خرید تور تابستان ایران بوم گردی

چرا روزه می خورم؟! / رضوان مهدوی

رضوان مهدوی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
با یاد رحیم بی همتا و با استعانت از آیه ی شریفه ی وَ اَلَّذینَ جاهَدوا فِیَنا لَنَهدیَنَّهُم سُبُلَنا وَ اِنَّ اَلله لَمِعَ المُحسنین ( 69 عنکبوت) به امید آنکه بتوان قفلی از درب بسته ی این روزهای جامعه بگشود سخن را آغاز می کنم. همانگونه که از حال و روز پیرامونی معین است عده ی کثیری از مسلمانان (اصطلاحی و بر اساس شهادتین) به دلایل متعدد نسبت به عبادت ویژه ی این ماه که وجوب آن هم از نص صریح آیه ی شریفه ی یا اَیُهاَ الَّذینَ آمَنوا کَُتِبَ عَلِیکُم اَلصّیام کَما کُتب علی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون: ای کسانیکه ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود شاید با تقوا شوید (183 بقره)، هویداست بی توجه بوده و یا اساساً مبتنی بر اعتقاد از آن پرهیز می کنند. بررسی واقع بینانه ی این معضل طبیعتاً حلال مشکلات خواهد بود. برای مفیدتر بودن مطالب سعی می شود تا محتوا در یک دسته بندی مشخص طرح و ارائه شود. 
روزه خواران به طور عمده به چند دسته تقسیم می شوند: 
1 – کسانی که بر اساس مشکل اعتقادی و علمی و استدلالی روزه نمی گیرند. 
2 – کسانی که بر اساس بی توجهی و سهل انگاری روزه نمی گیرند.
3 – کسانی که بر اساس فشار وارده و به نوعی جبر اجتماعی و شرایط محیطی اعم از (اقتصادی یا فرهنگی) دچار این مشکل می شوند.
آنچه که به نظر در برهه ی کنونی مورد توجه است و بیشتر نظر نویسنده را به خود جلب کرده چند مشکل اصلی است که زیر مجموعه ی علل کناره گیری از اخذ روزه در میان سه گروه فوق است. پر واضح است که در این نوشتار فرصت طرح و بررسی دقیق همه ی دلایل نیست، مثلاً مباحث تئوریک دینی و استدلال بر اساس آن اعتقادات و به همین جهت چند نکته مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
الف) پاسخ به سوال چرا با خدا قهر نکنم؟ و چرا باید با این همه بدختی و تبعیض از ناحیه ی او به فرامینش عمل کنم؟ چرا باید در میان اقوام و آشنایان فقط فرزند من ناقص الخلقه باشد؟ چرا سیل به خانه ی ما آسیب زد؟ چرا مار مرا نیش زد؟ چرا من فقیرم؟ و …
پاسخ به همه ی این مسایل که قدر مسلم فکر افراد زیادی را به خود مشغول کرده و موجب سلب پایبندی به اعتقادات و فرامین خداوند شده در گرو پرداختن به بحث های ریشه ای نظیر مقوله ی شُرور است که حقیر با استفاده از بیانات شهید مطهری (ره) در کتاب توحید و انسان شناسی قرآن بدان می پردازم.
در این بحث چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد:
1 – برگشت همه ی بدی های عالم یا به نیستی است مثلاً مرگ یا فقدان (کوری، فلجی و …) که چون از جنس فعل نیست و ایجادی نیست پس انتصاب آن به خالق محذور عقلی دارد. یا به هستی است که منشأ نیستی بوده و فی نفسه شر نیستند بلکه برای چیز دیگر شر هستند. مثلاً نیش زدن عقرب برای دفاع از خود که برای حیوان دیگر یا انسان شر است اما برای او نه یا جاری شدن آب در میان شهرها که به هر حال اگر این آب جاری نشود مشکل انباشت آن قابل حل نیست که البته بعضی از این امور قابل رفع است مثل سد ساختن یا ساختمان سازی مستحکم برای حل مساله ی زلزله و … 
2 – خیر و شر از هم جدا نا پذیرند. عالم بر اساس حکمت بالغه ی خداوند به شکل اراده ی کلی اداره می شود نه شخصی و جزیی مثلاً ساختمان آتش کارش سوزانیدن است و خاصیت این عالم بگونه ای است که تلفیق و با هم بودن خیر و شر را ایجاب می کند. به عنوان نمونه اینکه در دنیا پیری و جوانی با هم باشد از لوازم عالم طبیعت است و این عدل الهی است که پیوند میان خیر و شر برقرار کرده است.
3- شُرور لازمه ی خیراتند. بدی ها به یک اعتبار دو قسمند:
الف) فناها: می پرسند چرا چیزی که به وجود می آید باید نیست شود مثل انسان؟ اولاً انسان نیست نمی شود و این نگاه مادی است ولی اگر بنا باشد فیض وجود مبداء هستی علم باشد باید این نیستی ها به وجود بیاید تا زمینه برای هستی های بعدی پیدا شود یعنی در مثال فوق مرگ جسم موجب عروج روح و رحلت به عالم دیگر می شود یا فرض بفرمایید مدیری معزول می شود، این معزول شدن برای مدیر قبلی شر است ولی برای مدیر جدید و نیاز یک اداره به تحول و پیشرفت، خیر محسوب می شود.
ب) تفاوتها و تبعیضها:
جهت اول: تفاوتهای ذاتی اشیاء: اگر اینگونه نباشد پس باید همه ی افراد و انواع یک نوع و یک فرد باشد و انبساط پیدا نکند. معنی عدل این است که هر ذاتی آن وجودی را که استحقاق آن را دارد به او بدهند. اِعطاءَ کُل ذِی حَقِّ حَقُّّ .
جهت دوم: زیبایی ها مدیون زشتی ها هستند یعنی تا زشتی ها هویدا نشود زیبایی معنا ندارد و این قیاس دو شی یا دو شخص است که موجب معنا یافتن زیبایی می شود.
جهت سوم: سختیها و شدائد : نکته ای که اینجا قابل طرح است و به نظر لازم است بر آن تأکید شود این است که ما باید نظام این عالم را علی و معلولی در نظر بگیریم و علت خیلی از این نقصها و کمبودها را در فعل خویش بیابیم.
حال به بررسی نظام اسباب و مسببی خواهیم پرداخت؛ پیرامون این موضوع دو نظر وجود دارد:
1 – اساساً همچنین نظامی نداریم، به این معنا که خداوند عادتش این است که مثلاً انسان وقتی دارو می خورد شفا یابد نه آنکه این اسباب را قبول کنند در بحث فیض الهی.
2 – اسباب تأثیر دارند. نظیر آیه ی 65 نحل که موید این ادعاست: و ا … انزل من السماء ماء فاحیاً به الارض بعد موتها ان فی ذلک لایه لقوم یسمعون : خداوند آب را از آسمان فرو فرستاد پس به این وسیله زمین را پس از مرگش زنده کرد. به نظر حقیر نظر دوم صائب است و استناد قوی هم دارد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که به طور مثال دلیل آنکه فرزندمان ناقص به دنیا می آید عدم رعایت نکات پزشکی و ژنتیکی در حین ازدواج است، نظیر ازدواج کسانی که از لحاظ گروه خونی دچار تضاد هستند یا اگر ما فقیر هستیم یک دلیلش عدم تلاش نسل های قبل ما در جمع آوری مال فراوان بوده و در مقابل تلاش اجداد فرد سرمایه دار کنونی برای جمع آوری سرمایه است یا حتی ناشی از عدم سعی و کوشش خودمان و همچنین علت آنکه حادثه ی رانندگی یا آسیب از ناحیه ی حیوانات بر ما عارض شده عدم رعایت نکات ایمنی و حفاظت است یا اگر در خانواده ای با هرج و مرج فراوانی زندگی می کنیم ازدواج اشتباه والدینمان بوده و … مشاهده می شود با یک بررسی ساده می توان خیلی از این محرومیت ها را در فعل خودمان بیابیم.
در کنار همه ی این نکات مصائب و شدائد به ذات دارای فوایدی هم هستند و گفته اند فلسفه ی وجود آنها از سه حالت خارج نیست که همه ی این سه دلیل خیر است:
1 – عذاب دنیوی: که منجر به کاهش یا حذف عذاب اخروی.
2 – ابتلا و آزمایش (35 انبیاء و 155 بقره) مثل آزمایش ابراهیم (ع) در قربانگاه اسماعیل یا مقاومت پیامبر در شعب ابوطالب.
3 – ارتقاء درجه: که دلیل اخیر خود می تواند نتیجه دو دلیل قبل باشد و یا اینکه به عنوان مستقل فرض می شود نظیر شدائدی که اسرای حادثه کربلا یا صاحبان عصمت و افراد در رتبه ی امامت تحمل کرده اند، به آن جهت که امام کسی است که از مرحله ی ابتلاء عبور کرده است.
ب) مساله بعدی مشکلاتی است که بر کسانی که از لحاظ جبری در شرایطی قرار می گیرند و بخشی از آن باز به مباحث ایمانی و اعتقادی بر می گردد، به طور ویژه می توان بحث مشقت روزه داری کارگران را طرح کرد که به نظر حقیر راه حل هایی هم برای آن متصور است. مثلاً برای مشاغلی نظیر نانوایی یا آجرپزی یا کشاورزی و … که کار کردن در ساعات روز با توجه به گرمای هوا سخت و دشوار است شبها یا ساعاتی که آفتاب تابش شدید ندارد نظیر بین الطلوعین تا زمان بالا آمدن آفتاب یا حین غروب برای اشتغال تدارک دیده شود تا رفع معضل حاصل آید که این امر وابسته به همت مسوولان در صدور بخشنامه های متعدد است، نظیر بخش نامه هایی که برای ساعات کار ادارات صادر می شود و همچنین همت خود مردم است که با یک برنامه ریزی دقیق و با اعتقاد به رزاق بودن خداوند حداقل مسایل شرعی را رعایت فرمایند تا از دایره ی قرار داشتن در زیر سایه ی لطف و رحمت خداوند خارج نشوند، مثلاً برای پرهیز از روزه خواری با روش پشت کردن به شریعت و فرمان خدا در صورت اضطرار و استثنا کارگران شهرهای مختلف جای خویش را با یکدیگر تعویض کنند.
به طور واضح تر و در قالب مثل یعنی کارگران مزارع شهرستان ساری به بابل منتقل شده و بالعکس، این کار حداقل فایده اش این است که از لحاظ روانی این امید را ایجاد می کند که فرد از دایره ی اطاعت از خداوند خارج نشده هر چند شاید اگر عمومیت پیدا کند و این روش استثنایی تبدیل به یک اصل شود شباهت زیادی به فریبکاری و روزه خواری عمدی می یابد. به عنوان نمونه عمداً روزه را اینگونه ابطال کنند تا در ماه های فصل زمستان قضا کنند.
نکته ی بعدی مواردی است که افراد به دلیل سرزنش خانواده ی غیر مقیّد یا دوستان و آشنایان و به طور کلی جو عمومی جامعه از تقیّد به روزه داری و انجام سایر اعمال عبادی پرهیز می کنند که باید به این عزیزان به طور مکرر آیات واضحه ی الهی را نشان داد و گوشزد کرد که نهی می کنند از تأثیر پذیرفتن از ملامت ملامت کنندگان نظیر آیه ی شریفی 54 مائده که در صفات مومنین اینگونه می فرماید: وَ لا یَخافُونَ لُومَه لائِم: و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند.
ج) نکته ی موثر بعدی عملکرد منفی و غیر قابل دفاع برخی از مسوولان است که به جهت اسلامی بودن دولت و ساختار حکومت موجب تأثیرات مخربی بر اعتقادات برخی از مردم نسبت به دین خواهد شد، به فرموده ی پیامبر (ص): النّاس علی دینِ مُلوکِهِم، همچنین عملکرد روزه دارانی که حقیقاتاً روزه ای متعالی نداشته و حداقل رفع تکلیف را رعایت کرده و رفتار و کردار آنها موجب نفرت دیگران از نهاد دین و سلب اعتقاد خواهد شد. علی الخصوص در حوزه ی رفتار اجتماعی در باب معاشرت و خوش رفتاری که در این باب می توان به آیه ی شریفه ی (4سوره قلم) خطاب به پیامبر اشاره نمود که می فرماید: و انَّکَ لعَلی خُلُقٍ عَظیم : و تو ای پیامبر بر قله ی اخلاق و کرامت قرار داری. 
در پایان متذکر می شوم که یقیناً نکات متعدد دیگری هم، نظیر تهاجم شبهات دین ناگرایان بر کشور ما باید در بررسی های همه جانبه تر لحاظ شود که به جهت پرهیز از اطاله ی کلام از طرح آنها خود داری کرده و آرزو دارم تا با رفع برخی از موانع مطروحه در این نوشتار جامعه ای دین مدار را تجربه کنیم.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا