خرید تور تابستان ایران بوم گردی

«اقتصاد ایران دولتی و آمیخته در فساد است»

شفقنا نوشت: بهمن آرمان، اقتصاددان درباره پیش بینی خود از آینده نرخ طلا، ارز و سرمایه در ایران می گوید: محروم شدن ایران از دو شریک اقتصادی چین و روسیه و عدم ارتباط مستقیم با شبکه مالی جهانی موجب شد فشار های سنگینی بر اقتصاد ایران و نرخ برابری ریال وارد کند به طوری که ما شاهد کاهش ارزش ریال بودیم و این احتمال وجود دارد که ارزش ریال از آنچه که امروز می بینیم نیز کمتر شود. او می افزاید: اقتصاد ایران به شدت دولتی و سیاست زده و آمیخته در فساد است. ضمن اینکه نگاه دولت به اقتصاد نگاهی به شدت امنیتی است، به طوری که ما می توانیم مشاهده کنیم که مشاغل عوض می شوند ولی افراد عوض نمی شوند. در چنین اقتصادی، ناکارآمدی دولت کاملا آشکار است و تصمیمات اشتباه سیاسی و اقتصادی وجود دارند. وی همچنین معتقد است: کرونا به طور غیرمستقیم بر ساختار اقتصادی کشور آسیب زده است، حتی می توان گفت این اثر بسیار سنگین تر است چون در خاورمیانه ایران بالاترین میزان مبتلایان و کشته شدگان را دارد.

*با توجه به نوسانات بازارهای ارز، طلا و مسکن و … فکر می کنید مهم ترین عامل در روند صعودی این بازارها چیست؟ و آیا احتمال کاهش قیمت ها در آینده نزدیک وجود دارد؟

مساله کاهش ارزش ریال در مقابل سایر ارزها نباید به مقطع کنونی محدود شود، چرا که این مساله در اقتصاد کلان و سیاست های اعمال شده توسط دولت های گوناگون ریشه دارد. ایران از نظر نسبت سرمایه گذاری در تولید ناخالص داخلی که یکی از نسبت های کلیدی در علم اقتصاد است پس از دولت سازندگی تا به امروز دارای پایین ترین نسبت در میان کشور های خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است. این موارد اقتصاد کشور را در شرایط نامناسبی قرار داده است که یکی از پیامد های آن از بین رفتن ارزش پول ملی است.

در این بین عوامل دیگری نیز تاثیر گذار هستند و آن وجود تحریم های آمریکا بر علیه ایران و کاهش شدید قیمت نفت خام و میزان صادرات آن و از سوی دیگر تنش های مداومی است که در روابط خارجی ایران با سایر کشور ها وجود دارد. به طوری که ما شاهد این بودیم که در این مدت حتی شرکای اقتصادی فعلی ایران از جمله چین و روسیه نیز کمک چندانی به ایران نکرده اند. شاهد مدعا این که علی رغم ادعای روسیه برای در اختیار گذاشتن یک خط اعتباری ۵ میلیارد دلاری برای اجرای سه پروژه کلیدی راه آهن «گرمسار اینچه برون» که راه آهن دو خطه برقی است و شبکه راه آهن ایران را به آسیای میانه وصل می کند، ساخت نیروگاه برق ۱۴۰۰ مگاواتی در بندر عباس و رفع اشکالات فنی و بهینه سازی و بهبود بخشی به کارکرد نیروگاه های رامین و شهید منتظری در اهواز و اصفهان که واحد هایی مستهلک شده بودند، اما دیدیم که روس ها فورا با بهانه اینکه امکان دارد مشمول تحریم های آمریکا شوند، از ایران خارج شدند و این پروژه ها روی دست ما ماند. همین برخورد در مورد چینی ها مشاهده شد، آنها هم به محض اینکه تحریم آمریکا اعلام شد از پروژه های بزرگ ما از جمله توسعه پالایشگاه آبادان و مجتمع پتروپالایش مسجد سلیمان با هزینه سرمایه گذاری بالغ بر ۱۰ میلیارد یورو خارج شدند. محروم شدن ایران از این دو شریک اقتصادی و عدم ارتباط مستقیم با شبکه مالی جهانی موجب شد فشار های سنگینی بر اقتصاد ایران و نرخ برابری ریال وارد کرد به طوری که ما شاهد کاهش ارزش ریال بودیم و این احتمال وجود دارد که ارزش ریال از آنچه که امروز می بینیم نیز کمتر شود.

* آیا می توان گفت فعلا امکان کاهش نرخ ارز وجود ندارد؟

من فکر نمی کنم. اگر مبانی علم اقتصاد را مبنا بگذاریم فعلا امکان چنین چیزی وجود ندارد.

* اگر بانک مرکزی سیاست هایی در نظر بگیرد، آیا این سیاست ها نمی تواند در کاهش نرخ ارز تاثیر گذار باشد؟

نرخ برابری ارزها آنچنان متاثر از سیاست های بانک های مرکزی کشورها نیست بلکه کاری است که عمدتا توسط بانک های سرمایه گذاری بزرگ جهان انجام می گیرد که از بین ده بانک بزرگ سرمایه گذاری جهان که گردش مالی آنها چیزی برابر با بیش از یک و نیم تریلیون دلار در سال است، شش مورد آمریکایی هستند، قیمت نفت، طلا، نرخ برابری ارزها و کالاهای اساسی را تعیین می کنند و کافی است دستور سیاسی خاصی از بالا دریافت کنند تا اقتصاد کشوری را با مشکل روبرو کنند. به طوری که ما شاهد بودیم بعد از اشغال شبهه جزیره کریمه توسط روسیه و اعمال تحریم ها توسط کشورهای اروپایی و آمریکا، مقامات سیاسی آمریکا به بانک های سرمایه گذاری خود دستور دادند منابع مالی و پول های خودشان را از روسیه خارج کنند. در طول یک روز ۲۵ میلیارد دلار ارز از روسیه خارج شد و ارزش روبل تا ۵۰ درصد کاهش پیدا کرد و بورس مسکو علی رغم اینکه بورس بزرگی نیست به شدت سقوط کرد و به عبارتی آن را به خاک سیاه نشاندند. بنابراین میزان دخالت های بانک مرکزی چه در ایران و چه در کشورهای دیگر آنچنان تعیین کننده نیست، ضمن اینکه بانک مرکزی ایران برای رویارویی با بحران ارز منابع مالی در اندازه های کافی در اختیار ندارد. دولت مرتبا اصرار می کند ارز ناشی از صادرات به کشور برگردد ولی این ارزها بیش از بیست میلیارد یورو نیست و حتی اگر به کشور برگردد تاثیر چندانی در روند فعلی نرخ برابری ریال در برابر سایر ارزها ندارد، ضمن اینکه این ارز که برای ورود به کشور با مشکلات سیستم بانکی روبرو است و عمدتا از طریق صادرات پتروشیمی و محصولات فولادی است، بخش عمده این ارز برای واردات مواد اولیه مورد نیاز این شرکت ها در نظر گرفته شده است.

* برخی معتقدند وضعیت کرونا بر اقتصاد ایران چندان اثرگذار نبوده است و روندی بوده که به علت تحریم ها و دیگر مسایل باعث روند صعودی قیمت ها در بازار شده است. آیا اساسا از نگاه شما کرونا تبعات منفی بر اقتصاد ایران طی ماه های اخیر داشته است و اگر بله عمده این تاثیرات در چه بخش هایی بوده است؟

نمی توان کتمان کرد و گفت کرونا اثری بر اقتصاد ایران نداشته است. باید در نظر گرفت که ایران کشوری صنعتی نیست و بیش از ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن از طریق خدمات صورت می گیرد و این کسب و کارها بر اثر ویروس کرونا دچار اشکال شدند ضمن اینکه نرخ بیکاری در ایران بسیار بالا است و در حدی غیر قابل تحمل است و ما می بینیم که کرونا به طور غیرمستقیم بر ساختار اقتصادی کشور آسیب زده است. زمانی که اقتصاد بزرگی چون آمریکا که یک چهارم اقتصاد جهان را تشکیل می دهد علنا اعلام می کند که اقتصادش بر اثر کرونا کوچک خواهد شد و یا تعداد بیکاران فراتر از چهل میلیون نفر خواهد بود و همین مساله در مورد انگلیس و فرانسه نیز دیده شد، پس نمی توانیم بگوییم کرونا بر اقتصاد ایران اثر نداشته است. حتی می توان گفت این اثر بسیار سنگین تر است چون در خاورمیانه ایران بالاترین میزان مبتلایان و کشته شدگان را دارد.

* به نظر شما مهم راه نجات اقتصاد ایران چیست؟ نقش دولت ها چه اندازه در حوزه مشکلات اقتصادی اثرگذار بوده است؟ سیاست های پولی و بانکی و عدم شفافیت در این خصوص چه اندازه به اقتصاد ایران ضربه زده است؟

اقتصاد ایران به شدت دولتی و سیاست زده و آمیخته در فساد است. ضمن اینکه نگاه دولت به اقتصاد نگاهی به شدت امنیتی است، به طوری که ما می توانیم مشاهده کنیم که مشاغل عوض می شوند ولی افراد عوض نمی شوند. در چنین اقتصادی، ناکارآمدی دولت کاملا آشکار است و تصمیمات اشتباه سیاسی و اقتصادی وجود دارند. از نمونه این تصمیمات اقتصادی اشتباه می توان به بورس اشاره کرد که دولت از بورس به عنوان ابزاری برای جبران کسری بودجه خود استفاده کرده است و به طور مصنوعی قیمت سهام بالا نگه داشته شده است تا دولت دارایی های خود را به قیمت بالاتری بفروش برساند. متاسفانه منابع بالایی که به بورس سرازیر شده صرف سرمایه گذاری مجدد نمی شود و در نهایت عده ای سوداگر و سفته باز و به تعبیری کلاهبردار در شرایط فعلی بیشترین سود را از بورس می برند درحالیکه اقتصاد کشور می تواند از استقبال مردم حداکثر استفاده را داشته باشد و در نهایت پروژه های بزرگ عمرانی از جمله ساخت آزاد راهها و ساخت مسکن برای اقشار آسیب پذیر و تکمیل شبکه های راه آهن کشور و… صرف شود. اما این منابع در دسته سوداگرانی است که بازار را در کنترل خود دارند.

* کارشناسان از نقدینگی افسار گسیخته در اقتصاد ایران حرف می زنند برای مدیریت این منابع چه می توان کرد؟

نقدینگی لجام گسیخته به این سال ها مربوط نیست. ما از ابتدای انقلاب کشور را از ابزار کارآمدی که همانا اوراق قرضه است محروم کرده ایم به طوری که برخی روحانیون در ایران اعلام کرده اند که اوراق قرضه که ابزار کارآمدی در دست دولت ها برای کنترل نقدینگی است را ربوی شناخته اند و انتشار آن توسط دولت به منظور کنترل نقدینگی حرام دانسته شد، بنابراین در این شرایط که دولت از ابزار کارامدی به نام اوراق قرضه محروم شده است طبیعتا ناچار است که به چاپ اسکناس و افزایش پایه پولی کشور و بالا بردن نقدینگی اقدام کند. نقدینگی راهی به سوی فعالیت های مولد اقتصادی پیدا نمی کند و روانه بازارهای کاذب مثل ارز و مسکن و سایر کالاهای سرمایه ای می شود. ما اقتصاد دانان در دروس اولیه دانشگاهی در این رابطه می خواندیم و استاد اوراق قرضه را به عنوان یک اسفنج معرفی می کرد زمانی که نقدینگی در بازار زیاد است این اسفنج را رها می کنیم تا پول های مازاد را جمع کند و وقتی اقتصاد در رکود است این اسفنج را بفشارید تا نقدینگی بیشتر شود این موضوع در زمان دولت اوباما دیده شد. وقتی رکود بر اقتصاد حاکم شد بانک مرکزی آمریکا ماهانه ۸۵ میلیارد دلار اوراق قرضه بازخرید کرد. این اوراق در تمام اقتصاد های دنیا شبه پول شناخته می شوند و باید در بازار ثانویه داد و ستد شوند. اقتصاد ایران به دلیل وجود این محدودیت ها ناتوان مانده است.

* به مساله بورس اشاره کردید آیا این بازار هم مثل سایر بازار ها دارای حباب است؟ آیا این بازار می تواند در طولانی مدت خود را اصلاح کند و برای تولید مفید باشد؟

من اطمینان زیادی ندارم که قیمت های فعلی طلا و ارز دارای حباب باشند ولی در مورد بورس این عقیده را دارم. من در دوران سازندگی به عنوان رییس مرکز مطالعات و بررسی های اقتصادی بورس تهران خدمت می کردم و به مدت شش سال در بورس تهران بودم و از این منظر روند فعلی را در ایران بسیار نگران کننده می بینم. قیمت ها گاهی تا جایی بالا رفته اند که حتی از قیمت های جایگزینی واحد های تولیدی نیز بیشتر هستند. سهم شرکتی که تنها یک زمین حصار شده است و یا سهام شرکت های زیان ده مرتبا در بورس بالا می رود و متاسفانه کنترلی بر این مساله نیست. این حباب روزی می ترکد و در آن شرایط کشور با دو یا سه هزار نفر ناراضی مواجه نخواهد بود امروز حدود ۱۵ میلیون نفر دارای کد بورسی هستند، این تعداد رقم بالایی است و شکسته شدن این حباب می تواند پیامد های امنیتی به بار بیاورد و مساله شدیدتر از ماجرای قرض الحسنه ها خواهد بود. من به عنوان یک اقتصاد دان از این منظر که با صراحت به دولت هشدار داده ام وجدان آسوده ای دارم.

* آیا برای این زمان پیش بینی هایی دارید؟

من غیبگو نیستم و نمی توانم چنین چیزی را مطرح کنم ولی این اتفاق رخ می دهد. این قیمت ها باید به نرخ تعادلی باز گردد.

* چرا ایران از بورس های سایر کشور ها تجربه ای کسب نمی کند؟ تمام بورس ها با شیبی ملایم روند رشد داشتند.

من در این رابطه با رییس جدید بورس اوراق بهادار نشستی داشتم و از ایشان خواستم زمینه ای فراهم کند تا منابع مالی سرازیر شده به سمت بورس به طرف فعالیت های مولد اقتصادی حرکت کنند. متاسفانه من این انگیزه را در مدیریت کلان اقتصادی کشور نمی بینم. بورس اوراق بهادار از زیر مجموعه های وزارت اقتصاد و دارایی است ولی وزیر اقتصاد و دارایی به نظر من از توان علمی کافی برای درک این موضوع برخوردار نیست. بنابراین صحبت های کارشناسی مقبول دستگاه اجرایی نیست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا