خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تفرقه و ترور!

امیر بحرینی‌فرد، دانشجوی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «تفرقه و ترور!» به بهانه‌ی ترور شهید محسن فخری‌زاده نوشت:

13 دی ماه 98، تقريباً یک سال پیش: «سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در بغداد ترور شد.» اتفاقی ناگهانی و غیرمنتظره که دوستداران حاج قاسم را در بهت و غم فرو برد و سپس موج همراهی کم‌نظیری در محکومیت این اقدام به وجود آورد. درواقع این اتفاق تلخ باعث شد پس از مدت‌ها همه‌ی گروه‌های سیاسی مختلف درون نظام و طیف وسیعی از دلسوزان را با موضعی مشترک ببینیم: محکومیت ترور و تجلیل از سردار ملی. هرچند یکی از سخنرانان مطرح کشور – دکتر حسن عباسی – ظاهراً این حُسن را ندید و با ارائه‌ی سخنانی آتشین، یکی از جناح‌های سیاسی کشور را تهدید به «قتل و تکه‌تکه کردن» نمود؛ یعنی در روزهایی که همه‌ی گروه‌ها عزادار سردار شهید و در محکومیت این ترور با هم متحد بودند، متاسفانه شاهد فریادهای تفرقه‌آمیز آن هم با لحنی تند و کلماتی عجیب بودیم.

چند روز پیش نیز حادثه‌ای رخ‌داد که یادآور آن اتفاق تلخ بود: «محسن فخری‌زاده، دانشمند دفاعی – هسته‌ای کشور، ترور شد.» هرچند رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع برای بسیاری از مردم شناخته‌شده نبود، اما شهادت او یادآور ترور سردار سلیمانی شد و بعضی نيز او را “سلیمانیِ هسته‌ای” نامیدند. این بار هم شاهد مواضع مشترک بودیم، همراهی گروه‌های سیاسی در محکومیت عوامل ترور و تجلیل از شهید فخری‌زاده. اما زمان زیادی نگذشت که باز هم صداهای تفرقه‌آمیز بلند شد.

در ساعات اولیه‌ی انتشار این خبر، شبکه‌ی توییتر به صحنه‌ی تسلیت برخی کاربران و نیز محکومیت رویکرد “مذاکره” یا به قول منتقدانش “سازش” توسط بعضی از آنها تبدیل شد. عده‌ای مذاکرات و تمایل دولت به سازش را دلیل این اتفاق دانسته و محمدجواد ظریف را سرزنش کردند. ظهر روز بعد، سایت «رجانيوز» با انتشار سه مطلب در کمتر از یک ساعت در صفحه‌ی اصلی سایت، انتقاد رسانه‌ای خود به مخالفانش را کلید زد.

ابتدا مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات، به دلیل توئیت اخیر خود مورد سرزنش این سایت قرار گرفت و رجانیوز در تیتر مطلب نوشت: «بزدلان دوباره زبان باز کردند/تاجزاده: انتقام نگیریم که جنگ نشود!» و سپس در متن خبر، با انتشار تصویری از اظهارات تاجزاده در توئیتر او را متهم به تفکرات بزدلانه کرد و به نقد موضع وی پس از شهادت سردار سلیمانی پرداخت. اما تاجزاده چه نوشته بود که رجا نیوز این جملات را در تیتر خود به کار برد؟ متن کامل توئیت تاجزاده را با هم بخوانیم: «ترور دکتر محسن فخری‌زاده را بی هیچ قید و شرطی محکوم میکنم. متهم ردیف‌اول جنایت، نتانیاهو است و به نظر می‌رسد هدفی جز روشن کردن آتش جنگ و‌ نزاع و تداوم تحریم‌ها ندارد. ایران می‌تواند و باید با بسیج افکارعمومی‌ جهانی علیه تروریسم دولتی، رژيم اسرائيل را افشا و منزوی کند.»

واقعاً نمی‌دانم رجانيوز چگونه عبارت «انتقام نگیریم که جنگ نشود» را از تاجزاده نقل کرده است! این تنها توئیتی است که تاجزاده در آن روز نسبت به حادثه‌ی ترور شهید فخری‌زاده منتشر کرد.

محمدجواد ظريف، شخصی است که نه تنها ما بلکه حالا دیگر خودش هم به نقدهای تند و تیزِ این و آن عادت کرده است. رجانيوز در تیتر خبر بعدی خود نوشت: «آنچه منجر به شهادت محسن فخری‌زاده شد: مماشات در برابر ترور، پیشنهاد مذاکره در برابر فشار…» و در ادامه به نقد ظریف پرداخته است. یکی از عجیب‌ترین جهت‌گیری‌ها پس از ترور اخیر، همین علت‌یابی‌ها بود: مذاکره، دلیل ترور! درواقع بخشی از منتقدان ظریف از ابتدای دولت روحانی تیم‌ مذاکره‌ کننده‌ی ایران را به دلیل مذاکره با غرب سرزنش کرده و همواره منتقد جدی گفتگوی دولت بر سر مسئله‌ی هسته‌ای بوده‌ و اکنون نیز مسئله‌ی ترور را به مذاکرات گره زده‌اند. اما باید از آنها که چنین مواضعی دارند پرسید:

اولاً، اگر مذاکره بد است که از ابتدای دولت روحانی و مذاکرات تیم دکتر ظریف مذاکره را “سازش” ترجمه کرده و چه پیش از انعقاد برجام و چه پس از آن منتقد مذاکره با 1+5 بودید، چرا در 8 سال ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد هیچ حرفی در نقد اصل مذاکره نزدید و همواره مذاکرات هسته‌ای را عامل اقتدار نظام می‌دانستید؟ مگر تیم هسته‌ای پیشین جمهوری اسلامی به ریاست دکتر جلیلی سال‌ها با آمریکایی‌ها و دیگر اعضای 1+5 سر یک میز مذاکره نکرد؟ چرا هیچگاه سخنی در رد مذاکره با دشمن نگفتید؟ ثانياً، اگر مذاكرات برجام و شخص ظریف عامل غيرمستقيم این اتفاق تلخ‌اند، چرا وقتی در دولت قبل و در زمان مذاکرات دکتر جلیلی که پنج دانشمند هسته‌ای ترور شدند، هیچ نقدی به روند مذاکرات نکردید و آن اتفاقات را محصول مذاکره ندانستید و اتفاقاً ستاد دکتر جلیلی در جریان انتخابات 92 از نام شهدای هسته‌ای برای تبلیغات خود استفاده کرد؟ چگونه است که آن پنج ترور ربطی به مذاکرات نداشتند و نقدی شامل دولت دهم نمیشد، اما این ترور نتیجه‌ی مذاکره و ضعف دولت دوازدهم است؟ هرچند در ضعف و نقد دولت دوازدهم جای شکی نیست اما این استدلال‌ها و مواضع یک بام و دو هوا نیز به هیچ وجه زیبنده‌ نیستند. البته این خبر چند ساعت پس از انتشار، از صفحه‌ی اول سایت مذکور حذف شد.

در خبر پایانی نیز سایت رجانيوز حسن روحانی را مورد نقد قرار داده و چنین تیتر زده است: «حاشیه امن دولت برای ماجراجویی دشمن/ روحانی: صهیونیست‌ها دنبال آشوب و بلوا هستند؛ پاسخ بماند برای وقت دیگر!» این درحالی بود که رئیس جمهور نه در پیام تسلیت و نه در هیئت دولت زمانی برای پاسخ به ترور تعیین نکرده و ضمن محکوم کردن این اقدام، در اولین جلسه‌ی ستاد ملی‌مقابله با کرونا پس از این حادثه گفت: «همهٔ اتاق‌های فکر و همهٔ دشمنان‌ایران به خوبی بدانند ملت ایران و مسئولین کشور شجاع‌تر و غیورتر از آن هستند که این اقدام جنایتکارانه را بی پاسخ بگذارند و مسئولین مربوطه به‌ موقع مناسب پاسخ این جنایت را خواهند داد.» نمی‌دانم بعضی از پایگاه‌های خبری چگونه در عصر ارتباطات چنین تفسیرها و تحریفات عجیبی به خورد مخاطب می دهند، اتفاقی که متاسفانه در سایه‌ی برخوردهای جناحی بسیار‌ اتفاق می‌افتد و چپ و راست هم نمی‌شناسد.

متاسفانه رقابت‌های سیاسی در کشور ما به گونه‌ای است که هنگام وقوع فجایع مختلف، به جای همدردی و همراهی با یکدیگر سعی می‌کنیم رقابت‌های گروهی را
زنده و عقده‌های جناحی‌مان را خالی کنیم. ما در حادثه‌ی پلاسکو نیز شاهد چنین مموضع‌گیری‌هایی بودیم؛ آنجا که فاجعه‌ای انسانی و ملی رخ داد و قلب همه را جریحه‌دار کرد اما بعضی گروه‌های سیاسی به جای همدردی و تلاش برای بهبود وضعیت، به تخریب گروه رقیب پرداخت. مخالفان دولت، رئیس جمهور را مقصر دانستند و حامیان دولت نیز شهردار تهران را مورد نقد قرار دادند؛ چراکه انتخابات نزدیک بود و روحانی و قالیباف نامزدهای بالقوه‌ی دو جناح برای انتخابات ریاست جمهوری بودند. در حادثه ی اخیر، شاید خود موساد هم فکرش را نمیکرد که با یک تیر دو نشان بزند: هم یک دانشمند رده‌بالای حکومتی را ترور کند، و هم بعضی گروه‌های داخلی را به جای موضع مشترک علیه اسرائیل، به جان یکدیگر بیندازد!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. دقیقا. خون آن شهید مظلوم شده وسیله ای برای عقده گشایی‌های سیاسی.
    قبلا فکر می کردم جناح تندرو صرفا جنگ طلب است ولی نه. ایشان کاسب هستند و نمی دانند کاسبی هم حد و حدودی دارد.
    بدجور از درون پوسیده شده ایم. چه کار می توان کرد! خدا خودش رحم کنه.

  2. ماشین رسانه ای و تبلیغاتی اصولگراها از صدا و سیمای میلی و بیست و سی گرفته تا کیهان حسین توپچی و جوان و فارس و جهان نیوز همه مخاطب خود را می شناسند ، طلاب کفن پوش و به اصطلاح دانشجوهای خودجوش ، که فی الواقع عروسک کوکی های این باند رسانه ای هستند که بعضاً با پول ملت در نهادی که بایستی در خدمت کشور باشد مجتمع شده اند و عنداللزوم و فقط با یک تماس خودجوش !! و کفن پوش!! به میدان می آیند و عقده های فروخفته از عدم اقبال اکثریت مردم به خودشان را (اسفند۹۸/عدم مشارکت عموم مردم) با دهان گشاد فریاد می زنند ، اینها علیرغم اینکه بند نافشان به بودجه عمومی حاصل از فروش نفت وصل است ولی بی مهابا دم از خروج از سازمان های بین المللی و جنگ و نزاع با دشمنان خودساخته شان می زنند ، گویی مطمئن هستند در هر صورت خون بند ناف آنان قطع نمی شود و در صورت پیش آمدن هر مشگلی ، بار اصلی آن بر دوش دیگر مردم بدبخت کشورمان است ، می گویند کارآگاهان جنایی به هنگام وقوع قتل به دنبال کس یا کسانی می گردند که بیشترین سود و منفعت از وقوع قتل و جنایت را برده اند ، بد نیست دنبال عاملان ترور در میان همین جماعتی بگردید که سعی وافری در گرفتن ماهی از آب گل آلود ترور سردار فخری زاده را دارند ،

    1
    2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا