خرید تور تابستان ایران بوم گردی

چند پرسش از وزیر آموزش و پرورش

رضا سلطان‌زاده، مدیرمسئول هفته‌نامه آیینه یزد در یادداشتی با عنوان «معلمان حمایتی و طرح چند پرسش از وزیر آموزش و پرورش» نوشت:

وزیر آموزش و پرورش در ویدیویی که به تازگی از او منتشر شده است خطاب به معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش استان‌ها می‌گوید: «معنای حقوقی که می‌گیریم این است که ما این خدمت را کامل ارائه می‌کنیم. هرکسی قبول ندارد نباید پای آن قرارداد را امضاء کند. هرکسی امضاء کرد یعنی به هیچ عامل دیگری ربط ندارد. به هیچ عامل دیگری ربط ندارد فلانی خوب رفتار کرد، فلانی بد رفتار کرد. حقوق ما را دیر دادند، حقوق ما را زود دادند، کم دادند، زیاد دادند. به فلانی زیاد دادند، با دستگاه این‌جوری است. هیچ معیار نیست. چون پذیرفتیم، می‌توانیم نپذیریم. کسی ما را مجبور نکرده است. اگر نمی‌توانیم زیر بار این مسئولیت قد علم کنیم، بکشیم کنار. طریق عشق طریقی عجب خطرناک است نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری وارد بازی بزرگی شدیم. خواسته و ناخواسته زیر برگه مهمی را امضاء کرده‌ایم…»(1)

محسن حاجی‌ میرزایی در گفت‌وگویی با شبکه خبر بیان مطالب فوق را تأیید و اظهار می‌دارد: «مخاطب وی مدیران کل و معاونین بوده‌اند که وقتی پستی را قبول می‌کنند و مسئولیتی را می‌پذیرند باید در ازای آن به دانش‌آموزان خدمت کنند و بدینوسیله مدیران آموزش و پرورش را ترغیب نموده تا دقت در کار خود را بالا ببرند.»

نویسنده این سطور وظیفه می‌داند در این مورد نکاتی را به مقام عالی وزارت متذکر گردد و توضیحاتی را ارائه و پیش از آن پرسش‌هایی در این زمینه مطرح نماید. آیا از اسفند ماه 98 تاکنون آن عده از مدیران، معاونان و معلمان که بنابه هر دلیل وظیفه آموزشی خود را آن‌طورکه باید انجام نداده‌اند اعم از این که امکانات و وسایل لازم برای آموزش غیرحضوری در اختیار نداشته و یا احیاناً نخواسته و یا نتوانسته‌اند به دانش‌آموزان حتی به‌طور نسبی آموزش‌های لازم را بدهند، آیا مسئولان و مدیران در وزارت آموزش و پرورش اقدامات مناسبی در جهت حل مشکلات موجود انجام داده‌اند؟ آیا نحوه آموزش به دانش‌آموزان را کنترل نموده‌اند؟

گذشته از آن‌ که بعضی از مدیران ادارات شهرستان‌ها و استان‌ها گزارش داده‌ و اعلام نموده‌اند: «خیال همه راحت باشد و اوضاع بر وفق مراد است و برنامه‌ها دقیقاً اجرا می‌شود»، آیا هیچ‌گونه نظرخواهی از اولیای دانش‌آموزان، یا از طریق رسانه‌ها و نهادهای مستقل در این‌ زمینه به عمل آمده است که وضعیت تحصیلی میلیون‌ها دانش‌آموز در حاشیه شهرها و مناطق کم‌تربرخوردار، یا در آموزشگاه‌هایی که کمترین امکانات و تجهیزات لازم را در اختیار ندارند در این ایام چگونه بوده است؟ آیا آماری در اختیار آموزش و پرورش قرار دارد تا در 4 ماه آخر سال تحصیلی گذشته و در دو ماهه اول سال تحصیلی 1400-1399 در مقاطع مختلف، مدارس در چه وضعی بوده است؟آیا وزیر آموزش و پرورش خود را موظف به اظهارنظر در این باره نمی‌داند؟

در این شماره مناسب می‌داند درباره معلمان خرید خدمات آموزشی توضیحاتی به اطلاع خوانندگان آیینه یزد و مسئولان ذی‌ربط برساند، نویسنده از تعداد معلمان حمایتی شاغل در مدارس دیگر مناطق و استان‌ها و شهرستان‌ها اطلاع دقیقی ندارد اما در یزد حدود 800 نفر معلم خرید خدمات آموزشی به امر تدریس فرزندان اشتغال دارند و سال‌ها است که بارها به عنوان اعتراض درباره تضییع حق خویش در دفتر نماینده ولی‌فقیه و امام جمعه، دفاتر آموزشگاه‌ها، ادارات آموزش و پرورش یا در استانداری تجمع نموده و صرفاً درخواست دریافت به موقع حقوق ماهیانه‌ای که تا سال تحصیلی گذشته به طور متوسط حدود یک میلیون و ششصد هزار تومان و برای مدت هشت ماه در سال تحصیلی آن هم با چندین ماه تاخیر به آنها پرداخت می‌شده داشتند.

هر مسئول و مدیری که از وزارت آموزش و پرورش به یزد سفر می‌کند اگر بتوانند با وی ملاقات می‌کنند و درباره تامین امنیت شغلی، درخواست پرداخت حقوق معوقه چندین ماهه، بیمه 30 روزه در ماه و… اعتراض و گفت‌وگو می‌نمایند‌ گرچه بعد از سال‌ها هنوز به خواسته‌های منطقی خود دست نیافته‌اند. به یقین نمی‌توان گفت مخاطب وزیر آموزش و پرورش در سخنانی که اظهار داشته صرفاً مدیران کل و روسای ادارات باشند. چون تاکنون حقوق و مزایا و اضافه کار و حق مدیریت و یا مطالبات مسئولان و مدیران ادارات کل و معاونان وزیر و روسای ادارات به موقع پرداخت شده است.

مگر نه این که تنها حق مدیریت هریک از آنان در ماه تا چندین برابر تمام حقوق ماهیانه یک نفر معلم خرید خدمات آموزشی می‌باشد که گاه تا بعد از پنج، شش ماه تأخیر به آنان پرداخت می‌گردد ضمناً کدام یک از مدیران کل و معاونان قراردادی را برای دریافت حقوق و مزایا امضاء کرده‌اند؟ بنابراین اگر یک‌بار دیگر سخنان وزیر آموزش و پرورش را مرور کنیم به اصطلاح ضمیر مرجع خود را پیدا می‌کند و مشخص می‌گردد روی سخن حاجی میرزایی با چه کسانی بوده است. وزیر آموزش و پرورش و دیگر مقامات آن وزارت‌خانه به این نکته واقف هستند که اعتراض و انتقاد صحیح و بجا حق یکایک شهروندان می‌باشد اعم از این که قراردادی را امضاء کرده باشند یا خیر، بویژه آن که احساس کنند مورد ظلم واقع شده‌اند و احیاناً حقشان تضییع گردیده است.

بنابراین معلم حمایتی که پای قرارداد را امضاء نموده حق دارد نسبت به بی‌توجهی‌هایی که طی سالیان متمادی درباره وی به عمل آمده انتقاد نماید، تفاوت‌ها را بگوید، تبعیضات را برشمارد و درخواست احقاق حق کند. گرچه در این ستون بارها نوشته شده است ترک کلاس و رها کردن دانش‌آموزان و تعطیل نمودن درس و مدرسه در روزهای رسمی شایسته و زیبنده برای هیچ‌یک از همکاران فرهنگی نیست، اما حداقل باید به ریاست‌جمهوری، هیات‌دولت، وزیر و معاونان و مدیران آموزش و پرورش گفت: بدانید و آگاه باشید: به یک نفر معلم حمایتی ماهیانه مبلغی جزیی آن هم بعد از چند ماه با تأخیر پرداخت می‌کنند گرچه هریک از وزراء، معاونان و دیگر مقامات، مدیران کل و مسئولانی که گفته شده است مورد خطاب آقای محسن حاجی میرزایی بوده‌اند قراردادی را امضاء نکرده و حقی از آنان تضییع نگردیده و مورد ظلم قرار نگرفته‌اند.

اسلام‌شناس معاصر علامه محمدرضا حکیمی توجه حاکمان و کارگزاران را به این نکته جلب می‌نماید که آنچه را از رفاه و آسایش و امکانات زندگی برای خود می‌خواهند برای دیگران نیز بخواهند و با اشاره به فرمان مولای متقیان حضرت علی(ع) که می‌فرماید: «…آیا بدین بسنده کنم که به من، «امیرالمؤمنین» گویند، و در ناخوشایندهای روزگار شریک مردم نباشم؟ یا در سختی زندگی نمونه‌ای برایشان بشمار نیایم؟… خدای متعال بر پیشوایان بر حق، واجب فرموده است که خود را با مردم ناتوان برابر نهند، تا فقر و تنگدستی، فقیران را به شورش واندارد… و در ادامه می‌نویسد:. ..این از شگفتی‌های عظیم تعالیم اسلامی در «اخلاق اداری و سیاسی» است، که مسئولان و فرمانروایان را به آن فرامی‌خواند که (صرف‌نظر از اینکه فرمانروایان دیگر جهان در طول تاریخ چه می‌کرده‌اند یا اکنون چه می‌کنند)، برای خود چیزهایی را بخواهند که برای همگان می‌خواهند؛ و این موضوع، همه چیز را، از تراز و سطوح معیشتی و رفاهی عمومی، همچون خوراک و پوشاک و مسکن و وسایط نقلیه و مرکب‌های سواری زمینی و هوایی و دریایی، و محل‌های استراحت؟! و سفرها و سفره‌ها و دیگر آلات معیشتی و بهداشتی و تعلیم و تربیت و جز اینها فرا می‌گیرد.

و شگفت‌انگیزتر از اینها، چیزی است که رفیع‌ترین قله عدالت انسانی، امام علی‌بن ابیطالب«ع»، مقرر داشته و گفته است که فرمانروایان مسلمان باید تراز زندگیشان در حد ضعیفترین مردمان باشد، تا فقر بی‌چیزان سبب جوشیدن خون در رگ‌های ایشان نشود، و انقلاب‌های شهید داده و ارزش مصرف کرده را پایمال نکند، و انقلاب‌هایی خونین را از پی نیاورد. پس بر علمای مسلمانان واجب است که این تعالیم را زنده کنند، و آنها را در میان مردم نشر دهند، و به ملاک آنها، حکمرانان کوچک و بزرگ را مورد مؤاخذه قرار دهند، بویژه در جامعه‌ها و حکومت‌هایی که به‌نام «اسلامی» خوانده می‌شود، و بعد از انقلاب‌هایی به‌نام «انقلاب اسلامی» تشکیل یافته است. و هیچ مصیبتی سنگین‌تر از آن نیست که دین جاودانی خدا مظلوم واقع شود، یعنی از اسم آن یاد کنند و رسم (مقررات و احکام) آن را نادیده گذارند…»(2)

خلاصه کلام آن‌که اولاً بعد از ایراد سخنان مورد بحث نیازی به عذرخواهی وزیر آموزش و پرورش نبوده ضمناً هر فرد می‌تواند از عملکرد مسئولان انتقاد و حتی مقاماتی را که به تعهدات خویش عمل ننموده‌اند استیضاح کند. به راستی ای مدیران و مسئولان! معلمی که زن و فرزند دارد یا مجرد است با این همه مشکلاتی که برای اداره زندگی با آن روبه‌رو است و روز به روز سفره‌ها کوچک و کوچک‌تر می‌شود و این حقوق ناچیز هم به موقع ماهیانه به وی پرداخت نمی‌گردد، چگونه زندگی خود را تامین نماید و به فرزندان این مرزوبوم آموزش بدهد؟ مبادا گزارش‌ها و انشاء‌نویسی‌های بعضی از روسا و مدیران کل که وضعیت را «گل و بلبل» جلوه می‌دهند و در این ستون به عنوان نمونه بارها به آن اشاره شده، وزیر و دیگر مدیران ستادی را احیاناً به وجد آورد که بیان آن‌گونه مطالب از سوی بعضی از مدیران غیرواقعی می‌باشد و ظاهرسازی است و آیا زشت و زننده نیست که با تجمع معلمان حمایتی در اداره کل یا استانداری مسئولانی به تکاپو افتند و مثلاً یک ماه از حقوق عقب افتاده را پرداخت کنند!!؟

پی‌نوشتها:

1- صدای معلم، 10/8/1399
2- «الحیاه»، محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، ترجمه احمد آرام، صفحه 469 و 484 و 485

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا