خرید تور تابستان ایران بوم گردی

مباهته و بهتان؛ دربارۀ یک ادعا یا روایت و تفسیرهای آن

عصر ایران نوشت: ادعای مجاز بودن بهتان و تهمت به مخالفان با استنادی شرعی در روزهای اخبر موجب بحث و جدا شده و مهم ترین پرسش این که چگونه امکان دارد امری را که نه با اخلاق در تعریف سنتی آن سازگار است و نه با اخلاق مدرن به دینی نسبت دادکه پیامبر آن به صراحت گفته است من برای تتمیم مکارم اخلاقی برانگیخته شده‌ام؟


در این باره با حجت‌الاسلام محمد تقی فاضل میبدی صاحب‌نظر حوزوی و فقهی و عضو مجمع محققین و موذسین حوزه علمیه قم گفت‌و‌گو کرده‌ایم:

 با توجه به موضوعاتی که امروزها در باره مباهته و بهتان پیش آمده، علاقه مندیم که تعریف حضرتعالی  درباره بهتان و مباهته و اصل روایتی که در این باره نقل شده را بشنویم. 

– حدیث بهتان یا مباهته به قول بعضی از آقایان،  روایتی است که از پیامبر نقل شده است. خبر هم، خبر واحد است و در معنا و سندش هم اختلاف است. 


براساس این حدیث، پیامبر خدا فرمودند  هر وقت دیدید کسی بدعتی بر دین وارد می‌کند یا شکی در دین وارد می‌کند، از وی برائت بجویید و یکی هم می‌فرماید: «و باهتوهم». حالا نسبت به این «باهتوهم» در میان فقها اختلاف است. 


در لغت هم چند جور معنا شده است؛ بعضی‌ها گفته‌اند معنایش این است که به اینها تهمتی وارد کنید، یعنی کار زشتی که نکرده‌اند، به آنها نسبت دهید. بعضی‌ها گفته‌اند که نه، معنایش این نیست، بلکه معنایش این است که با اینها با برهان قاطع و دلیل قوی بحث کنید تا متحیر بشوند و این معنا را از آیه قرآن هم گرفته‌اند: «فبهت الذی کفر» که محاجه ابراهیم با نمرود به قدری قوی بود که دشمنش که نمرود بود، فبهت، مبهوت شد و کافر شد.


 بنابراین، اگر حدیث درست باشد، معنایی که اکثرا گرفته این است که «وباهتوهم»، یعنی با اینها با دلیل قاطع بحث کنید که اینها مبهوت و متحیر بشوند. این خلاصه حدیث است.


 پس حضرتعالی معنای «باهتوهم» را به معنای بحث علمی گرفتید؛ یعنی مبهوت بمانند در برابر استدلالی که شما می‌آورید؟


– این معنا را فقط من نمی‌گویم، مرحوم آقای مطهری هم یک جایی این را بحث دارد و می‌گوید احتمال دارد حدیث معنایش این باشد؛ یعنی با طرف، به گونه‌ای بحث کنید که در دلیل و برهان مبهوت بماند. 


 آیت الله شبیری زنجانی هم حرف قشنگی دارد، ظاهرا از ایشان استفاده شده است. می‌فرماید: «دین با راستی و صداقت پایدار است. هیچ‌جا نیامده که ائمه مخالفین خودشان را با دروغ و تهمت از میدان به دور کرده باشند. این روایت مباهته را یا باید کنار گذاشت و یا آن را باید تعبیر کرد.» 


این حرف اینهاست، هم حرف مرحوم آقای مطهری است و هم حرف آیت الله شبیری است. جالب این است که من این حدیث را که در بحار دیدم، مرحوم علامه مجلسی هم این معنای تهمت را قبول ندارد او هم می‌گوید «والظاهر أن المراد بالمباهتة الزامهم بالحجج القاطعة» مراد از مباهته‌ای که در حدیث آمده، این است که اینها را با دلیل‌های قاطع مبهوت کنید و متحیر کنید. 


بالاخره دین، دین استدلال است، دینی است که مبنایش عقلانیت است، مبنایش دلیل است، انسان جایی باید تهمت وارد کند که برایش دلیل نباشد.  شما اگر دلیل دارید در مقابل اهل بدع و اهل کسانی که شک ایجاد میکنند، دیگر نیاز ندارید که شما بیایید تهمت به طرف بزنید.  از همه‌اش مهم‌تر این است که پیامبر می‌گوید اگر اهل بدعت دیدید؛ متأسفانه امروز در جامعه ما خود بدعت‌گذاران دارند این حرف‌ها را می‌زنند؛ آنهایی که واقعا دارند در دین بدعت می‌کنند.


 اگر هم این حدیث مباهته درست باشد، باید به کسانی برگردد که خودشان این بدعت‌ها را در دین وارد می‌کنند. چیزی که در دین نیست، دارند به طور قطع و یقین وارد می‌کنند. شما اگر در تلویزیون صبح تا شب و در اخبار رادیو (گاهی که تو ماشین من گوش می‌کنم) نگاه کنید، می‌بینید که اینقدر تهمت دارد بر دین وارد می‌شود به ویژه در این ایام ماه صفر، یک چیزهایی دارند بر دین وارد می‌کنند که واقعا تهمت است و آدم حیرت می‌کند.


 اگر قرار باشد که مباهته درست باشد- که به نظر من درست نیستوبه نظر خیلی‌ها هم نیست- باید درباره این کسانی که این بدعت‌ها را به دین در صدا و سیما وارد می‌کنند، به کار برد.  بنابراین، این حدیث هم در سندش شک است و هم در دلالتش شک است.

مباهته و بهتان؛ دربارۀ یک ادعا یا روایت و تفسیرهای آن


با توجه به اینکه فرمودید که خبر واحد است که هم سندا و هم دلالتا مورد مناقشه و اختلاف است، آیا این روایت اساسا با قرآن سازگار است؟ یعنی اگر برفرض محال که بپذیریم که یک چنین روایتی وجود دارد، اگر بر قرآن عرضه کنیم، قابلیت ایستادگی در برابر قرآن دارد که این که همه به کرامت انسان‌ها توجه می‌کند؟


– با چند جای قرآن ناسازگار است:


اول. قرآن می‌فرماید: «ادعوا الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن» شما اگر خواسته باشید مردم را به دین دعوت بکنید، با موعظه و دلالت و نصیحت و برهان باشد. این آیه دعوت به موعظه حسنه می‌گوید که بروید سراغ کسانی که دین را آنها قبول ندارند؛ چون دین، دین دعوت است. دین وقتی دین دعوت شد، دیگر نیازی به مباهته ندارد. این جایی قرآن است که به نظر من در تضاد با این روایت است.
  
دوم. یک جای دیگری نیز در قرآن است که با این حدیث در تضاد است و آن جایی است که قرآن اصل کرامت انسان را به رسمت می شناسد: «کرمنا بنی آدم». اگر واقعا قرار باشد که انسان کرامت داشته باشد، وقتی شما خواسته باشید تهمتی بر او وارد بکنید، به خاطر مسأله ای که نمی‌پسندید، این خلاف آن کرامتی است که قرآن برای یک انسان قائل است. 


سوم. آیه دیگری که می‌فرماید « وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا» آن کسانی که آدم‌ها را اذیت می‌کنند و گناهی که اینها مرتکب نشده‌اند، به اینها نسبت می‌دهند، اینها گناه بزرگی مرتکب شده‌اند: «فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا» اینها دارند بهتان حمل می‌کنند. «بهتان» یعنی دروغ و «اثم» یعنی گناه. 


حالا خیلی از آیات دیگر هم است؛ چون در قرآن پنج شش جا است که در زمینه بهتان آمده است و همه‌اش هم منفی است و در همه‌اش مذمت کرده است خداوند که مبادا شما تهمتی، بهتانی بر کسی وارد کنید. مثلا شما نگاه کنید، یکی از جاهایی که حد را باید اجرا کرد، حد قذف است؛ یعنی حد نسبت ناروا است که هشتاد تازیانه به طرف بزنید. اگر شما تهمت زنا یا لواط به کسی دادید و با چهار شاهد عادل نتوانستید اثبات بکنید، حالا به هرکسی که این نسبت را بدهید، چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان، باید شما هشتاد ضربه شلاق بخورید؛ «يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ» شما به آدم‌های پاک نسبت ناروا دادید. بنابراین، نسبت ناروا به کسی دادن و به هرچیز دادن، برخلاف نص قرآن است. 


در میان فقها هم جالب است که غالب فقها گفته‌اند که معنای این حدیث، بهتان نیست. صاحب جواهر آن فقیه معروفی که همه فقها دارند از کتاب او استفاده می‌کنند، ایشان هم دارد این بحث را و می‌گوید نمی‌شود با این حدیث، بدعت‌گذاران را با کارهایی که نکرده‌اند، نسبت به خلاف داد.  آیت الله خویی می‌گوید که اگر تهمت زدن به بدعت‌گذاران مفسده داشته باشد، باید عیب‌های واقعی آنها را هم بیان نکرد. 


من در تعجم چرا بعضی در جامعه این حرف‌ها را تکرار می‌کنند. اولین فقیهی که احتمال این را داد که این بهتان به معنای تهمت زدن باشد، شیخ انصاری بود و بعدش هم اختلاف بوده بین علما. 


در هر صورت، این یک تهمت به دین است، آن کسی که می‌خواهد از پایگاه اسلام فتوای جواز بهتان صادر بکند، به نظر من خود این بهتان است. 


حفظ آبروی انسان در اسلام خیلی خیلی مهم است؛ من از امام صادق (علیه السلام). حدیثی برای شما بخوانم، می‌گوید: «تهمت زدن به بی‌گناه از کوه‌های عظیم سنگین‌تر است.» امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: «هیچ بی‌شرمی و وقاحتی چون بهتان زدن نیست».


 اشاره فرمودید ظاهرا مرحوم شیخ انصاری تهمت به مخالفین را آنهم به بدعت‌گذاران جایز می‌داند …


– نه، او می‌گوید احتمال دارد  معنایش این باشد. مرحوم شیخ انصاری می‌گوید احتمال دارد که یکی به معنای فبهت الذی کفر باشد که آقایان گفته‌اند، طرف را با دلیل قاطع به بهت وادارید و یک احتمال هم این است که طرف را نسبت ناروا بزنید. نه اینکه قطعا گفته باشد.


 با توجه به ارتباط گسترده‌ای که حضرتعالی با آراء و اندیشه‌های حضرت امام آیا حضرت امام با توجه این کلیپ‌هایی که تقطیع کردند و منتشر می‌کنند برای توجیه کارشان، مخصوصا رسانه‌های بیگانه، حضرت امام تهمت به مخالفین و نسبت دادن ناروا به مخالفین را جایز می‌داند، با توجه به اینکه مخالفین انقلاب در بین شان هم مسلمان است و هم شیعه اثنی عشری است، اینجا چه‌جوری می‌توانیم جمع کنیم؟ یا اینکه نه اگر مطلبی هم گفته، به معنای اصطلاحی روایات است؟ این را هم برای مان یک مقداری بازتر کنید.


– ظاهرا این را اولین بار بی‌بی‌سی آمد ادعا کرد که آیت الله خمینی هم این بهتان را به مخالفینش جایز می‌دانسته است. من ندیدم هیچ کجا؛ تا جایی که من تتبع کردم امام در جایی به این روایت استدلال کرده باشد و بهتان وارد کرده باشد، جایی ندیدم. آقای سروش محلاتی هم یک باری می‌گفت که من هرچه گشتم در کتاب‌های امام یک همچو سخنی را نیافتم. من فکر می‌کنم که شأن امام اجل از این بود که به مخالفین خودش بخواهد تهمتی وارد بکند. 


حالا ممکن است امام در جایی تشر زده باشد، در جایی تند شده باشد ولی دروغ و تهمت، من هیچ  کجا واقعا ندیدم. مثلا اما در زمان انقلاب و قبل از انقلاب مخالفین خودش را گاهی قبول نداشت، مثلا از باب مثال می‌گویم، اختلافاتی که ایشان با مرحوم آیت الله خوانساری داشت سر بیانیه‌ها و مواضع آقای خوانساری، خیلی جاها گله می‌کرد، نامه می‌نوشت، ناخرسند بود از مواضع آقای خوانساری، ولی همه‌جا شخصیت علمی و تقوایی ایشان را خیلی به عظمت یاد می‌کرد.


  شنیدم از بعضی از اطرافیان ایشان که مواضع تندی گرفته بود علیه بعضی از مراجع وقت و چیزهایی گفته بودند، ایشان به شدت ناراحت شده بود؛ یعنی همیشه امام در نجف از تندروی‌هایی که از جانب برخی از دوستانش علیه مراجع انجام می‌شد، ناراحت شده و به شدت مخالفت می‌کرد، آن طوری که من شنیدم و توی خاطره‌ها هم آمده است. 


حالا من به این کار ندارم، اینکه ما بیاییم به شخص مخالف خود مان تهمتی وارد بکنیم که متأسفانه یکی از روزنامه‌های صبح این اخلاق زشت را مرتکب می‌شود، این‌ها را واقعا به پای اسلام نباید نوشت و هرکسی که به پای اسلام بنویسد، این خودش بدعت است. 


این اخلاق زشتی بوده که کمونیست‌ها در مملکت ما ایجاد کردند. اینها می‌گفتند هدف وسیله را توجیه می‌کند. شما اگر خواسته باشید به هدفت برسید با هر وسیله‌ای می‌شود؛ تهمت، بهتان، نسبت‌های ناروا و… این اخلاق زشت آنها بود. 


متأسفانه این اخلاق زشت مارکسیستی یا کمونیستی در ایران ما، در بین بعضی از اصحاب رسانه همین طور مانده است و این خیلی اخلاق زشتی است. 


ما اگر معتقدیم که اسلام دین اخلاق است، اسلام دین صداقت است، همانطوری که آیت الله شبیری می‌گویند، این تهمت یعنی چه؟! بهتان یعنی چه؟! اگر طرف مخالف تو است برو با او بحث کن و صحبت کن. اگر دلیل قوی داری، فبهت، او مبهوت می‌شود. اگر دلیل قوی هم نداری، حرف طرف را گوش کن. 


علی ابن ابی طالبی به مخالفین خودش مثل خوارج تمام امتیازاتی که بایسته انسانی بود، می‌داد و حق شان را رعایت می‌کرد، یک‌جا ندارد که ایشان به خوارج تهمتی وارد کرده باشد یا به مخالفین خودش؛ حتی در جنگ صفین اصحاب امام علی داشتند لعن و نفرین به معاویه می‌فرستادند، به قول ما، فحش می‌دادند، حضرت فرمود: «انی اکره لکم ان تکون سبابین» من از فحش بدم می‌آید، ولو طرف معاویه باشد. آن‌چیزهایی که در او هست بگویید. موقعی که امام علی فحش به معاویه را نپسندد، چطور بهتان را بپسندد! طبیعی است که به طریق اولی نمی‌پسندد. در هر صورت، ما باید مواظب باشیم و دقت کنیم. یک آقایی که حرفی زده، آن را خیلی ملاک نگیریم برای توجیه خیلی از کارها.


 مرحوم آیت الله منتظری هم به صراحت رد می‌کند، به دلیل حرمت ذاتی و کرامت ذاتی انسان.


– بله، مرحوم آیت الله منتظری هم هیچ وقت این حدیث را به این صورت معنا نمی‌کرد و هیچ فقیهی، من ندیدم که فقیهی به ضرس قاطع گفته باشد. صاحب ریاض هست، اینها تمام این حدیث به این معنا نگرفته‌اند. از علامه مجلسی هم به این طرف هر کسی که این حدیث را آورده این معنا را نگرفته است، بعضی‌ها هم فقط احتمال داده‌اند، احتمال که دلیل و مدرک نمی‌شود. حتی شیخ انصاری هم احتمال داده است. 


 ما می‌بینیم که در کلمات متقدمین این تعابیر اصلا نیامده است، ظاهرا این مسأله عمدتا در میان متأخرین آمده است حتی علمای سابق مستثنیات غیبت را هم منصرف در فاسق متجاهر در فسق می‌دانند. 


– عرض کردم، اینها از مرحوم شیخ انصاری در مکاسب به این طرف مطرح شده است و کم کم دستاویز بعضی شد برای بعضی از کارها. وگرنه فقهای ما من ندیدم کسی استدلال به این حدیث کند؛ برای اینکه گفتم که اصل حدیث، اولا خبر واحد است و در مسائل اخلاقی و انسانی نمی‌شود به خبر واحد استدلال کرد. ثانیا، آیت الله مکارم هم در مورد این حدیث شک و شبهه دارد. در مورد دلالتش هم که اختلاف است. حدیثی که در سندش شک است و در دلالتش هم اختلاف است، چطور می‌شود به آن استدلال کرد. 


 سوال پایانی از حضرتعالی این است که بین تهمت به مفهوم عربی با تهمت در آن اصطلاح فارسی که ما به کار می‌بریم، فرق است، به نظر حضرتعالی فرق بین تهمت و بهتان چیست؟


– ما کلمه «اتهموه» را در روایات داریم و آن که در قرآن داریم، کلمه بهتان است: «بهتانا اثم مبینا». تهمت به معنای دروغ است، کذب است و افترا است. اما بهتانی که شما آبروی کسی را ببرید، به معنایی که شما شخصیت طرف را خرد کنید در جامعه، یعنی زشت‌ترین نسبت‌ها را به او بدهید که مردم دورش نرود، غیر از آن معنای اولی است که در روایات و قرآن برای کلمه «بهتان» آمده است.


 در این معنای دیگر، بهتان به معنای نسبت‌هایی ناروایی است که هیچ‌کس دورش نرود؛ چون می‌گویند در این طرف کسی که بدعت درست می‌کند و اهل بدع است، بعدش شک است، برای اینکه مردم را از دورش بپراکنید، یک نسبت‌هایی زشتی به او بدهید که هیچ کس دورش نرود. این بهتان را این‌جور معنا کرده‌اند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا