خرید تور تابستان ایران بوم گردی

دولت، از «پسا برجام» تا «پسا کفاشیان» و المپیک ریو

علی‌رغم بهره‌برداری اجتماعی هم راستا با منافع ملی اغلب کشورها از فو‌تبا‌ل و المپیک، به نظر می‌رسد که این مهم در ایران مغفول مانده و برنامه‌ای برای استفاده از این ظرفیت‌ها وجود ندارد.

به گزارش ایسنا، فو‌تبا‌ل همواره در همه وضعیت‌های سیاسی و اقتصادی جامعه دارای محبوبیت و جایگاه ثابتی در نزد افکار عمومی بوده است، اما در این سالها کمتر رغبتی از سوی سیاستمداران تراز اول کشور برای بهره‌برداری صحیح از این پتانسیل‌ در جهت تقویت اراده ملی و منافع ملی وجود داشته است.

می‌توان گفت که در این سال‌ها اغلب دولت‌ها به معنی عام، با توجیه وجود دغدغه‌های مهم‌تر از فوتبال این مهم را رها کرده‌اند و یا با بهانه پیگیری نهادهایی مانند سازمان تربیت‌بدنی سابق و وزارت ورزش کنونی این نهاد‌ها را نیز در عرصه‌های پرتلاطم و سرنوشت‌ساز فوتبالی تنها گذاشته‌اند و این باعث شده افرادی فرصت طلب منافع شخصی خود را به سامان برسانند و منافع شخصی را منافع ملی معرفی و همه را نیز وادار به پیروی از آن کنند، یا اینکه با تشکیل کلونی‌های خودی و غیرخودی زمینه حضور دائم خود در فوتبال را رقم بزنند.

پرسش این است که چرا دولت به معنی عام آن یک سیاستگذاری صحیح و درست برای بهره‌برداری از فو‌تبا‌ل و ظرفیت‌های آن برای پیش بردن اهداف و منافع ملی در کشور ندارد.

شاید برخی از سیاستمداران معتقد باشند که وقتی دغدغه‌هایی همچون اقتصاد، برجام، سیاست‌های بین‌المللی، بازار و غیره وجود دارد، جایی برای فو‌تبا‌ل نمی‌ماند، اما شاید همین تفکر نادرست بوده که علیرغم قدرت و اقتدار سیاسی و امنیتی ایران در منطقه و جهان باید همیشه در بازی فوتبال با هت‌تریک خودی‌ها، به اعراب و کشور‌های کوچک ببازیم.

در کنار غفلت‌های مدیریتی در فوتبال و تبعات آن، نمی‌توان منکر تاثیرات این رشته مهیج بر افراد یک جامعه شد، اما واقعا چرا سیاستمداران و مقامات تراز اول دولتی برای سامان یافتن فو‌تبا‌ل در چارچوب دغدغه‌های منطقی و اصولی برنامه‌ای موثر ندارند؟ چرا از سیاست فوتبالی در چانه‌زنی‌های بین‌المللی بهره‌ای نمی‌برند و چرا از برگ برنده‌های فوتبال در مذاکرات و قدرتنمایی‌های ملی استفاده‌ای نمی‌کنند؟

اینفانتینو، رییس فیفا می‌شود. پوتین به او تبریک می‌گوید. بلاتر افشا می‌کند که آمریکا گزینه قطعی کسب میزبانی جا‌م جها‌نی 2022 بود، اما دخالت سارکوزی و تغییر رای فرانسه، باعث شد که آمریکا ناکام از کسب میزبانی جا‌م جها‌نی باشد تا در نهایت اعراب قطر این میزبانی را بربایند.

واقعیت این است که در نگاه سیاسی اغلب دولت‌ها، ریاست فیفا کمتر از ریاست بر یک دولت نیست. همه سیاستمداران تراز اول دنیا برای فو‌تبا‌ل و فیفا و تاثیر سیاست‌های اجرایی دولت‌هایشان در فو‌تبا‌ل برنامه دارند، اما آیا واقعا ایران هم توانسته است از این فضا بهره‌ای ببرد؟

آیا ما به نقش ناچیز فو‌تبا‌لی‌مان در جهان و آسیا بسنده کرده‌ایم؟ چرا نظارتی دقیق یا نظارت پرسشگرانه‌ای در مورد مواضع فو‌تبا‌لی‌مان از فدراسیون فو‌تبا‌ل نداشته‌ایم؟ چرا دولت‌ها نخواسته‌اند و یا فرصت این را نداشته‌اند تا از این پتانسیل‌ بزرگ برای پیش برد اهداف اجتماعی و تامین منافع ملی کشور بهره ببرند؟ اصلا دولت از رای ایران در انتخاب رییس فیفا خبر داشته است؟

8 سال است که فو‌تبا‌ل ایران رها شده است. شاید عده‌ای از سیاستمداران کشور نگران انگ زدن دخالت دولت در فو‌تبا‌ل هستند، اما زمانی که سارکوزی با رای‌اش، میزبانی جا‌م جها‌نی را از آمریکا گرفت دخالت سیاست در فو‌تبا‌ل بود؟ یا زمانی که ولادیمیر پوتین به رییس جدید فیفا تبریک می‌گوید ورود سیاست به فو‌تبا‌ل است؟ بنابراین فقط باید ابزار را خوب شناخت و خوب از آن استفاده کرد.

چرا نباید واقعیت‌های دنیای فو‌تبا‌ل را درک کنیم و از آن به نفع منافع خود بهره ببریم. متاسفانه در طی سال‌های اخیر فو‌تبا‌ل ایران در انحصار چند نفر قرار گرفته و آنها نیز با تکیه بر فکر و توان مدیریتی خود به دنبال اداره این ابزار اجتماعی تاثیرگذار بودند، اما باید از خود پرسید که تاثیر این مدیریت چه بوده است و امروز نقش ایران در فو‌تبا‌ل آسیا و جهان به چه میزان است.

واقعا چرا یک بار برای همیشه مشکلات فو‌تبا‌لی ایران حل نمی‌شود؟ چرا مربی خارجی همچون کارلوس کی‌روش باید دغدغه‌های ساختاری فو‌تبا‌لی ایران را داشته باشد؟ چرا باید در مناقشات بین‌المللی فو‌تبا‌لی همیشه بازنده باشیم؟ چرا باید با دوری از فو‌تبا‌ل زمینه را برای رشد و گسترش فساد فراهم کنیم؟

چراهایی از این دست همه دغدغه‌های اجتماعی و اخلاقی هستند که به حق دولت و سیاستمداران آن باید برای حل و بهره درست از آن چاره‌ای اندیشه کنند. این حضور فعال به معنی دخالت دولت در فو‌تبا‌ل نیست و نخواهد بود،‌ بلکه به معنای داشتن استراتژی کلان در فو‌تبا‌ل است.

دولت با موفقیت برجام ثابت کرد که می‌توان هر قفلی را باز کرد و راهی به سوی موفقیت یافت. آیا زمان آن نرسیده است که برای دوره‌ی پساکفاشیان نیز اندیشه کرد و برنامه داشت؟ آیا واقعیت اجتماعی فو‌تبا‌ل را درک نکرده‌ایم یا واقعا از مزایای اجتماعی فوتبال بی‌خبریم؟ آیا نمی‌خواهیم جایگاه واقعی فو‌تبا‌ل در عرصه‌های اجتماعی را بشناسیم؟

کفاشیان‌ها می‌آیند و می‌روند، اما حلقه مفقوده این ماجرا سیاستگذاری کلان و صحیح در این حوزه است که به نظر می‌رسد همواره عده‌ای تلاش کرده‌اند چشمانشان را بر آن ببندند.

در کنار فو‌تبا‌ل، پدیده‌ای به نام المپیک نیز همواره همراه با هیجان و غرور ملی بوده است. به راستی در این حوزه چقدر موفق عمل شده است؟ چقدر برای کسب موفقیت در رسیدن به سکوهای المپیکی وقت گذاشته شده است؟ چقدر هزینه کرده‌ایم؟ و چقدر با شناخت دغدغه‌های ورزشکاران و فدراسیون‌های المپیکی آشنا هستم؟ آیا واقعا افتخاری بالاتر از اهتزاز پرچم ایران در المپیک و میادین بین‌المللی وجود دارد؟ آیا دولتمردان به کارکرد سیاسی و اجتماعی مدال آوری در بازیهای المپیک واقف هستند؟ مگر نه این که دولت به دنبال اهتزاز پرچم ایران است؛ اهتزازی که قدرت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران را در منطقه و جهان تثبیت می‌کند. پس چرا این پتانسیل علنی و این همه ظرفیت نادیده گرفته شده است؟

این روزها انتخابات دیگری در راه است؛ انتخاباتی که شاید خیلی‌ها برای آن جایگاه و اهمیتی قائل نباشند، اما اگر می‌خواهیم منافع ملی و وحدت ملی‌مان مستحکم‌تر شود، باید برای انتخابات فو‌تبا‌ل نیز دغدغه‌ ملی داشت و نگذاشت که هر فردی به واسطه خلاءهای موجود، سکان هدایت فو‌تبا‌ل را به دست بگیرد. این اتمام حجت است با همه کسانی که منافع ملی را می‌خواهند و قدرتی دارند برای احیای فو‌تبا‌ل مغفول مانده ایران.

یازدهم اردیبهشت ماه 95 فدراسیون فو‌تبا‌ل رییس جدید خود را می‌شناسد. مرداد ماه 95 نیز المپیک ریو مدال آورانش را. آیا این زمان‌ها را خوب درک کرده‌ایم؟

اکنون که دولت دغدغه‌های بین‌المللی‌اش را با موفقیت در برجام و دغدغه‌ی داخلی‌اش را با برگزاری موفق انتخابات مجلسین تا حدودی رفع کرده، امید است که به این دو رویداد مهم نیز توجه ویژه‌ داشته باشد تا ایران اسلامی سربلند‌تر از پیش با استفاده از پتانسیل‌های فو‌تبا‌ل و المپیک پرچم جمهوری اسلامی را در میادین مدیریتی فو‌تبا‌ل و سکوهای المپیک به اهتزاز در آورد.

این یک دغدغه نیست یک سیاست اجرایی و اجتناب ناپذیری است که باید برایش برنامه داشت وگرنه باز هم بازنده خواهیم بود، هم در فوتبال، هم در المپیک و هم در حصول تمام و کمال منافع ملی.

انتهای پیام

 

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا