خرید تور تابستان ایران بوم گردی

روند سیاست خارجی: نمونه‌ای از تاثیر رای مردم و حمایت رهبری از آن

هادی یاسمنی، بخش تحلیلی انصاف نیوز: قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 92، مذاکرات برای حل موضوع هسته‌ای، روالی داشت که سابقه‌ی چندین ساله پیدا کرده بود. روندی که به وضوح نه تنها دستاورد چندانی برای کشور نداشت که گرفتاری های متعددی را گریبانگیرش کرده بود.
این در حالی بود که تا قبل از انتخابات 92، رسانه ها و تریبون‌های رسمی کشور علی‌رغم وضوح ناکارآمدی روند مذاکرات به ویژه در زمان هدایت سعید جلیلی، تنها به تعریف و تمجید اغراق آمیز به دلیل همسویی فکری و سیاسی با تیم مذاکره کننده می‌پرداختند و عملا عرصه‌ای برای بیان حتی نقدی نسبی وجود نداشت.
اما صحنه‌ی رقابت برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، شاید برای نخستین بار فرصت را برای منتقدین روال وقت مذاکرات، حداقل در میان برخی نامزدان ریاست جمهوری فراهم کرد.
اوج این رویداد مثبت نیز در مناظره‌ی سوم نامزدان ریاست جمهوری اتفاق افتاد. آنجا که محسن رضایی از ناکارآمدی روند مذاکرات به دلیل افزایش تحریم‌ها و عدم موفقیت در کاهش آن‌ها گفت و اوج انتقادش نیز به این مساله بازمی‌گشت که این رویکرد ناموفق و آسیب‌رسان به کشور، خود را پشت عنوان “مقاومت” پنهان کرده؛ در حالی که دشمن به دنبال خرید وقت برای افزایش اثر نامطلوب تحریم ها بر اقتصاد کشور بود.
بعد از نقد رضایی اما شاید بتوان قهرمان اصلی مناظره‌ی سوم را مشاور رهبری در سیاست خارجی یعنی علی‌اکبر ولایتی دانست. آن زمان که وی در مناظره‌ی سوم نه فقط به نقد صرف روند مذاکرات پرداخت که مجبور به شرح اصول بدیهی و اولیه برای سرپرست تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی شد که از قضا نامزد حاضر در جمع هم بود؛ که اساسا مذاکره و دیپلماسی عرصه‌ی بده بستان است نه عرصه‌ی خطابه‌رانی و بیان اینکه منطق طرف ما قوی‌تر از طرف مقابل بوده! بدیهیاتی که به نظر بعد از پایان آن مناظره نیز فرد مورد نقد یا متوجه آن نشد یا بنای پذیرش نداشت.
بعد از این دو فرد که اتفاقا از جبهه‌ی اصولگرایان سنتی نیز بودند، پیروز انتخابات یعنی حسن روحانی بود که دیرزمانی خود هدایت مذاکرات را در دولت اصلاحات به عهده داشت. نکته‌ی متفاوت مطرح شده از جانب آقای روحانی و حتی  پیش از  مناظرات و در سایر تریبون های تبلیغات ریاست جمهوری، بیان این مساله بود که به جای مذاکره با برخی طرفین مذاکره یعنی اروپاییان بهتر است با به اصطلاح کدخدای “آنان” یعنی آمریکا مذاکره شود؛ چرا که همان اروپاییان حداقل در این مساله، حصول هر امری را منوط به موافقت آمریکا می‌دانستند.
گرچه آن زمان برخی سایت‌های مغرض اصولگرا با تحریف ریز مطالب جناب روحانی این طور جلوه دادند که وی اشاره بر پذیرش کدخدایی عام آمریکا بر جهان داشته و از لزوم مذاکره با کدخدای جهان سخن گفته است که آن هم ادامه‌ی برنامه‌ی چندین ساله‌ی آنان در جهت واداده نشان دادن سایرین به غیر خود بود. به عنوان مثال آنجایی که در بیشتر تهیه‌های صدا و سیما که به بررسی روند مذاکرات می‌پرداخت، زمانی که نوبت به دوره‌ی مدیریت همین آقای روحانی می‌رسید با چنان شانتاژی به همراه موسیقی متن‌های غم‌آلود سعی در تخریب روندی در گذشته داشتند که بارها در همان زمان به تایید صریح و علنی رهبری رسیده بود. به هر حال نتیجه‌ی انتخابات 92 نشان داد که تا چه اندازه خیال خام افراطیون در تاثیر بر افکار مردم موفق بوده است!
در مناظره‌ی سوم و در راستای همان تخریب رسانه‌ها و تریبون‌های رسمی، جناب حداد عادل نیز زمانی که نوبت به سوالش از جناب روحانی رسید، ضمن دفاع از مدیریت آقای جلیلی همین را به کنایه مطرح کرد که این چه وادادگی‌ای است که آمریکا، کدخدای جهان و بالتبع کدخدای ما خطاب می شود؟! که البته آقای روحانی به درستی توضیح داد که منظور برتری مذاکره با کدخدای چند کشور اروپایی به جای مذاکره با خود آنان است که غیر مستقیم باید در هر موردی، رضایت آمریکا را نیز کسب کنند و تاکید کرد که لابد جناب حداد اطلاعات خود را از همان چند سایت مغرض هم جناحی‌اش می‌گیرد.
به هر حال رقابت‌ها تمام شد و رای مردم متوجه تنها کسی شد که مذاکره با آمریکا را مفیدتر از مذاکرات وقت می‌دانست و تلاش‌های مغرضان، نقش بر آب شد.
اما مهم ما‌وقع بعد از انتخابات بود. آنجا که چنان تحولاتی در رویکرد و عمل مذاکره کنندگان با روی کار آمدن دولت جدید به ویژه در رابطه با آمریکا به وجود آمد که حتی تصور بخشی از آن نیز برای خوشبین‌ترین افراد در رابطه با مذاکره با غرب، محال می‌نمود.
از طرفی مساله‌ی روشن از گذشته این بوده که سیاست های کلی نظام به ویژه در حوزه‌ی سیاست خارجی و مذاکرات هسته‌ای به عنوان بخشی از آن، توسط رهبری تعیین می‌شده است. یعنی آنچه از ابتدای دولت یازدهم در حوزه‌ی سیاست خارجی و مذاکرات هسته‌ای انجام شده با نظارت و موافقت شخص اول نظام بوده است. امری که علی‌رغم سم پاشی و متاسفانه لجن پراکنی‌های افراطیون داخلی، مرتبا توسط رهبری در بیانات گوناگون تایید شده و ایشان حمایت‌های کم نظیری را از تیم مذاکره کننده انجام داده‌اند.
از سوی دیگر همانطور که رهبری چه در گذشته و چه در جریان مذاکرات اخیر اعلام موضع کرده‌اند و بر سایرین نیز روشن بوده، ایشان به شخصه و به طور کلی نسبت به مجموعه‌ی غرب و مذاکره با آن بدبین هستند و به لحاظ موقعیت عالی رهبری در نظام جمهوری اسلامی، این بدبینی تاثیر مهمی در روند سیاست خارجی از ابتدا داشته است.
حال سوال اساسی این است که چه جمعی میان این بدبینی مسوول تعیین سیاست‌های کلی نظام و روند آشکار متفاوت جاری در مذاکرات هسته‌ای نسبت به گذشته وجود دارد؟
پاسخ این سوال را سایت رسمی رهبری در مطلبی تحت عنوان “چرا رهبر انقلاب از مذاکرات هسته‌ای حمایت می‌کنند؟” با گردآوری 9 دلیل حمایت رهبری از مذاکره و تیم مذاکره کننده از مجموع بیانات یک سال ایشان آورده است. اما آنچه مهم‌ترین آن و وجه تمایز پاسخ به مساله به نظر می‌رسد، موردی تحت عنوان “حمایت از تصمیم مسوولین اجرایی کشور با رعایت خطوط قرمز” است که در سخنرانی 29 آبان 92  و در دیدار فرماندهان بسیج تبیین شده بود و برخی موارد دیگر می‌تواند ذیل این مورد تعریف شود.
قطع به یقین اگر امروز هر کدام از جنابان قالیباف یا جلیلی به پیروزی در انتخابات یازدهم رسیده بودند، امروز روند جاری و متفاوت و راه گشای آینده را در مذاکرات شاهد نبودیم و فارغ از حصول یا عدم حصول توافق در مذاکرات، حتی احتمال نزدیک شدن به چنین نقطه‌‌ای و با چنین سرعتی نیز متصور نبود.
برکات چنین حرکتی نیز ورای حصول توافق در مذاکرات است که به عنوان مثال می‌توان مواردی را که سایت رهبری از سخنان ایشان استخراج کرده بود مطرح کرد؛ مانند: نشان دادن “اراده‌ی جمهوری اسلامی برای بستن پرونده‌ی هسته‌ای علی‌رغم خواست دشمن برای تداوم آن”، “مقابله با فضاسازی و دروغ پردازی دشمن در افکار عمومی علیه ایران”، “به‌دست گرفتن ابتکار عمل در سیاست خارجی” و “تاکید بر سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر نداشتن سلاح هسته ای”.
روند سیاست خارجی و تغییر آن با روی کار آمدن دولت جدید، تنها یک مثال از تاثیر رای مردم و انتخابات بر مسایل اصلی و تاثیرگذار کشور است و این باطل کننده‌ی نظرات رادیکال‌هایی است که انتخابات و شرکت در آن را در نظام جمهوری اسلامی یا بی تاثیر و بیهوده و یا کم اثر می‌دانند و بعضا به مسیرهای دیگر دعوت می‌کنند. هم‌چنین ردکننده‌ی ادعای ولایتمداری و وفای به نظام افراطیونی است که تمام هم و غم خود را معطوف به بی توجهی به رای مردم و سنگ اندازی در مسیر دولت کرده‌اند که نمونه‌ای از آن در جریان رفتار اکثریت مجلس با گزینه‌های دولت برای وزارت علوم مشاهده شده است.
گویی آنان انتظار دارند آقای روحانی همان فردی را برای وزارت معرفی کند که مثلا اگر آقای جلیلی هم پیروز شده بود معرفی می‌کرد! و اینجاست که ایشان بر خلاف رهبری، احترامی برای رای و نظر مردم قائل نیستند. امید که مجلس بعدی مصونیت بیشتری از چنین تفکرات و افرادی داشته باشد.
همچنین پر واضح است که مسایل صد در صدی و تمام آنچه در مملکت جاری است، متاثر از نظر اکثریت ملت نیست و نه این گونه است که هیچ موردی تحت تاثیر آرای آنان، وجود نداشته باشد. مهم حرکت رو به جلوی تدریجی و بهبودخواهانه به نقطه‌ای است که روزگاری بنیانگذار انقلاب تعبیر داشتند که میزان رای ملت قرار گیرد و محدودیتی برای این مساله وجود نداشته باشد؛ که علی رغم فراز و نشیب‌های طی شده، به نظر چنین حرکتی در جریان است.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا