خرید تور تابستان ایران بوم گردی

عشق و نفرت اروپا به آمریکا | تحلیل فارن پالسی

به گزارش ایسنا به نقل از “فارن پالسی”، “بنجامین حداد”، مدیر ابتکار آینده اروپا در شورای آتلانتیک، واشنگتن دی. ‌سی در یک گزارش تحلیلی نوشت: «طی دو هفته گذشته، اروپایی‌ها برای طنین انداختن صدایشان در راهپیمایی‌ها علیه بی‌عدالتی نژادی در آمریکا بعد از مرگ وحشتناک جورج فلوید در دستان پلیس مینیاپولیس، به خیابان‌ها آمده‌اند. تجمعات وسیعی از مردم در پاریس، برلین، آمستردام، وین و لندن، عبارت و علامات “جان سیاه‌پوستان مهم است” را به دست گرفتند، در حالی که بسیاری نیز برای ابراز همبستگی خود با معترضان و رونامه‌نگاران آمریکایی- که با گاز اشک‌آور به طرز بی‌رحمانه مورد حمله و به جهت ایجاد فضا برای عکاسی از رئیس‌جمهور به اطراف رانده شدند- به شبکه‌های اجتماعی آمدند.

اعتراضات اروپایی اشکال مختلفی به خود گرفته و عموماً بیانگر مسائل محلی هستند. اما برای بسیاری از ناظران اروپایی، چیزی بیش از خشونت پلیس و روابط نژادی در آمریکا؛ یا بحث‌های مشابهی که در جوامع خودشان خودنمایی می‌کند، در معرض خطر قرار دارد. اروپایی‌ها در حال ابراز ناامیدی خود نسبت به رهبری آمریکا بعد از سه سال حکمرانی دولت ترامپ، و نیز ابراز همدردی خود نسبت به کشوری هستند که هنوز می‌خواهند به آن باور داشته باشند.

یک ناظر مجرب آلمانی پا را فراتر گذاشت و در توییتی نوشت: “آنچه در اینجا به مذاکره گذاشته می‌شود، آینده دموکراسی است”. این می‌تواند به عنوان روایات جدید تأییدکننده پایان رهبری آمریکا، و سرآغاز- به اصطلاح- قرن آسیا باشد؛ که در جریان بیماری همه‌گیر  کرونا نیز در تجزیه و تحلیل برتری داشته‌اند. اما پاسخ جهانی به اعتراضات آمریکا- نخستین جنبش‌های عظیم در بسیاری کشورها بعد از ماه‌ها قرنطینه- بیشتر علامتی مبنی بر ادامه قدرت و ارتباط آمریکا هستند.

در اروپا، این‌ها صرفاً جنبش‌های اجتماعی نیستند. از رهبران سیاسی خواسته شده تا جبهه بگیرند. بوریس جانسون، نخست‌وزیر انگلیس گفت از قتل جورج فلوید “ناخوش و وحشت‌زده” شده است. دیگران، تفاوت اروپا و آمریکا را مورد تأکید قرار دادند. نایب رئیس کمیسیون اروپا، در نقش ارتقای سبک زندگی اروپایی، مدعی شد: “فکر نمی‌کنم در حال حاضر در اروپا مسائلی داشته باشیم که آشکارا به خشونت پلیس مربوط شوند یا از جنس مسائل ورای نژاد در سیستم‌های ما باشند… اما یک مسأله در اروپا داریم و آن هم مسئله نابرابری و توزیع درآمد است- که آنچه داریم را برای همه به بهترین تبدیل می‌کند”. جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا زمانی که از او در مورد عکس‌العمل دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در قبال اعتراضات پرسیده شد، به طرز خجالت‌آوری ۲۰ ثانیه سکوت کرد.

در برخی موارد، شرایط آمریکا سر از زخم‌های محلی برداشته است. در فرانسه، پرونده  “آدام ترائوره”، مرد سیاه‌پوست ۲۴ ساله که در سال ۲۰۱۶ در بازداشت پلیس جان سپرد، روی کار آمد.  ترائوره  در حومه پاریس، در حالی که سعی داشت از پلیس –بعد از صدور دستور توقف و درخواست ارائه کارت شناسایی- بگریزد، دستگیر شد. پلیس برای سال‌ها انجام هرگونه تخلف را انکار کرد و گزارش مقامات پلیس نشان می‌داد که آدام ترائوره بر اساس نارسایی قلبی ناشی از یک وضعیت از پیش موجود فیزیکی، در گذشته است. یک گزارش کالبدشکافی مستقل که هفته گذشته بعد از پیگیری حقوقی “آسا ترائوره”، خواهر قربانی منتشر شد نشان داد که آدام بر اثر “اختناق ناشی از وضعیت بدنی”، در جریان برخورد پلیس در حین بازداشت مرده است. با وجود محدودیت‌های جاری ناشی از ویروس کرونا، سه‌شنبه گذشته حدود ۲۰ هزار نفر در پاریس رژه رفتند.

جوامع اروپایی با میراث استعماری خود و مسائل مؤخرتری نظیر ادغام، چندفرهنگی و ناسیونالیسم راست‌ افراطی مبارزه کرده‌اند. مقایسه بین جوامع اروپایی و آمریکا نیز البته دارای محدودیت‌های تاریخی و فسلفی خود است. به عنوان مثال فرانسه، تعریف بسیار متفاوتی از شهروندی ارائه می‌دهد که در آن تبعیت ضمنی از ارزش‌های جهانی جمهوری‌خواهانه بر اخلاق یا مشخصه‌های مذهبی قالب است.

گردآوری داده‌های اخلاقی و مذهبی حتی بر اساس قانون نیز ممنوع است و موارد معدود اقدامات مثبت، همچون آنچه در “مؤسسه مطالعات سیاسی پاریس”، دانشگاه ممتاز امور دولتی انجام شد، مبتنی بر عوامل غیر اجتماعی-اقتصادی هستند. سال گذشته، قانون‌گذاران فرانسوی رأی دادند که کلمه “نژاد” را از قانون اساسی حذف کنند؛ اقدامی که به منظور پاک کردن یک مفهوم زشت از آگاهی ملی، مورد حمایت تعداد زیادی از فعالان ضد نژادپرستی قرار گرفت. اما محتمل هم هست که  ژست خطرناکی از سوی آمریکایی‌ها تلقی شود که نیات مشابه را مورد حمایت قرار می‌دهد.

این سنت، پاریس را برای بسیاری از هنرمندان و روشنفکران آمریکایی آفریقایی تبار مانند “جوزفین بیکر” یا “جیمز بالدوین”، در زمان‌هایی که تبعیض نژادی وجود داشته، به کشوری پناهنده-پذیر تبدیل کرده اما منتقدان می‌گویند این کشور از گفت‌وگوی آزاد درباره چالش‌های معاصر سر باز می‌زند.

نسل جدیدی از فعالان ضد نژادپرستی در فرانسه، بسیاری از مضامین آمریکایی را برای پشتیبانی از شکایات خود وارد کرده‌اند. “روخایا دیالو”، یک فیلمساز سیاهپوست فرانسوی که در رسانه‌های آمریکایی بسیار حاضر است، منتقد صریح این تلاش فرانسه برای پس زدن تعریف چندفرهنگی شهروندی فرانسه بوده و آنچه را که “نژادپرستی دولتی” خوانده، تقبیح می‌کند.

اما فراتر از روابط نژادی در اروپا، این اعتراضات در خلأ اتفاق نمی‌افتد، بلکه در زمانی رخ می‌دهند که محبوبیت آمریکا در اروپا، سه سال بعد از بحران ترنس-آتلانتیک، در مقدار پایینی ثابت مانده است.

بررسی که ماه گذشته از سوی بنیاد آلمانی “کوربر استیف‌تانگ” انجام شده نشان داد که تنها ۱۰ درصد پاسخ‌دهندگان آلمانی آمریکا را به عنوان مهم‌ترین شریک سیاست خارجی برلین قبول دارند (تنها ۴ امتیاز بالاتر از چین)؛ در حالی که ۷۳ درصد اظهار کردند نقطه‌ نظر آن‌ها درباره آمریکا با وجود بیماری کرونا، بدتر شده است.

نظرسنجی‌های مشابه در سایر کشورهای اروپایی نیز بیانگر نارضایتی نسبت به ایالات متحده هستند. دو سوم فرانسوی‌ها فکر می‌کنند که آمریکا ویروس کرونا را بدتر از فرانسه مدیریت کرده است. چنان که “نواح بارکین”، از صندوق “جرمن مارشال” عنوان کرده، ” آمریکا در حال از دست دادن اروپا است”.

حملات مکرر ترامپ علیه اتحادیه اروپا که این اتحادیه را “دشمنی” می‌خواند که قصد دارد “از آمریکا سوء‌استفاده کند”، همراه با اقدامات یک‌جانبه رئیس‌جمهور مانند خروج آمریکا از توافق پاریس و توافق هسته‌ای ایران، صدمات تدریجی در پی داشته است.

اخیراً در ماه مارس نیز، اقدام هماهنگ نشده برای بستن مرزها با کشورهای اروپایی همزمان با شیوع بیماری‌ کرونا، موجبات سرزنش کم‌سابقه‌ای را از جانب رهبران اروپایی فراهم کرد. در بسیاری از کشورها چنان که یک دیپلمات اروپایی به من گفت، اعتراضات معرف ” ناامیدی همراه با کورسویی از امید” هستند.

راهپیمایی‌های عظیم اروپایی در واکنش به سیاست‌های آمریکا، برای کسانی که فریاد اعتراض علیه جنگ عراق در ۲۰۰۳ را به خاطر می‌آورند، چیز تازه‌ای نیست؛ حال چطور می‌توان این واقعیت را به حساب آورد که سایر شورش‌ها از هنگ‌کنگ گرفته تا سوریه، طغیان‌های مشابه حمایتی را در اروپا به راه نینداخته باشد!؟

یا اینکه غالباً نژادپرستی در جوامع آن‌ها، اروپایی‌ها را به شکل مشابهی تحریک نمی‌کنند؟

این ریاکاری‌ ها بیانگر روابط اسکیزوفرنیک مردم اروپا با ایالات متحده است: ترکیبی پیچیده از جذبه و تحقیر، عقاید منفی که با تماشای عیاشی فیلم‌های آمریکایی بر روی محصولات فناوری آمریکایی همراه شده است. چنین موردی در سال ۱۹۶۸ هم اتفاق افتاده، زمانی که شورش دانشجویان علیه محیط کالج‌های آمریکایی اهمیت جهانی پیدا کرد.

با این حال، یک رابطه عشق و نفرت مبتنی بر بی‌تفاوتی نیست. روزهای اخیر بازتاب متناقضی از رهبری آمریکایی نشان داده‌اند. اصطلاح شورش‌های جهانی علیه رئیس جمهور آمریکا و نابرابری ساختارهای سیاسی و اجتماعی آن از سوی خود معترضان هم دیکته می‌شوند. اینکه آنها در جوامع سراسر جهان طنین‌انداز می شوند، گواهی بر اراداتی است که اروپایی‌ها هنوز نسبت به مردم ایالات متحده دارند.

دولت بعدی آمریکا مطمئناً برای به‌ سازی روابطش با شرکای سنتی خود، راه درازی پیش رو دارد و احتمالاً باید بپذیرد که متحدانش بعد از تأثیر اقتصادی بیماری کرونا، خواهان دستیابی به خودمختاری بیشتری هستند. اما واکنش جهانی چند روز اخیر نشان می‌دهد که جهان هنوز آماده رویگردانی از آمریکا نیست.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا