اعترافات اجباری آیتالله خویی!
خاطرات هاشمی (1)

تلخیص: ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
پنجشنبه ۱ فروردین ۱۳۷۰
ساعت سه و نیم بامداد براى صرف سحرى بیدار شدم. از ساعت چهار صبح، ویژه برنامه تلویزیون براى مراسم تحویل سال نو را دیدم و تا ساعت هفت و نیم که پیامهاى نوروزى پخش شد، بیدار بودم.
پیش از تحویل سال، آیتالله خامنهاى تلفن کردند و ضمن تبریک سال نو، خبر دادند که آیتالله سیدابوالقاسم خویی در عراق بازداشت شدهاند و خواستند که دولت و شورای امنیت، عکسالعمل مناسب را بررسی کنند.
به آقای علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه و دکتر حسن روحانى دبیر شورای امنیت ملی گفتم خبر را پیگیرى و بررسى کنند و نظر بدهند. معلوم شد دیشب تلویزیون بغداد، جلسه ملاقات صدام حسین و آیتالله خویى و بخشى از مذاکرات را پخش کرده است. در این ملاقات، آقاى خویى به نحوى عمل شیعیان جنوب عراق را محکوم و اقدامات حکومت بغداد در سرکوب قیام مردم را تایید کردهاند.
ظهر این مطلب را با رهبری در میان گذاشتم. با توجه به اینکه قاعدتاً این ملاقات و مصاحبه، تحت فشار و ارعاب بوده است، تصمیم براین شد که اعتراض شود. دستور دادم وزارت امورخارجه، کاردار عراق را احضار و رسماً اعتراض کند و از طرف دفتر رهبرى هم بیانیهاى صادر شود.
جمعه ۲ فروردین ۱۳۷۰
در خانه بودم. آقاى علی فلاحیان وزیر اطلاعات و جمعى از مأموران وزارت اطلاعات که اخیراً از داخل عراق آمدهاند، گزارش وضع این کشور را دادند. آنها از شهرهاى کوت، کربلا، بغداد، سلیمانیه، اربیل و دربندیخان بازدید کرده و مدعى بودند هشتاد درصد عراقىها، آماده مبارزه با رژیم صدام هستند. مردم در شمال کشور رهبرى مىشوند اما در جنوب، آموزش و رهبرى ندارند.
آقاى حسین صادقى، سفیرمان در کویت آمد و گزارش وضع آنجا را داد. گفت که در کویت وضع خیلى خراب است؛ نه آب، نه برق، نه غذا و نه کار دارند و همه چیز راکد است. حکام کویت هنوز نتوانستهاند براى اداره مردم کارى انجام دهند و این امر باعث نارضایتى و خسارت مردم شده است. آنها از ما خواستهاند که تیم بررسى براى کمک به بازسازى صنایع نفت آن کشور بفرستیم. سفیرمان خواستار ارسال مواد غذایى شد و گفت اکثر مردمی که در کویت ماندهاند، شیعیان هستند.
عصر بستگان براى دیدار عید آمدند. به آقاى رضا امراللهى رییس سازمان انرژی اتمی تلفنى گفتم سراغ فردى به نام آقای حسین شهرستانی برود که در گزارشها آمده، رییس سابق سازمان انرژى اتمى عراق بوده و زندانى شده و اخیراً آزاد شده و به ایران پناه آورده است .
شنبه ۳ فروردین ۱۳۷۰
از دفتر رهبرى تلفن کردند که امشب جلسه معمول هفتگى برقرار است. گفتم به خاطر مرخص کردن محافظان در ایام تعطیل، شرکت نمىکنم. جلسه فردا شب را هم تعطیل کردیم.
در گزارشها اخبار درگیرىهاى داخل عراق در صدر است. کنترل منطقه کردستان از دست دولت بیرون رفته، اما در جنوب مسلط است، ولى درگیرىها ادامه دارد. عراق خبر داده که آیتالله خویى را به نجف برگردانده است.
صدام دولت را ترمیم کرده است. سعدون حمادى – شیعه- نخست وزیر شده و طارق عزیز سمت وزارت امورخارجه را از دست داده است؛ لابد به خاطر مسیحى بودن او و به عنوان تظاهر به اسلام.
عصر بستگان براى دیدن عید آمدند. بچهها مىخواستند از کیش به کشورهاى جنوب خلیج فارس بروند؛ گفتم نروند و به تهران برگردند.
یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۷۰
صبح امروز با صداى باران بیدار شدم؛ در حالى که داشتم خواب مىدیدم، با شهید محمدجواد باهنر در نقطه مرتفعى مشغول صحبت بودیم. سیل اطراف منطقه را فراگرفته بود و آب بالا مىآمد و نزدیک بود راهمان بند بیاید که تصمیم گرفتیم محل را ترک کنیم؛ جایى شبیه منزلمان در نوق بود.
در خانه بودم. همسر و فرزند شهید مطهرى آمدند. محمد در قم درس طلبگى مىخواند؛ لیسانس را قبلاً گرفته است؛ علاقه به علوم دینى دارد. از اوضاع تحصیل قم اطلاعاتى داد و انتقاداتى در مورد برنامههاى تلویزیون داشت. خواستار برگزارى بهتر مراسم سالگرد شهید مطهرى شدند.
فرشاد مرعشى از بستگان شاغل در شرکت مترو آمد. گزارش وضع کار ساخت مترو تهران را داد و از گرانى پیشنهادهای سازندگان واگن گفت. گفتم که بنا داریم از جاهاى دیگر هم قیمت بگیریم و سعى مىکنیم با ساخت داخلی، قیمت را به وضعیت معقولی برسانیم.
در گزارشهاى خارجى آمده که آقاى خویى پس از مراجعت به نجف، با خبرنگارها مصاحبه کرده و گفته است که ملاقات با صدام و اظهاراتش با اختیار بوده، نه از روی اجبار و بار دیگر قیام مردم را محکوم کرده است؛ اگر درست باشد، اقدام بدى است.
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۷۰ ۱۹۹۱
شب دکترحسن روحانى دبیر شورای امنیت ملی آمد و درباره کمک به معارضان عراق مشورت کرد. خبر داد که امروز سپاه بدرىها به منافقین که نزدیک مرز آمده بودند، حمله و آنها را تارومار کردهاند.
منبع: خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی درسال ۱۳۷۰
انتهای پیام