خرید تور تابستان ایران بوم گردی

یادداشت یک خداپرست: من چارلی نیستم

علیرضا کفایی در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده و با «به نام خدا» شروع شده، نوشت: در آغازین روزهای سال 2015 میلادی، چهارشنبه 7 ژانویه، افرادی مسلح با ورود به دفتر نشریه شارلی هبدو در پاریس استفان شاربونیه سردبیر و سه کاریکاتوریست، سهامدار نشریه و پنج نفر دیگر را به قتل رساندند و هنگام خروج دو تن از افراد پلیس را نیز کشتند.
شارلو ابدو طنزنامه ای چپگرا و ضد دین بود که هیچ مذهبی از اهانتهایش در امان نبود. کلیسا چندین بار از این طنزنامه شکایت کرده بود، در سالهای اخیر و از 2010 به این سو با درج مطالب و کاریکاتورهای توهین آمیز علیه اسلام و پیامبر عظیم الشان (ص) بیشتر به یک بنگاه صهیونیستی علیه مسلمانان تبدیل شده بود تا یک نشریه ی طنز.
تحریک عواطف مذهبیون خصوصاً مسلمانان و توهین به شعور و آگاهی متدینین در پرتو حمایتهای مشکوک دولت فرانسه از این نشریه، کارکردی بود که در این سالها مشاهده می شد.
استفان شاربونیه سردبیر نشریه شناخته ترین نماینده مشی اهانت به پیامبران الهی بود که از حزب کمونیست فرانسه حمایت میکرد و برنار ماری از سهامداران عمده نشریه که به نحوی در برخی از سیاستهای دولت فرانسه تاثیر گذار بود، در روز 7 ژانویه کشته شدند.
تروریسم محکوم است و باید به هر شکل ممکن با کشتار انسانها در همه جای دنیا و از هر مذهب و هر ملیتی که هستند مخالفت کردد و این عمل را قویاً محکوم کرد. اما از سوی دیگر باید این آگاهی را داشت که برای محکوم کردن یک حرکت ضد بشری مانند تروریسم، به افراط گرایی روی نیاوریم.
طنزنامه شارلو هبدو پیش از آنکه طنز باشد توهین نامه ای بود علیه بخش بزرگی از جامعه ی بشری به عنوان دینداران و از ماهیت اصلی خود دور افتاده بود اما این نمی تواند دلیل و مجوزی باشد برای دست یازیدن به ترور. آن انسانهای فریب خورده خود در آتش جهالت سوخته بودند و لازم نبود که با ترور آنها را به قتل رسانند.
این ترور و ترورهای مشابه و گروهکهای چون داعش پرونده ی یکسانی دارند و همگی از یک آبشخور سیراب می شوند و می بایست با قاطعیت علیه آنها به پا خاست و با محکومیت جهانی ضمن آگاهی دادن همگانی، نطفه ی شوم ترور و تروریسم را خشکاند . آنچه که از نظر دور می ماند مشکوک بودن عملیات ترور در اروپا و این روزها در فرانسه است.
حقیقت واقع این است که ترور اخیر بسیار مشکوک است و احتمال آن می رود که طراحی دولتی داشته باشد ولی به هر حال جان چند انسان در یک عملیات وحشیانه ستانده شده است و آنچه که اکنون اهمیت بیشتر یافته است همین سطح از خشونت است و به همین خاطر محکومیت جهانی این ترور همچنان ادامه دارد و به خاطر نوع بی رحمی و خشونت شدیدی که در آن وجود دارد ، عواطف همنوعان را برانگیخته است بطوری که پرده بر روی واقعیت ها افتاده است که در درجه ی اول باید به نفس آزادی و آزادی بیان توجه شود و آن اینکه آیا آزادی بیان یعنی اهانت به عقاید دیگران و رهبران دینی و پس از آن لازم است که نقش حکومت ها را در ترور به آگاهی مردم رساند.
چنانکه گفته آمد باید ترور را قویاً محکوم کرد اما آنچه که اتفاق می افتد فقط محکوم کردن تروریسم نیست بلکه ناخواسته در لوای محکوم کردن ترور، آزادی بیان خدشه دار می شود چنانکه برخی از افراد و گروهها و حتی روزنامه نگاران در اطلاعیه ها و اعلامیه های خود مبنی بر محکومیت تروریسم، آزادی را هم به محاق می برند.
سخن جدی این یادداشت این است که آگاهانه، تروریسم را محکوم کنیم و در دام نقشه های از پیش کشیده شده نیفتیم. اینکه در بیانیه ها بنویسند ” خشونت علیه آزادی بیان “، ” فعالیت آزاد رسانه ای” و …… با نوع عملکرد قربانیان ترور در نشریه ی فرانسوی سازگار نیست. آنها در کجای کارشان به آزادی بیان و گردش آزاد رسانه معتقد بودند و عمل کرده اند؟ آیا تهمت و افترا بستن و اهانت به مذاهب دیگر و پیامبران و جریحه دار کردن احساسات و عواطف بشری آزادی بیان است؟
همانطور که ذکر شد حمله ی تروریستی در پاریس که منجر به جان باختن شهروندان فرانسوی شد محکوم است. اما به دلیل خط و مشی ضد انسانی نشریه ی شارلی هبدو باید به جای اینکه برخی بیش از حد روشنفکر می شوند و یا ادای روشنفکری را می گیرند و می گویند “من چارلی هستم” یعنی همانی که از قبل طراحی کرده بودند، به جای آن باید گفت “ترور محکوم است اما من چارلی نیستم”.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا