خرید تور تابستان ایران بوم گردی

یادداشتی در دفاع از مذاکره با آمریکا در روزنامه‌ی اطلاعات

روزنامه‌ی اطلاعات در مقدمه‌ی انتشار یادداشتی از حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد حجتی کرمانی عضو سابق مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در دفاع از مذاکره با آمریکا نوشت:

«آنچه روحانی اهل فکر و ذکر و زندان کشیده‌ی ده ساله‌ی پیش از انقلاب یعنی جناب حجتی کرمانی در این یادداشت نوشته‌اند، ممکن است به تمامی مورد قبول نظام نباشد. مسئولان نظام می‌گویند مگر در ایام برجام با گروهی که نماینده رئیس جمهور آمریکا هم در آن بود مذاکره نکردیم؟ چه شد فرجام برجام؟ «مَن جَرَّبَ المُجرَّبَ حَلَّت بِهِ النِّدامَه». هرکس آزموده را بیازماید پشیمانی‌اش روا باشد.
با وجود این نکات، چاپ یادداشت جناب حجتی کرمانی که سخت دلسوزانه است، از باب تبیین دیدگاه‌های مختلف و مخالف در نشریات است تا اتهام یکجانبه نوشتن روا نباشد. روشن است که دیدگاه مغایر با دیدگاه جناب حجتی کرمانی نیز اگر در اختیار این روزنامه قرار گیرد، منعکس خواهد شد».


«اکل لحم میته» یا گفتگو با ترامپ؟!

متن یادداشت محمدجواد حجتی کرمانی در روزنامه‌ی اطلاعات روز چهارشنبه‌ی گذشته با عنوان ««اکل لحم میته» یا گفتگو با ترامپ؟!» در پی می‌آید:

برادر عزیز آقای دعائی یادداشت ضمیمه برای چاپ در صورت صلاحدید ـ‌ تقدیم می‌شود اما برای من فرصتی فراهم شد که از آن برادر عزیز و نیز عزیزان مکرم دیگری که مرا در روزنامه «اعتماد» مورخه… مورد لطف و مرحمت قرار دادند: حضرات آقایان سیدهادی خسروشاهی، سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی و دکتر فضل‌الله صلواتی (از اصفهان) تشکر و سپاسگزاری کنم.

سپاسگزاری مضاعف من از نویسندگان ارجمند روزنامه گرامی اعتماد: سید بزرگوار نویسنده دلسوز و آسیب‌شناس حضرت آقای سیدعلی میرفتاح و نیز نویسنده گرامی آقای محسن آزموده است. باید یادآوری کنم که نخست آقای آزموده برای مصاحبه به دفترم آمدند و بار دیگر نیز آقای میرفتاح مرا در دفتر مورد لطف قرار دادند.


در مورد این یادداشت باید به عرض برسانم که چون حقیر در مورد چراغ سبز فرانسه و بعد ایران در مورد احتمال مذاکره ایران و آمریکا به‌طور ناقص در جریان بودم این یادداشت را قلمی کردم. زیرا که همزمان تیرهای تهمت و افترا و دروغ و بلوا از سوی تندروان مخالف روحانی و ظریف شلیک شد که با نمک‌نشناسی تمام زحمات این دولت را در سیاست خارجی در سخت‌ترین مراحل تاریخی درگیری ایران و آمریکا نادیده می‌گیرند و عملاً با چشم بسته ـ یا باز! ـ در زمین دشمن بازی می‌کنند. من احساس کردم که بناست تجدیدنظری در این زمینه بشود. بعداً فهمیدم که به فرانسه جواب رد داده شده. چرا که ترامپ به هیچ منطقی پای‌بند نیست و اگر هم در لحظاتی از ما تعریف کند، با شناختی که از تلون مزاج او داریم به خصوص در قضیة کره شمالی، به هیچوجه مورد اعتماد نیست. برآنچه نوشته‌ام اضافه می‌کنم که هر تغییر و تحولی که بخواهد در ارتباط با مسائل خارجی و مشخصاً در مورد آمریکا فرض شود بدون اجازه و رضایت رهبر انقلاب با شکست روبرو می‌شود. و هر اقدامی بدون جلب نظر و اجازه ایشان آب در هاون کوبیدن است.

البته در اینجا مجال نیست سخن از فرصت‌سوزیهای گذشته بگویم. تنها اشاره می‌کنم که به جز دوران اولیه انقلاب که در دورة ریاست‌جمهوری «کارتر» موقعیتهایی را از دست دادیم، دو بار دیگر نیز در دورة ریاست‌جمهوری دموکراتها در آمریکا: «کلینتون» و «اوباما» نیز فرصت‌سوزیهای آشکارتری کردیم که اگر در مورد اول به خاطر هیجانات انقلابی حاکم بر روحیه انقلابیون، می‌توانست توجیه سیاسی داشته باشد اما در مرحله دوم و سوم چنین نبود. رشد سیاسی بیشتر و عام‌تری در جامعه بروز کرد. و نسل رشیدی که در سالهای قبل، تبلور یک رادیکالیسم انقلابی بودند، در راه بلوغ سیاسی گام برمی‌داشتند و در انتخابات ۷۶ و پیروزی چشمگیر سیّد اصلاحات به خوبی خود را نشان دادند، با عقل جمعی ـ سیاسی درک می‌کردند که باید راه جدیدی رفت و بدون تعامل با دنیا نمی‌توان در دنیای امروز به جایی رسید…

و چنین بود که بسیاری از «مستبصرین» و جوانهای داغ اولیة تحول‌یافته و به بلوغ سیاسی رسیده انقلاب، جز اینکه از تنهایی رئیس‌جمهور ـ سیّد اردکانی ـ در سازمان ملل و ناتوانی او از یک دیدار ساده و معمول با همتای سیاسی‌اش تأسف بخورند و یا از اینکه در برابر ایران‌گرایی محسوس و ملموس رئیس‌جمهور رنگین‌پوست مسلمان‌زاده آمریکایی که اتفاقاً به نام مبارک پیشوای ما، امام حسین(ع) نامور بود، باز راه دیرینة رادیکالیسم انقلابی را ترجیح دهیم و در پیش بگیریم، تأسف بخورند و انگشت بر لب گزند و جز در گفتگوهای خصوصی زبان در کام گیرند، راه دیگری در پیش نداشتند…

گفتم: مجالی نیست از این فرصت‌سوزیها سخن بگویم اما چند سطر بالا را قلم سرکشی کرده و نوشت و اما اکنون کارد به استخوان رسیده و کاسة صبر لبریز شده و وقت آن است که حاکمیّت و نظام راهی دیگر در پیش گیرد و با عبرت از گذشته و آزمون و خطاهای فراوان تجدیدنظر اساسی در روند معاملات جهانی را با قدرتهای حاکم جهان و حتّی قدرت برتر و ستمکار موجود اعلام کند. چرا که صغیر و کبیر و عالم و عامل و شهری و دهاتی و حوزوی و دانشگاهی و مسجدی و سینمایی در همه‌جا جز در رسانه‌های حاکم رسمی لب به شکایت گشوده‌اند و غرولندها و نق‌زدنها از حد معمول فراتر رفته و احیاناً به صورت ضعیفی در رسانه‌های حاکم هم دیده و شنیده می‌شود. اکنون فعل و انفعالات سیاسی‌ای توسط دولتمردان شجاع و خستگی‌ناپذیر ما در عرصه سیاست خارجی آغاز شده است: می‌بینیم که رئیس‌جمهور حقوقدان و آگاه به مسائل روز و پیچ و خمهای تو در توی سیاسی، همراه با وزیر خارجه سخت‌کوش و توانا که سخنگویی زبان‌‌دان و فصیح و بلیغ است و با شم قوی سیاسی و تسلط بر اعصاب در عرصه گفتگوهای توانفرسا با حریفان جهانی، قدرت بیان بی‌نظیر و مستدلّ خدادادی را به عنوان یک اسلحة نرم و کارآ همه‌جا به کار گرفته و می‌گیرند، پس از انجام تجربة سخت و موفق برجام که با پیمان‌شکنی زورگویانه و رسوای رئیس‌جمهور سوداگر و جنجالی و متلون‌المزاج آمریکا به روزگار امروز افتاده و با همه ناجوانمردیها و نمک‌نشناسی‌های عده‌ای کاتولیک‌تر از پاپ و کاسه‌های داغ‌تر از آش و انقلابیهای ـ اکثراً ـ پس از انقلاب که من آنها را کودک یا نوجوان نابالغ انقلاب در ۴۰ سالگی انقلاب نامیده‌ام که همچنان بر طبل جدایی و نفاق و اختلاف و دروغ و تهمت و افترا می‌کوبند، رئیس‌جمهور مظلوم و وزیر خارجه مظلوم‌تر از او با هر جان‌کندنی هست می‌خواهند راه سخت دیپلماسی عاقلانه را در عرصه جهانی و با قدرتهای مطرح و برتر هموار کنند، …

اکنون بر آحاد ما از حاکم و محکوم و آمرو مأمور، واجب عینی و فوری است که به قدر استطاعت‌مان به کمک دولت بشتابیم و دولت و نظام را در راه دشوار دیپلماسی جهانی یاری بخشیم.


آنچه را که در بالا از قلم چکیده خلاصه می‌کنم در چند جمله:

۱ـ من همیشه هوادار مذاکره و رابطه با آمریکا بودم بجز در زمان بوش (بنابر احتیاط واجب!) و در زمان ترامپ (بنابر حرمت) و در مقاله‌ای نوشتم: نه مذاکره نه جنگ که عین این جمله را رهبر انقلاب به عنوان راهبرد کنونی عنوان کردند.

۲ـ با اینهمه در شرایط حاد کنونی بر آنم که مذاکره با ترامپ چون خوردن گوشت مردار آن «هزار سگ» بالاصاله حرام است ولی به عنوان ثانوی و به حکم اضطرار به حکم آیة «من اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه» که قرآن در مقام اضطرار به صراحت خوردن گوشت مردار را اجازه داده است، اکنون چنین مذاکره‌ای رواست و بر تندروان بی‌منطق و شعارچی و جنجالی درشت‌گو و هتاک و تهمت‌زن (نه آنها که منطق و برهان دارند) است که از سم‌پاشی و کارشکنی و همگامی و هم‌سخنی و موضعگیری در راستای دشمن باز ایستند و به رئیس‌جمهور و وزیر خارجه و کادر دیپلماسی خداقوت می‌گویم و امیدوارم آیة مبارکة ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم، پشت و پناه آنها باشد. والسلام.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا