خرید تور تابستان ایران بوم گردی

همه‌ی حقیقت را بگوییم | سیروس علی نژاد

سیروس علی‌نژاد روزنامه‌نگار پیشکسوت در یادداشتی با عنوان در مجله‌ی شبکه آفتاب با عنوان «همه‌ی حقیقت را بگوییم / چپ‌ها برای به‌دست گرفتن قدرت نخست پشت خلق‌ سنگر می‌گیرند و پس از فائق آمدن، پدر خلق را درمی‌آورند» از تجربه‌ی خود نوشته است که خلاصه‌ی آن را به نقل از کانال تلگرامی باشگاه روزنامه‌نگاران می‌خوانید:

1- هیچ‌کس به اندازه‌ی روزنامه‌نگار مجذوب حرفه‌ی خود نمی‌شود.این شغل بیش از آنکه آدمی را مرعوب کند، مجذوب می‌کند. کسانی که وارد این حرفه می‌شوند، کار خود را از دیگر مشاغل بالاتر می‌بینند. این مهم نیست که وزارت کار برای ما حقوق کارگری قائل است که در زمان بازنشستگی – مثل مال من – هیچ دردی را درمان نمی‌کند، مهم این است که در چشم هر روزنامه‌نگار و خبرنگاری شغلش مهم‌ترین شغل دنیاست. حتی از شغل استاد دانشگاه هم مهم‌تر است! بخشی از این تصور از تأثیر آنی کار روزنامه‌نگار در جامعه نشأت می‌گیرد. همه‌ی ما خیال می‌کنیم داریم روزانه جهان را تغییر می‌دهیم و چه‌بسا این تصور باطلی نباشد. اما شکی نیست که در طول تاریخ سیاستمداران، نظامی‌ها و روحانیون بیش از ما جهان را تغییر داده‌اند و هنوز خواهند داد.

2- خبرنگار سرش را در هر سوراخی، به‌خصوص سوراخ‌هایی که بوی بدی از آن استشمام می‌شود، فرو می‌کند. ممکن است این کار به فضولی در کار دیگران تعبیر شود که در موضوع ورود به حریم خصوصی افراد قابل بحث است. گاه ممکن است به تجسس در اموری ربط پیدا کند نظیر آنچه در مورد آسانژ و اسنودن گفته می‌شود که حتی بیشتر از حریم خصوصی قابل بحث است، ولی اگر از این وادی‌ها فاصله بگیریم سخن ژان لاکوتور، روزنامه‌نگار برجسته‌ی فرانسوی، درست درمی‌آید که درباره‌ی خبرنگاران می‌گفت «خبرنگار انسانی است آزاد و مسؤول که باید منتهای کوشش خود را برای روشن کردن ذهن معاصرانش درباره‌ی رویدادهای عالم بکند بی‌آنکه مسبب قتل‌عام دیگری همچون هیروشیما شود».

3- بر‌عهده گرفتن این نقش، یعنی روشن کردن ذهن دیگران درباره‌ی رویدادهای عالم کار خطرناکی است.برای روشن کردن ذهن دیگران نخست باید مطمئن باشید که ذهن خود شما روشن است و اگر روزنامه‌نگارانی که از آنان می‌گوییم جوانان بی‌تجربه‌ای باشند که از تاریخ کشور خود و جهان بی‌اطلاع باشند، چگونه خواهند توانست ذهن دیگران را به راه کج نبرند؟آیا در کشورهایی نظیر ما علوم و تاریخ به‌نحوی تدریس می‌شوند که ذهن جوانان و از جمله جوانان روزنامه‌نگار روشن باشد؟ خود ما در زمان انقلاب از تاریخ کشور خود چه اندازه می‌دانستیم؟

4- به علت عدم آشنایی با تاریخ، این قضیه‌ی ساده‌ی سیاسی را درک نمی‌کردیم که چپ‌ها برای به‌دست گرفتن قدرت نخست پشت خلق‌ها سنگر می‌گیرند ولی پس از فائق آمدن، پدری از خلق‌ها درمی‌آورند که روزگار مثل ابر بهار به حالشان گریه کند. نمونه‌اش این که هیچ‌یک از ما در گرماگرم همان کار زار ترکمن‌صحرا، یک تُک‌پا به آن سوی مرز نرفته بود تا وضع پاره‌ی بزرگ‌تر همین خلق ترکمن را بعد از هفتاد سال زندگی زیر سیطره‌ی حکومت سوسیالیستی ببیند و بداند که وضع شهرهای آنها از دهات ما بدتر است و در زیر سیطره‌ی چپ‌ها به چه فلاکتی افتاده‌اند.پس بخش مهمی از مسؤولیت روزنامه‌نگار آن است که باید تمامی حقیقت را ببیند و منعکس کند نه‌فقط جزء و پاره‌ای از آن را.

5- خبرها و گزارش‌ها و اطلاعاتی که در رسانه‌ها، به‌وسیله‌ی گروهی جوان بی‌تجربه و بی‌خبر از تاریخ تولید می‌شود و به خورد مردم داده می‌شود، البته با تمام حسن نیت اما بدون توجه به «تمامی حقیقت» و نه‌فقط جزئی از آن، تولید و منتشر می‌شود. پیداست که بین آنها چهارتا آدم باتجربه هم پیدا می‌شوند، ولی اکثر آنان کم‌تجربه‌اند و گرم و سرد روزگار را چندان که باید نچشیده‌اند و می‌توانند در کج‌فهمی خود از مسائل جهان مردم را به اشتباه بیندازند.

6- آیا این بیم وجود ندارد که این جوانان روزنامه‌نگار که در دنیای آرمانی خود به سرمی‌برند و تمام رسانه‌ها هم به دست آنها اداره می‌شود، ما را همراه خودشان با چشم بسته به ته دره هل دهند؟ من به پاکی و درستی آنها باور دارم اما به دانش یکایک آنها هم می‌توانم اعتماد داشته باشم؟ به گمانم کار اندکی پیچیده می‌شود و اگر آنچه آنها تولید می‌کنند به‌وسیله‌ی دبیران مجربی بازبینی نشود که نمی‌شود، کار می‌تواند از آنچه تصور می‌کنیم خراب‌تر شود.

7- به همین جهت است که من پس از عمری روزنامه‌نگاری به این نتیجه رسیده‌ام که در کشورهایی مانند ایران روزنامه‌نگار دو بار باید زندگی کند و بار اول نه، بلکه بار دوم به روزنامه‌نگاری روی آورد. برای اینکه در کشور ما علوم، به‌ویژه درس‌های تاریخ به‌درستی به دانشجویان و دانش‌آموزان منتقل نمی‌شود و جوان‌ها معمولاً از تاریخ و گذشته و بیش از آن از زیر و بم زمانه و نقش‌های عجیب روزگار بی‌اطلاع هستند و کسی که از تاریخ بی‌اطلاع است، نمی‌تواند داوری درستی درباره‌ی وقایع روز داشته باشد و اگر همه‌چیز را کج و معوج نبیند بی‌تردید آرمانگرایانه خواهد دید و درباره‌ی حال و آینده درست نخواهد اندیشید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. چه کنداین خبرنگارجوان وقتی از طفولیت ودانش اموزی ابتداییش تا دانشگاهش تاریخ را برسبیل منافع قدرت پرستان حقیرخوانده است برانان ایراد کمترکنید…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا