خرید تور تابستان ایران بوم گردی

به یاد استاد فیرحی

حجت‌الاسلام داود فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی صبح امروز بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

به گزارش انصاف نیوز چند یادداشت به یاد استاد فیرحی را در ادامه می‌خوانید:

حجت‌الاسلام مجتبی لطفی، از شاگردان و مسئولان دفتر مرحوم آیت‌الله منتظری یادداشتی تلگرامی نوشت: «خبری تکان دهنده بود برای چون من که مدتی با افکار و اندیشه های وی آشنا شدم و از نزدیک نیز.

متواضعانه با اینکه استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه، و روحانی باسوادی بود، هر گاه با تلفن همراهش مزاحمش می شدم قبل از سلام من، سلام می کرد و خوش بشی با هم داشتیم.

دکتر فیرحی از اساتید برجسته علوم سیاسی در دانشگاه تهران بود و از معدود اساتیدی بود که خود مولد محتوا در زمینه فقه سیاسی، تاریخ سیاسی اسلام و تحلیل‌گر عجیبی در بیان حوادث صدر اسلام بود که از تحلیل های وی به ویژه در باب حکومت اموی و عباسی می توان فهمید که چه می‌خواهد بگوید. روزی به آن مرحوم عرض کردم چرا مصداقی تر سخن نگفته و نمی نویسید پاسخ داد: «من به کلیات بسنده می کنم آن که اهلش باشد خودش تطبیق می دهد.»

به آرامی، منسجم و سازمان و سامان‌یافته می گفت و می نوشت و به بسیاری از نیازهای حوزه اندیشه سیاسی اسلام توان پاسخ و تحلیل داشت.

تسلط خوبی بر جریانات فکری جهان اسلام در دنیای معاصر داشت به ویژه جهان عرب از جمله، لبنان، عراق و اخوان المسلمین مصر و هنگامی که در باره پدیده داعش با وی مصاحبه‌ای داشتم آن را یک اپیدمی می دانست که برخورد فیزیکی با این تفکر را قطع انگشتان دست انسانی دانسته که مغز آن باقی است.

در یک کلام مرحوم فیرحی، اهل غوغا نبود، مدتها با گمنامی به تحصیل و تحقیق پرداخت، از شهرت گریزان بود، متواضع و خاکی بود، روحانی مستقل و دانشگاهی نوگرا و خوشفکر بود و صد افسوس که نظام سیاسی به واسطه زاویه فکری وی با آنان، از تخصص وی و امثال او در رسانه های ارتزاق کننده از بیت المال بهره نبرد و به روحانیون کم مایه روی آورد.

به تمام کلمه از دست دادن این روحانی و دانشگاهی اندیشمند مستقل، ضایعه‌ای بود که جبرانش کمتر میّسر است.

رحمت واسعه الهی بر او باد»


محمدجواد کاشی، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در کانال تلگرامی خود نوشت: «از رونده نپرسید کجا می‌رود، از راهی که می‌رود معلوم است رهسپار کجاست. اما فیرحی خود راه بود. باید منتظر می‌ماندی ببینی به کجا می‌رسد. دست روزگار بوته زندگی او را این همه بی ملاحظه کنده است. چشم‌های روشن زندگی شیشه‌ای شده‌اند. چندانکه گویی نمی‌شناسمش. تمام دغدغه‌های شخصی و جمعی‌ام را به حاشیه اتاقم پرتاب می‌کنم.

ما رونده بودیم و البته هر روز در یک راه تازه. یک روز فوکویی بودیم، یک روز هابرماسی. یک روز چپ بودیم یک روز راست. بستگی داشت به اینکه آخرین مطالعاتمان چه بود.

فیرحی همه این مباحث را می‌خواند، اما با هیچ‌کدام تماما همدلی نمی‌کرد. بهتر از ما می‌دانست، اما با هیچ‌کدام این‌سو و آن‌سو نمی‌شد. کنارمان همیشه نشسته بود، اما مثل هیچ‌کدام‌مان نبود. بعدها فهمیدم در حوزه هم وضعیتی مشابه داشت. مطابق راه‌های استاندارد پیش روی طلاب، معلوم نبود کجاست و به کجا می‌رود.

تبدیل شده بود به یک دانشگاهی باسواد، و همزمان یک روحانی باسواد، اما خودش را که می‌شناختی، می‌دانستی او نه دانشگاهی است و نه یک آخوند استاندارد.

فکر می‌کرد جامعه یک چرخ دنده اصلی دارد. وقتی نمی‌چرخد، جامعه راکد است. پر از بلاهت و سکون و گسیختگی و بی‌اخلاقی. اگر آن چرخ نچرخد، همه گمراه و مبتذل‌اند.

حاکمان دست به کار چپاول سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی و تاریخی می‌شوند و مردم هم در همین کار با هم مسابقه می‌گذارند. علائم زوال همه جا پدیدار می‌شود.

یکبار از او پرسیدم دکتر چه می‌شود؟ گفت هیچ چیز شدنی در کار نیست. آرام‌آرام همه‌چیز در حال فروریختن است. مثل یک ساختمان کهنه که هر روز سنگی یا آجری از این‌سو یا آن‌سو کنده می‌شود.

به نظرش کلام روشنفکران نیز در افزایش این زوال بی‌تاثیر نیست. می‌گفت سخن باید با چرخ‌ دنده‌های ساکن این جامعه نسبتی برقرار کند تا چرخ به چرخیدن بیافتد.

او هم سواد دینی کسب می‌کرد، هم سواد دانشگاهی. هم به عرصه سیاست نظر داشت، هم به بگومگوهای روشنفکرانه. پروژه‌های فکری گوناگون را می‌خواند؛ اما با هیچ‌کدام همراه نبود.

او در حال پیشبرد کاری بود که عزم آن را کرده بود. چگونه می‌توان این چرخ را به حرکت واداشت. می‌دانست که این کار بدون دین امکان‌پذیر نیست. اما حوزویان را به اعتبار صنف بیش از همه ناتوان می‌دید. بنابراین، در دانشگاه حضوری فعال‌تر از حوزه داشت.

او راه بود. باید ظرف زمان به سوی سودای او گشوده می‌ماند تا مقصدی را که پی می‌گرفت بسازد. اما چند روز بیشتر به طول نیانجامید، کنده شدن بوته زندگی‌اش از دنیای ما.

وقتی خبر بیماریش را شنیدم، نگران شدم. به‌سرعت پیامی برای واتس‌آپ او فرستادم: دکتر خبرهای بدی شنیدم، چطوری؟ روزی چندبار به آن پیام می‌نگرم. او هنوز پیام مرا ندیده است. هنوز هم منتظرم.

او راه بود. از راهی نمی‌رفت که دیگران راه نیمه‌تمامش را تمام کنند. فقط او شایستگی تمام کردن آن راه را داشت. اما آنکه می‌چیند، نه صدای ما را می‌شنود و نه ملاحظات ما زندگان را دارد. کار خود را می‌کند و می‌رود. به هیچ‌کس پاسخگو نیست و رازش را با هیچ‌کس در میان نمی‌گذارد»


احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار در یادداشتی تلگرامی نوشت: «برخی مصیبت‌ها چنان سنگین و جگرخراشند که هیچ کلامی نمی‌تواند تسلی بخش آدمی باشد. رحلت دکتر داود فیرحی از این نوع مصیبت‌هاست. تأثر من از مرگ نابهنگام این دوست فرهیخته و متفکر و زحمتکش و متواضع و با صفا به اندازه‌ای است که چشمم درست صفحۀ مانیتور را نمی‌بیند.

نمی‌دانم به چه زبانی باید به خانواده و دوستان و شاگردان و خوانندگانِ آثار گرانقدرش تسلیت بگویم جز اینکه از خداوند بخواهم تحمل این مصیبت را بر آنان آسان و با اجر فراوان همراه کند و او را در جوار مهر خود بهترین پاداش‌ها دهد
هجرت زودهنگام دکتر فیرحی مصیبتی بزرگ برای دانش و علم سیاسی در کشورمان هم به حساب می‌آید. او که تلاش فکری خود را بنا به خاستگاه دوگانۀ دانشگاهی و حوزویش در جهت ایجاد پیوندی معقول بین سنت مأثور و دستاوردهای عصر تجدد صرف کرد تا بدینوسیله گذرگاهی برای خروج از بن بست شرایط سیاسی ایران بگشاید، جایش در جغرافیای دانش سیاسی ایران خیلی خالی خواهد ماند.

باشد که مرگ جانگدازش رجوع به آثار متعددش را در بین دانشجویان و اهل اندیشه صد چندان کند و بدین وسیله، اثر و خاطره‌اش تا ابد در این کشور زنده بماند»


عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در کانال راهبرد نوشت: «خبر درگذشت استاد عزیز ما، دکتر داود فیرحی بسی متاثرکننده و طاقت‌فرساست. فیرحی فرهیخته از دل نظام سنت قدمایی با چراغ دانش جدید بر تصلب آن سنت نور می‌افکند. او نقد سنت را همزمان با ابزارهای موجود در سنت و تجدد می‌جست؛ اما هرگز علیه آن قد علم نکرد و قیام نکرد. جدال با سنت را نه برای نفی آن، که برای اصلاحش در پیش گرفته بود.

فیرحی بزرگ بود و متواضع و این تواضع، بزرگی‌اش را بسیار بیشتر برجسته می‌کرد. او نماد موفق یک حوزوی دانشگاهی بود. دانش مدرن را برای فهم سنت و گرهگاه‌های آن به کار می‌گرفت. فهم عمیق و همزمانش از سنت و مدرنیت، ایشان را نه به یک جدال نفی‌کننده که به سوی گفت‌وگویی مصلحانه سوق می‌داد.

از اولین کسانی بود که با عبور از تاریخ‌اندیشی خطی هگلی، تاریخ اسلام و ایران را با روش‌شناسی فوکویی بازخوانی کرد و نقش قدرت در تولید دانش و مشروعیت در دوران مختلف اسلامی را واکاوی کرد.

فیرحی نه‌تنها در کلاس درس، که در عرصه عمومی و مواجهه با منتقدان نیز بسیار مودب و خویشتندار بود.

او که خود از شاگردان استاد سیدجواد طباطبایی بود و قدر استاد را می‌دانست، پس از نقدی بر مکتب ایرانشهری، به‌شدت بر او تاخته شد. فیرحی اما به وادی تقابل و جدال‌های زهرآگین مرسوم وارد نشد و مودبانه و با زبانی نرم و متین نقد ناقدان را پاسخ گفت.

فیرحی در کالبدشکافی مبانی فکری جریان‌های سیاسی حاضر در جهان اسلام بسی موشکافانه و مستدل نظر می‌داد. مبانی خشونت‌آمیز در فقه داعش ،طالبان و… را به‌خوبی تحلیل می‌کرد.

در دورانی که بنیادگرایان بی‌دانش و خرد، در پی اسلامی کردن عصر و زمان (اسلمه العصر) در بدنام کردن اسلام و ریختن خون انسان‌ها، گوی سبقت از هم می‌ربایند؛ “فیرحی‌ها” در پی عصری کردن اسلام (عصرنه الاسلام) در مسیر آشتی بین آموزه‌های خرد انسانی و دیانت الهی، چو بید بر سر ایمان خویش لرزیدند، تا طرحی نو در اندازند.

فیرحی با اشرافی که با مدد دانش و تجربه از وضعیت کنونی کشور یافته بود، تحول در اندیشه قدیم به جدید را مقدمه تحول به منطق دموکراتیک و حقوق‌بنیان می‌دانست.

او تحویل فقه به حقوق را دنبال می‌کرد و با نظر همزمان به تجربه مشروطیت و انقلاب اسلامی، پیگیری اندیشه آستانه‌نشینان تجدد (مشروطه‌خواهان اهل شریعت) بالاخص علامه نایینی را برای خوانشی دموکراتیک از فقه شیعه پی می‌گرفت.

ایشان “جدید” در ایران را نه ادامه قدیم در جغرافیای اندیشگی، تاریخی و اجتماعی دیگر که در ادامه “قدیم” ایران اسلامی (شیعی) می‌کاوید.

فقدانش به‌وضوح ترجمان سوگنامه رودکی در مرثیه شهید بلخی است، بخصوص آن بیت که می‌گوید:

از شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش.

مرهم زخم و غم سترگ شاگردان استاد اما در بیت پسین این سوگنامه آمده است:

توشهٔ جان خویش ازو بربای
پیش کایدت مرگ پای آگیش

توشه جان استاد، آثار عمیق او در ساحت اندیشه سیاسی در ایران بعنوان میراثی گرانسنگ، برای امروز و آینده ماست.

تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، بی‌نام فیرحی ممکن نیست. می‌توان او را نقد کرد، اما نمی‌توان نادیده‌اش گرفت. فیرحی در تاریخ اندیشه سیاسی در ایران ماندگار است.

دانشا چون دريغم آیی از آنک
بی‌بهایی وليک از تو بهاست

روحش شاد و یاد و خاطره‌اش گرامی باد»


محمدرضا جلایی‌پور نوشت:  «لعنت به کرونا که امروز صبح دکتر داود فیرحی را هم از جامعهٔ ما گرفت. رفتنش ضایعهٔ بزرگی است. سرمایهٔ بزرگی را از دست دادیم. در دو دههٔ گذشته ارزش و غنای پژوهش‌ها، پروژهٔ فکری و سهم او در بازاندیشی نسبت فقه و سیاست و قانون و دولت بیش از هر روحانی نواندیش و دانشگاهیِ دیگری بوده است. جز ارزش آثارش، شخصا هم انسانی بسیار شریف و دوست‌داشتنی بود. روحش شاد، یادش زنده و دل نزدیکانش صبور و آرام»


مجید یونسیان، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی، در کانال راهبرد نوشت: «فقدان استاد داوود فیرحی غم جانکاهی است. این روحانی و استاد دانش سیاسی در زمره خوشفکرترین محققان علوم سیاسی در فضای جامعه دانشگاهی و روشنفکری ایران بود که سعی داشت با اتکا به سه اصل حقیقت‌بینی دینی، کاوش علمی و مسئولیت‌شناسی اجتماعی راهی برای شکاف عمیق میان علم و دین بیابد.

ما در این سال‌هایی که پشت سر گذاشتیم، روزهای سختی را تجربه کرده‌ایم؛ اما در این پاییز غمبار که کووید-۱۹ همچون برگ‌های پاییزی جان هموطنان ما را می‌گیرد و ما صبورانه و غریبانه در انتظار معجزه‌ای هستیم پرکشیدن کسانی چون دکتر فیرحی غم‌هایمان را افزون می‌کند.

روانش شاد و یادش گرامی»


سیداکبر موسوی نوشت: این‌گونه نیست که هر عالمی بمیرد «ثلمه‌»ای باشد برای علم. گمانم این است که مرگ مرحوم فیرحی ثلمه و خسارت است. مرحوم فیرحی آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشت و هنوز آثار ننوشته‌ای داشت. مرگ او ما را از این آثار محروم کرد و این همان ثلمه و خسارت است. خداوند او را غریق رحمت خود کند.


پیام تسلیت دکتر ناصر مهدوی در پی درگذشت استاد داود فیرحی: «شنیده ام سخن خوش که پیر کنعان گفت / فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت

گویا بازی فلک در سوزندن دل ما همچنان ادامه دارد و قرار است که سهم ما از زندگی ؛ فقط تجربه آه و زاری آنهم از نوع تلخ ترین آن یعنی جدایی از عزیزترین و ناب ترین انسانها باشد.

هنوز باورم نمی شود که زمین بر جای خود ایستاده باشد و بر روی آن استاد و دانشمندی فرزانه همچون دکتر داود فیرحی نفس نکشد ودبه ما نگاهی نیندازد و در سینه مرگ آرام گرفته باشد.

این زندگی اگر ارزشی برای زیستن دارد بواسطه وجود انسانهای شریفی است که به آن گرمی وومعنا می بخشند.

و اکنون گرمی بخش زندگی ما آرام دررکنار خدا خفته

بر مردم اندیشه دوست ایران تسلیت عرض می کنم؛ روحش جاویدان و شاد باد

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در آن کوه که فرهاد نکرد


حسن بختیاری‌زاده، دانش‌آموخته روابط بین‌الملل، در راهبرد نوشت: «خبر تلخ درگذشت حجت‌الاسلام دکتر داوود فیرحی، استاد اندیشه سیاسی، بدون تردید برای دوستان، دانشجویان و مخاطبان آثارش، تاُسف‌آمیز و تاُثرانگیز است.

نویسنده این یادداشت، به سبب آنکه افتخار شاگردی او را در دانشگاه تهران داشته و از نوشته‌هایش بهره برده؛ به نکاتی اجمالی درباره آن مرحوم و آثارش اشاره می‌کند:

دکتر فیرحی، خوش‌بیان و خوش‌خلق بود. او مطالب را به گونه‌ای دقیق و مستند بیان و تدریس می‌کرد که در ذهن می‌ماند. به علاوه، رفتاری متواضعانه داشت و با صبر و حوصله، حتی پس از پایان زمان کلاس، به پرسش‌ها پاسخ می‌داد.

این بیان علمی و بیطرفانه و همراه با نیک‌رفتاری، سبب می شد که حتی دانشجویان اهل‌سنت، این روحانی شیعه را‌ محترم شمارند و در کلاسش به طور مستمر حضور یابند.

استاد فیرحی، اهل قلم بود و در دو دهه گذشته کتاب‌ها و مقالات مهمی در حوزه اندیشه سیاسی نگاشت. “قدرت، دانش، مشروعیت”، “نظام سیاسی دولت در اسلام”، “تاریخ سیاسی دولت در اسلام”، “فقه و حکمرانی حزبی”، “آستانه تجدد” و “فقه و سیاست در ایران معاصر” از جمله کتاب‌های اوست.

توجه به موضوعات تازه، تلاش برای بررسی موُلفه‌ها و عناصر سیاست مدرن از نگاه فقه، استدلال و استناد به منابع گوناگون و نظم و به‌هم‌پیوستگی مطالب، از ویژگی‌های آثار اوست. ویژگی‌هایی که نشانگر دقت، خوشفکری و اهتمام آن استاد گرامی به نوآوری و‌ گشایش مسیری تازه در پویش‌های فکری در حوزه سیاست است.

درگذشت آن استاد گرامی، بویژه با توجه به اندیشه‌ورزی، قلم‌فرسایی و دقت نظرش بعنوان یک روحانی و استاد دانشگاه، برای حوزه علمیه، آموزش عالی و‌ دوستدارانش، اندوهی فراموش‌ناشدنی و ضربه‌ای است که جبرانش آسان‌ نخواهد بود»


رئوف طاهری، فعال سیاسی در یادداشت برای راهبرد نوشت: «پس از اعلام استمداد از مردم كرونایی بهبوديافته جهت پلاسمای خون، از طریق فرزندشان پیام داده بودند مشکلی نيست و اینکه: “از جهت لطف و محبت زیاد دوستان پدر نسبت به ایشون، پیام دادم. پدر به چیزی جز دعای شما بزرگواران نیاز ندارند. به پلاسما هم نیاز ندارند و درصورت احتیاج خود بیمارستان این درخواست رو به بانک خون انجام میده”.

به بلاهت باورم شده بود. اكنون اما با شناختی که از روحیات چنین شخصیت‌هایی سراغ داریم، تصور می‌کنم از باب حساسیت نسبت به پرهیز از زحمت به دیگری بوده است یا دست کم چنین خیال‌پردازی می‌کنم.

برای اولین‌بار وظیفه می‌دانم از قفای حضرت‌اش موضوعی را از خاطرات‌ام، از تصاویر تاریخی که در پس ذهن‌ام رژه می‌روند، تصویری خاص را بیرون بکشم.

آیت‌الله دکتر فیرحی – مجتهد مسلم که از مقطع لیسانس تا دکترا را به موازات تاملات و کاوش‌های حوزوی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران گذرانده بودند- وقتی سوم راهنمایی بودند، بنده در همان مدرسه اول راهنمایی بودم. مدرسه راهنمایی شهید شیرودی.

ما جزو طبقه نامحروم از حقوق و مزایای دولتی بودیم، باید پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها می‌رفتیم میدان برای کارگری. هرکسی غروب‌های پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها در محله ما بر سر راه ایشان بود، با جوانی مواجه می‌شد با قدی کشیده که گچ چسبیده به پوست دست‌اش علیرغم شستشو برجای مانده است و…

خداوندا! نمی‌خواهم باور كنم! آرزو كرده بودم تا از عمر باقیمانده‌ام بکاهی و بر عمر پربار استاد دكتر فیرحی بيفزایی! دريغا و حسرتا!

افتخار همسایگی و هم‌مدرسه بودن در ايام نوجوانی و تلمذ دوستانه از محضرشان طی ده سال اخير را داشتم.

در انتخابات۹۶ بزرگواری فرمودند و دعوت ستاد اصلاح‌طلبان زنجانی را پذيرفتند و به ايراد سخنرانی پرداختند. در مورد محل سخنرانی، تاكيد و اصرارشان محل زندگی دوران مدرسه‌شان بود.

محله‌ای حاشيه‌نشين و محروم كه متاسفانه در ادبيات اصلاح‌طلبی متمايل به سرمايه‌داری “فرودست” ناميده می‌شوند. دكتر فیرحی در سخنرانی خود اين شاگرد كمينه را به بزرگواری بركشيدند كه يقين دارم مستحق‌اش نبودم.

من شيفته ویژگی‌هایی عجيب در وی بودم كه نزد شخصيت‌های همطراز به‌سختی يافت می‌شد؛ الا محمد شبستری و مصطفی ملكيان.

برای نمونه، مقایسه فروتنی عجیب ایشان با دیگری از خلال مناظره مکتوب ایشان و دکتر سیدجواد طباطبايی در رابطه با امکان یا امتناع هستی یا نیستی مقوله “ایرانشهری” با مراجعه به کانال آن دو بزرگوار قابل دسترسی و درس‌آموز تواند بود.

ما به پای تو امیدها و با تو قرارهای نانوشته زیادی داشتیم؛

چرا رافتی؟ چرا رفتی؟
چه دانم‌های بسيار است
ليكن من نمی‌دانم…»


پیام تسلیت شهیندخت مولاوردی:

درگذشت دکتر داود فیرحی استاد فرهیخته علوم سیاسی و پژوهشگر برجسته حوزه اندیشه سیاسی جامعه علمی، دانشگاهی و حقوقی کشور و نیز جامعه زنان را به سوگ نشاند و از آرا و اندیشه های روشنگرانه، بالنده و‌ مصلحانه این اندیشمند فرزانه محروم کرد.

دکتر فیرحی با تالیفاتی که از متون مرجع برای دانشجویان علوم سیاسی به شمار می رود(از جمله:
– قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام
– نظام سیاسی و دولت در اسلام
– تاریخ تحول دولت در اسلام
– فقه و سیاست در ایران معاصر)، در بازفهمی و بازاندیشی نسبت و رابطه میان فقه و دولت و سیاست و قانون، سهم غیرقابل انکاری به خود اختصاص داده است.
با نهایت اندوه و حسرت این ضایعه جبران ناپذیر را به خانواده سوگمند و علاقمندان و رهروان و کوشندگان حوزه نواندیشی دینی تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای این عالم وارسته علو درجات و برای بازماندگان و دوستان و همراهانشان صبر و آرامش مسالت می نماید.


پیام تسلیت سیدضیاء مرتضوی: «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون

خبر تاسفبار و تاثرانگیز درگذشت دوست عزیزمان، جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر فیرحی رضوان الله علیه، اندوهی سنگین بر دلهای علاقه مند به این انسان فرهیخته و متخلق و اندیشمند فرزانه گذاشت. این عالم وارسته که نمونه ای ستودنی از پیوند عملی علم و اخلاق بود و در این روزها امید به شفای او بسته بودیم، شمع جمع دوستان بود و افسوس که بسی زود خاموش شد و ما را سوگوار فقدان خود کرد. این مصیبت اندوهبار را به خانواده گرامی، دوستان ارجمند و شاگردان ایشان تسلیت می گویم و از خداوند مهربان برای آن مرحوم رحمت و رضوان و برای همه داغدیدگان به ویژه خانواده ارجمند ایشان پاداش صابران را درخواست می کنم.

اللهم اغفر له و لنا و لجمیع المومنین و المومنات»


پیام تسلیت محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی: ‍ «دکتر داود فیرحی به دیدار معبود شتافت. باور رفتنش بسیار دشوار است. اندیشمندی عمیق، پژوهشگری اخلاق مدار، فروتنی بزرگوار و ایران دوست دینداری بود که رفتنش داغی ماندگار است. تسلیت به خانواده‌اش، جامعه علمی و دانشگاه و حوزه»


امید حسینی در یادداشتی تلگرامی نوشت: «متاسفانه دکتر داود فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشگاه، بر اثر بیماری کرونا درگذشت. استاد شریف و خوش اخلاقی که اگر کسی ایشان را از نزدیک می‌دید، بعید بود جذبش نشود. منظورم جذابیت و اخلاق صرفا ظاهری و نمایشی نیست. این جذابیت و دوست داشتن، قطعا ناشی از صفای درونی و صفات پسندیده بعضی آدمهاست که دیگران را به خودشان جذب می‌کنند.

در دوران تحصیل در دانشگاه مفید، افتخار شاگردی ایشان را داشتم و بدون اغراق می‌گویم که کلاس درس استاد فیرحی، بهترین و مفیدترین کلاس دوره ارشد علوم سیاسی من بود. کلاسی جذاب و شاداب و سراسر نکته و درس و تشویق به فهمیدن و اندیشیدن. فقدان دکتر فیرحی قطعا ضایعه‌ای جبران ناپذیر برای دانشگاه، مخصوصا حوزه اندیشه سیاسی است.

روحش شاد. یادش گرامی…»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا