خرید تور تابستان ایران بوم گردی

شش ویژگی عقلانیت گفتاری | مصطفی ملکیان

«شش ویژگی عقلانیت گفتاری»، برگرفته از مجله ی بازتاب اندیشه، شماره 30، صفحه 18 به تاریخ شهریور 1381، به نقل از کانال تلگرام مصطفی ملکیان در پی می آید:

1) نخستین ویژگی گفتار عقلانی آن است که نباید پیچیدگی داشته باشد؛ یعنی دشوار و سخت نباشد. کسی که بتواند در عین حال که عمیق سخن می‏گوید روشن هم سخن بگوید، در واقع، اولین مؤلفه عقلانیت گفتاری را داراست.

2) سخن باید بدون ابهام باشد. واژه‏های مبهم، عقلانیت گفتاری ندارند. سخن مبهم سخنی است که در آن، الفاظی مثل کم، زیاد، شدید و ضعیف به‏کار می‏رود یا الفاظی به‏کار می‏رود که اساسا حدود و ثغور مفهومی‏شان مشخص نیست. در واقع، در این‏گونه سخنان، عقلانیت گفتاری نقض شده است.

3) سخن ما نباید ایهام داشته باشد. ایهام بدان معناست که سخنی دو معنا یا سه معنا داشته باشد و من یکی از آن دو یا سه معنا را اراده کرده باشم، و شما ممکن است معنای دیگری را استنباط کنید. «ابهام» با «ایهام» متفاوت است. ایهام یعنی سخن من به‏گونه‏ای باشد که دو معنا داشته باشد. وقتی می‏گویم خیلی یا کم، یک معنا بیشتر ندارد؛ بلکه خود آن معنای یگانه ابهام دارد. اما گاهی سخن مبهم نیست، بلکه موهم است؛ یعنی ایهام دارد.

4) در گفتار، باید درباره موضوع گفتار صحبت کرد؛ نه درباره چیزهای دیگر. وقتی موضوع سخنرانی من عقلانیت است، اگر درباره هر چیز دیگری غیر از عقلانیت سخن بگویم، هرچند عمیق‏ترین و ارزشمندترین سخنان هم باشد، عقلانیت گفتاری ندارم؛ چرا که قرار بوده است درباره عقلانیت سخن بگویم. می‏گویند نظرتان درباره × چیست. آن شخص در مورد هر چیزی مگر × حرف می‏زند. در کشور ما نیز وقتی از کسی ـ از سیاست‏مداران گرفته تا مردم کوچه و بازار و حتی عالمان ـ می‏پرسند نظر شما درباره × چیست، منظور آن است، شما فقط حق ندارید درباره × حرف بزنید و اجازه دارید درباره هر چیز دیگری حرف بزنید. وقتی شما پرسش خاصی دارید، درباره هر چیزی سخن می‏گویند غیر از آن موضوع. این سخنان، هرچه درست، متین و قابل دفاع باشد، سخنانی است که عقلانیت ندارد.

5) سخن باید نه مفصل‏تر از حدی باشد که برای هدف کافی است و نه مختصرتر از آن باشد.

6) گفتار اقتضا می‏کند که انسان همواره در نظر داشته باشد که رأی خود را بیان می‏کند. بین عالَم را گزارش کردن و آرای خود را درباره عالم گفتن فرق بسیاری است. فرض کنید من به چراغی نگاه می‏کنم و می‏بینم سرخ است. دوگونه می‏توانم حرف بزنم: یکی اینکه بگویم رنگ این چراغ سرخ است؛ دیگر اینکه بگویم رنگ این چراغ به نظر من سرخ می‏آید. چه فرقی دارد؟ گزاره اول ادعایی درباره عالم است؛ ولی گزاره دوم ادعایی است درباره تلقی من از عالم. در گزاره دوم، نگفته‏ام عالم این‏گونه است؛ گفته‏ام به نظر من، عالم این‏طوری است. اقتضای عقلانیتِ گفتاری این است که در عمل ـ چه تصریحاً و چه تلویحاً ـ به این نکته برسیم که ما عالِم به ماکان و مایکون نیستیم. ما ساختار و سرشت و کارکرد جهان را نمی‏دانیم. می‏توانیم بگوییم که عالم به نظر ما این‏گونه است. این اقتضا یک نوع عقلانیت است؛ چون هرگونه دیگر سخن بگوییم، ادعایی کرده‏ایم که فراتر از توان ماست و چنین ادعایی؛ ادعای خدایی‏کردن است؛ ادعایی که هیچ انسانی نمی‏تواند بکند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا