خرید تور تابستان ایران بوم گردی

آقای مطهری! ایران زندگی نمی‌کنید؟

حجت الاسلام مجتبی لطفی از شاگردان و مسوولان دفتر مرحوم آیت الله منتظری در یادداشتی تلگرامی نوشت:

علی مطهری گفته است: «زمانی قرار بود سریالی درباره شهید مطهری بسازند که یکباره متوقف شد. علت را جویا شدیم گفتند در روند زندگی ایشان به آقای منتظری و بازرگان و شریعتی که رسیدیم، به مشکل خوردیم. بهرحال شهید مطهری، 11 سال با آقای منتظر هم‌مباحثه بود. سال‌هاست نقش آیت‌الله منتظری را در انقلاب اسلامی سانسور می‌کنند در حالیکه این برخورد با واقعیات تاریخی واقعا غلط است».

با همه احترامی که برای آقای علی مطهری قائلیم، از ایشان سوال می کنیم: شما در ایران زندگی نمی کنید؟! اینجا ایران است!

بلا تشبیه با نکته دکتر مطهری، یاد خاطره ای افتادم.

یکی از روزنامه نگاران پر سابقه مرحوم حاج علی محمدی گرمساری بود که در سال ۶۴ مسئولیت صفحه جوانان روزنامه اطلاعات را به عهده داشت و در زمینه های مختلف فرهنگی دیگر نیز به فرهنگ عمومی ما خدمت کرد. مرحوم محمدی مدتی در مدرسه رسول اکرم و از شاگردان مکتب فقهی آیت الله منتظری بود و تا پایان عمر او را الگوی پارسائی و تقوای سیاسی خود می دانست.

مرحوم محمدی در دهه ۶۰ مشاور فرهنگی شهید رجایی بود. این افتخار را داشتم که مدتی با دوست مهاجرم محمدجواد اکبرین، در هفته نامه گوناگون که سر دبیری آن را مرحوم محمدی به عهده داشت، در صفحه سیاسی کار می کردم.

الغرض، مرحوم محمدی در سال های پایانی عمر به دنبال تالیف و نشر کتابی در باره بیوگرافی برخی از هنرمندان بود. وی نقل می کرد وقتی کتاب را برای اخذ مجوز به اداره ارشاد قم دادیم، پس از مدتی ایرداتی گرفته شد. یکی از ایرادها این بود که چرا عکس غلامحسین بنان نوری کراوات دارد؟!

مرحوم محمدی می گفت هر چه به ممیز محترم توضیح دادم که بنان در آن زمان زیست خود کراوات می زده و عکس تاریخی وی همین شکلی است، قانع نمی شد و می‌گفت: نع! کراوات را با فتوشاپ حذف کنید! عیب است!

جناب دکتر مطهری!

وقتی فرم لباس دچار تیغ سانسور می شود، شما انتظار دارید آیت الله منتظری که در وجودش قامت یک دوست، همراه و هم حجره‌ای شهید مطهری، و از ریشه های انقلاب، قابل انکار نیست، سانسور نشود آن هم با پاک کردن کل مساله و گذشتن از خیر ساختن یک سریال تاریخی برای شهید مطهری؟!

پیشنهاد می‌کنم پست حقیر با عنوان “دیزی دناری را در کانال آوای خرد، مطالعه فرمائید.


دیزی دناری!

یکی از ضرب المثل های پر کاربرد در محل ما نجف آباد، دیزی دناری است. دناری مخفف ده ناری است. دیزیی که کم آب می گیرد و زود سر می رود، کنایه از آدم کم ظرفیتی است که اهل افراط و تفریط است.

تاریخ و سنت ما ایرانیان مملو از دیزی دناری ها در ساختار سیاسی است. وقتی بخواهیم کسی را بالا ببریم، تا عرش رفعت می دهیم و اگر چرخه برخلاف بچرخد، طرف را از هستی ساقط می‌کنیم. انقلاب که شد طبیعی می‌نمود که نمادهای رژیم سابق عوض شود مانند نام خیابان ها؛ اما چه کسی باورش می‌شد که کار به جایی برسد که ریشه های انقلاب و متصدیان منتقد چنان مبغوض شوند که به نام آنها هم حتی در کوچه پس کوچه‌ها رحم نشود. به این چند مورد در شهر قم توجه کنید:

در نزدیکی حرم حضرت معصومه(س) قبرستان شیخان واقع شده است که برخی از علما، عرفا ، مفسران، محدثان و شهدا در آن مدفون هستند. قبر میرزا علی شیرازی، استاد اخلاق و نهج البلاغه آقای منتظری و شهید مطهری اینجاست. بعد از انقلاب به همت آیت‌الله منتظری سنگ قبر فرسوده او عوض شد. روی سنگ قبر با خط بسیار ریزی به اندازه یک خودکار نوشته بودند: به دستور آیت‌الله منتظری سنگ تجدید بنا شد. اما پس از پشت کردن حکومت به وی این اسم تراشیده شد!

از سمت رودخانه به آستانه شبستان امام خمینی حرم که وارد می‌شوید، روی دیوار سمت چپ پرده دو متری زده شده است، زیر آن نوشته شده بود: این شبستان در زمان ریاست جمهوری و همت آقای خاتمی احداث شد. پس از پایان ریاست جمهوری وی تخته‌ای روی آن کوبیده شد و بعد برای زیبایی پرده روی آن کشیدند.

در زاویه دیگر چسبیده به حرم مدرسه مدرسه دارالشفا است. این مدرسه 2500 متر زیر بنا داشت که با همت آیت الله منتظری به 7500 وسعت یافت. خرید خانه‌ها، مغازه‌ها و حتی مسافرخانه، با سختی از سوی آن مرحوم انجام شد و اسناد آن به نام ایشان است. آیات، احادیث و سخنانی، در محوطه آن کاشی کاری شده است. جمله اخلاقیی از آیت الله منتظری هم مبنی بر لزوم عمل همراه علم نصب شده است. پس از حوادث عزل ایشان، روی اسم ایشان رنگ مالیدند.

آیت الله منتظری چند مدرسه تحت اشراف خویش داشت. یکی از این مدارس با هزینه حاج علی بابا پیرمردی متمول از تهران به نام امام محمد باقر احداث شد. روی سنگ بنای آن، نامی از آیت الله منتظری هم حک شده بود، این اسم نیز با چسب سنگ پوشیده شد. … و اضافه کنید آثار علمی محو شده ایشان از برخی مراکز علمی تا جایی که نوارهای درسی ایشان را از بین بردند.

از این موارد در باره شخصیت‌های مختلف وجود دارد مانند خیابان یا میدان مصدق در شهرهای مختلف که به کاشانی تغییر نام یافت. روزی یکی از فقهای مرحوم شده شورای نگهبان، به دعوت آیت الله ایزدی امام جمعه این شهر به نجف آباد می‌آید. وی می‌گفت: من می خواستم به این حجت الاسلام[!] ایزدی بگویم: حیف است که خیابان اول شهر شما به نام علی شریعتی نام گذاری شده است.

از این مشت نمونه خروار بسیار است که در باره اهالی هر حوزه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و هنر نیز رخ داده است. اما هیچ گاه منتظری، مصدق ، شریعتی، خاتمی و امثالهم، با نام نهادن اسمشان بر جایی بزرگ نمی شوند، اما این جامعه و تاریخ است که با حفظ نام و یاد بزرگانشان بزرگ می شوند و حذف نام و یاد اینان، نشان از کم ظرفیتی رسوخ کرده در ماست که روزی تا عرش می بریم و روز دیگر تا فرش!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا