خرید تور تابستان ایران بوم گردی

جای آنها زندان نیست

اجلال قوامی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «جای آنها زندان نیست» نوشت:

۱- گرامشی می‌گوید: انقلاب اکتبر 1917 شوروی بدین علت رخ داد که بین دولت تزاری مقتدر و مردم روسیه، جامعه مدنی وجود نداشت به عنوان سپر از ضربه مردم جلوگیری کند. دولت انحصارطلب تزاری وقتی مشروعیت خود را از دست داد در غیاب جامعه مدنی به راحتی با انقلاب تغییر کرد. اما در اروپا، جامعه مدنی، سپر بلای دولت است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دولت‌های اروپای شرقی را نیز می‌توان به شیوه تحلیل گرامشی تبیین کرد. آن دولت‌ها با سرکوب و محو کامل جامعه مدنی، خود را شکننده و آسیب‌پذیر ساختند. فضایی وجود نداشت که در آن به شیوه‌های ظریف و پیچیده بتوان تولید رضایت کرد. بنابراین سیر مطالبات تحول‌خواهی مردم به جای آنکه در حوضچه جامعه مدنی بریزد، بر سر آن رژیم‌ها ریخت و آنها را به زباله‌دان تاریخ فرستاد دولت‌های بلوک شرق تمامی قدرت را نزد خود نگاه داشتند، لذا یک لحظه انقلابی توانست آن قدرت‌ها را بر اندازد و جانشین آنها شود. جامعه مدنی نه تنها سپر و حفاظ دولت است، بلکه بیشتر از آن سپر و حفاظ افراد است. یک نظام حقوقی بنیادی وجود چنین حوزه‌ای را تضمین می‌کند. وجود حوزه عمومی یعنی حوزه‌ای که در آن گفتگوی عقلانی انتقادی صورت می‌گیرد، بزرگ‌ترین علامت وجود جامعه مدنی است.

۲- کیوان صمیمی روزنامه نگار را سال‌هاست می‌شناسم چه آن سال‌ها که ماهنامه “نامه” را منتشر می‌ساخت و صدای طردشدگان و محذوفان بود و چه آن زمان که در قامت یک فعال حقوق بشر فعالیت داشت و چه این سال‌ها که سردبیری ” ایران فردا” را بر عهده دارد. زندگی کیوان صمیمی مشحون از درد و رنج‌بوده است، درد ورنجی که عشق او به انسان‌ها همزاد سال‌های دور و نزدیک اش بوده است. یاسر امینی آذر این معلم شریف مهابادی را هم به نیکی می‌شناسم. پاکیزه انسانی که دانش آموخته‌ی مکتب آزادی و برابری است. سال‌ها در پای تخته سیاه مدرسه‌های مهاباد درس انسانیت می‌داد و با باورهایش کاسبی نکرد و دل در گرو آب و خاک اش داشت. جای کیوان صمیمی و یاسر امینی آذر زندان نیست. این دو از خوبان روزگارند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. جناب آقای اجلال قوامی ، ضمن تشکر از مطلب خوبتان ونقل قولی از گرامشی ، که زاویه دید جدیدی نسبت به جامعه معدنی در منظر چشم ما گشود ، خدمتتان عرض کنم حکومت های استبدادی اگرگوش شنوایی برای شنیدن نصایح دلسوزانه داشتند آخر و عاقبت کارشان اینی نبود که در تاریخ در خصوص آنان می خوانیم به قول شاعر
    چو خود می کنی اختر خویش را بد
    مدار از فلک چشم ، نیک اختری را
    وقتی که به نصایح دلسوزانی چون کیوان صمیمی ها و دهها ناصح صالح دیگر، علیرغم اختلاف نگرش و عقیده ، بی اعتنایی می شود و گوش جان به تملق و مداهنه چاپلوسان می سپارند نباید چشم به عاقبت به خیری داشته باشند چرا که خود مقصرند
    چندین چراغ دارد و بیراهه می رود
    بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
    با دیگران بگوی که ظالم به چَه فتاد
    تا چاه دیگران نکنند ازبرای خویش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا