خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آنچه از دادگاه دیروز نجفی دیده نشد

مرجان لقایی، روزنامه‌نگار در صفحه‌ی توییتر خود نوشت:

‏نجفی دیروز وقتی وارد سالن شد بیشتر حاضران به پایش بلندشدند شاید برخی از آنهااز منتقدان سیاسی‌اش بودند امابدون اراده اینکار را کردند.اودر طول نزدیک به یک ساعت‌ونیم دفاع در پشت تریبون فقط یکبار اسم “میترا”را برد و در بقیه موارد مرحوم استفاده میکرد.

‏اوگفت که از ۶ ماه قبل از قتل یعنی همان زمان که تصمیم به جدایی از مقتول را اعلام کرده به”دستور” مقتول دیگر با خانواده‌اش ارتباط نداشته او دقیقا از لفظ دستور استفاده کرد.او گفت که فقط در حضور مقتول اجازه داشته با زهرا دخترش تماس بگیرد و مکالمه‌اش در این حدبوده که ‏حالش خوب‌ است وفقط یکبارهم با برادرش تماس گرفته‌است.

اودرباره کیف اسناد هم صحبت کرد و گفت اسناد شخصی درآن بوده‌است و برای اینکه درامان باشد آن را به زهرا دخترش رسانده و تلفن‌همراهش را هم در آن قرار داده و هنگام رفتن به قم تلفن نداشته(یک خبرگزاری اصولگرا روزقتل ادعا کرد تلفنی ‏بانجفی مصاحبه کرده!)او گفت که اصلا تلفنی نداشته چون فکرمیکرده ممکن است تلفنش بعد از خودکشی دست کسی بیفتد و نمیخواسته تلفن دم‌دست باشد.

او از شروطی در زمان عقد با میترا صحبت کرد و گفت مرحوم به من تعهداتی داده‌بود که نمیخواهم آن را مطرح کنم اما در پرونده ذکر شده.

‏اوگفت که بعد از تصمیم به تسلیم شدن به همسرش خانم تابشیان زنگ زده تا بااو صحبت کنداما گوشی را زهرا جواب داده و مکالمه با زهرا بوده‌است.نجفی به آنچه در فضای مجازی درباره‌اش گفته‌شده‌بود هم اگاهی داشت او حتی به نظریه ‎#برون_سپاری قتل واکنش نشان دادوگفت ‏درفضای مجازی شخصی گفته‌بود چرا دیگری را برای قتل استخدام نکردم در بازداشتگاه آگاهی و اوین این را سه نفر به من گفتند و پرسیدند چرا outsourcing نکردی؟ جوابم این است که من قصد کشتن نداشتم و هرگز به حذف مرحوم فکر نکردم والا میدانستم که راهی برای دستگیر نشدنم هست‌امامن ادمکش نبودم.

‏او گفت که حاضرنشده حق طلاق را به همسردومش واگذارکند اما به اوقول داده بود که بدون رضایتش از او جدا نشود.اوگفت که وقتی با مقتول درگیری فیزیکی پیدا میکردو به برخوردهای میترا پاسخ میداد عمیقا ناراحت میشدو گفت من در طول ۶۸ سال زندگی‌ام با هیچ‌زنی با بی‌حرمتی برخورد نکرده و همسر ‏اولش و خواهرانش گواه این رفتارش هستند.اوگفت وقتی وادار به واکنش میشدم بعد از خودم متنفر میشدم من آدم این خشونت نبودم.او از دوستی عمیقش با شهید چمران گفت و اینکه قرار بود در لبنان به او بپیوندد.

نجفی کلمات را بسیار با دقت انتخاب میکرد او بار معنایی کلمات را میدانست. ‏جملاتش منسجم بود.هربار اسم کسی را می‌اورد کلمه احترام‌امیزی پشت سر اسم قرار میداد”اقامهیار””همسر محترمم””راننده محترمم””اولیای‌دم محترم”…فن بیان نجفی کاملا حضار را تحت تاثیر قرار میداد زمانی که صحبت میکرد سالن کاملا ساکت بود.

گاهی صدای افتادن چیزی یا باز شدن در‌می‌امد چند نفر ‏غیرارادی هیس میگفتند.لباس زندان به تن داشت اما لباس اتوشده و بسیار صاف ومرتب و اندازه‌بود. موها و محاسنش مرتب بود.بدون لکنت صحبت میکرد و گاهی روی نت‌هایش نگاه میکرد تا چیزی فراموش نکند‌او گفت میترا استاد همه مکالمات او را ضبط میکرده و وقتی میگفت(خودم میدونم کجا میرم) ‏معنای خاصی داشت و تبدیل به یک کد بینشان شده بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. بخدا باید پناه برد…از سناریوهایی که سایرین می سازندودیگری ناخواسته اجرایش میکند…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا