خرید تور تابستان ایران بوم گردی

انصاف بدهید

ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

انصاف بدهید در این روزگار و زمانه کار روزنامه‌نگاری آن هم به صورت حرفه‌ای از نوع پرمشقت و پرهزینه و همان اندازه بی آینده و بی پشتوانه است. این ادعا مسبوق به محدودیت‌ها و محذوریت‌هایی است که حداقل در طی سال‌های اخیر همواره به طریقی قشر روزنامه‌نگار و جامعه مطبوعات با آن دست به گریبان است.

در هر دوره و دولتی به گونه‌ای و بهانه‌هایی که در این مختصر نمی‌گنجد در همه این دوره‌ها تنها انگیزه برای تقبل چنین شرایط اصرار بر پایبندی و دغدغه‌مندی و فارغ از هر انتفاع مالی و دغدغه نام و نان برای حضور در این عرصه بوده و خواهد بود. و الّا توصیه اهل و عقل معاش برای این جماعت همواره بر این بوده بر سری که درد نمی‌کند، دستمال نمی‌بندند. و یا حداقل این که طوری بیا و برو که گربه شاخت نزند!

خوب با چنین ذهنیتی که بسیاری در قبال حرفه روزنامه‌نگاری دارند، لابد آدم به تعبیر همین جماعت «باید مغز خر خورده باشد» که بی هیچ جیره و مواجبی برای خودش گرفتاری مفت و مجانی درست کند.

باید اذعان کنم بر خلاف آنچه در معرفی مقالات از حقیر به عنوان روزنامه‌نگار اشاره می‌شود، نه به واقع روزنامه‌نگار هستم، و نه به تعبیر درست‌تر خود را لایق این عنوان می‌دانم. آنچه هم می‌نویسم از سر درد و تعهدی است که نسبت به جامعه و نسل‌های امروز و فردا و آینده این ملک احساس می‌کنم.

چندی پیش یکی از دوستان قدیمی که بعد از چهل سال همدیگر را پیدا کرده، و خدا را شکر صاحب منصب و موقعیت درخوری هم هست، از سر خیرخواهی پیشنهاد کرد یادداشت‌هایت را موضوعی دسته‌بندی کن و اینکه اینقدر پراکنده‌نویسی نکن. در جوابش نوشتم دوست ندیده چهل ساله، این‌ها محصول دردها و رنج های آدمی است که همه وجودش را سرطان گرفته و درد هر لحظه و دقیقه از جایی سر می‌کشد، مگر می‌شود درد را طبقه‌بندی و موضوعی کرد.

حکایت نسل ما کم و بیش حکایت نسلی است با رنج‌ها و دغدغه‌های ناتمام، که انگار با نوشتن داریم دردهایمان را فریاد می‌زنیم، شاید تسکینی باشد.

اگر کسانی به هر دلیل و بهانه پژواک این دردها را به صلاح نمی‌دانند، کمی انصاف روا دارند به این جماعتی که به جای همه داشته‌ها درد دارند و با همین درد زنده هستند و دلیل نفس کشیدنشان دغدغه همین مردمی است که شاید دلخوش کرده‌اند به اینکه قلم و زبانی باشد از سر همدلی و مسئولیت پذیری، وجدانی تا دردها و آمال و آرزوهایشان را پژواک بدهد؛ در هنگامه‌ای که انگار قرار بر این شده که هر کس به نوعی گلیم خودش را از این آب گل‌آلوده بیرون بکشد.

انصاف بدهید، این شرافتمندانه‌ترین نوع گدایی است در زمانه‌ای که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا