگ جامعه را به شخص آقای روحانی از بین می برد.
اگر وزارت این قدر برای این برادر ما مهم است که در مورد مصالح محرومین و افراد دردمند جامعه دارد مماشات می کند، این عاقبت خوبی از حیث دنیوی و اخروی برای وی نمی تواند در بر داشته باشد که آه دل شکسته ای آسمانی را خراب خواهد کرد و اگر هم از ترس برخی نمایندگان و جریانات دارد دست به عصا راه می رود، این هم زیبنده ی شخصیتی در حد وزارت نمی تواند باشد، حداقل می تواند کنار برود تا سرپرستی تغییرات مدنظر مردمی را انجام داده باشد.
پی نوشت: بنده از لحاظ نگرش فکری تعلقی به راست و چپ موجود ندارم، تعلق من درد و رنج مردمی است که من هم قطره ای از این دریای بیکران هستم، ما افراد دارای معلولیت به روحانی رای ندادیم که همچنان مدیران کل استانی احمدی نژاد در استانها و در خود سازمان بهزیستی مدیریت کنند، ما به امید رهایی از نقاب خدمت و ارزش دروغین به میدان آمده و دولتش را تایید کردیم و حالا هم انتظار قانونی داریم و آن اینکه آقای روحانی افراد دارای معلولیت توانمند را دریابید که همچنان تحت سیطره ی مدیران نقاب دار تحقیر می شوند و استعدادهایشان به هدر می رود.
انتهای پیام