ضرورت نگاه دوباره به خوزستان

حسین میرزایی، مدیرمسوول فصلنامه آباداننامه در روزنامهی اعتماد نوشت: چندسالی است که نام خوزستان جز در کنار مشکلات و بحرانهای مختلف در صدر اخبار نمینشیند. امروز آبگرفتگی است، دیروز بالا آمدن فاضلاب و اعتصابات کارگری و افزایش جرایم خشن بود، پریروز ریزگردها و مهاجرت و روزهای قبلتر شوری آب، حاشیهنشینی، مطالبات قومی، بیکاری، اختلاف طبقاتی، و… استان خوزستان، در حال حاضر محتملا پرمسالهترین استانهای کشور به شمار میشود؛ نه تنها تنوع مسائل و بحرانها در آن چشمگیر است، بلکه توالی زمانی بروز آنها هم در چند سال اخیر کوتاه شده است. خوزستان، اکنون به نوعی کلکسیون همه مشکلات حاد کشور است. اولین متهم این صحنه بحرانی در افواه، چه از زبان ذینفعان محلی و چه در تریبونهای ملی، استانداری خوزستان به مثابه عالیترین دستگاه اجرایی در منطقه است. تازهترین آمارها و ارزیابیهای وزارت کشور که همین ماه پیش منتشر شد، هم نشان داد که عملکرد استانداری خوزستان نسبت به سایر استانهای کشور در رده آخر ارزیابی شده، حال آنکه این استانداری از نظر بودجه تخصیص داده شده در ردههای اول قرار داشته است. اینگونه صحنه عمل و ارزیابیهای کارشناسی به خوبی نشان میدهد که خوزستان به شکلی مناسب و مدبرانه اداره نمیشود. اما تحلیلهای ارایهشده در این باب چندان ریشهای نیست و مشکل را به شخص استاندار تقلیل میدهند. این رویکرد تقلیلگرایانه تنها با نادیده گرفتن وضعیت بغرنج نهادی و ناکارآمدی ساختاری مدیریت در استان خوزستان قابلیت طرح پیدا میکند و آدرس غلطی است که از سوی گروههای ذینفوذ محلی برای پنهانسازی ریشههای اصلی و ساختاری مشکلات اداره استان مطرح میشود. واقعیت این است که مواجهه با حجم و تنوع بسیار مسائل و مشکلات استان خوزستان، خارج از توان مجموعه یک استانداری است. وسعت سرزمینی خوزستان، تنوع اقلیم و ظرفیتهای متفاوت اقتصادی و اجتماعی شمال و جنوب و شرق و غرب استان و ترکیب جمعیتی متنوع، امکان اداره آن از سوی فقط یک استانداری با تمرکزگراییهای متعارف در کشور را ناممکن کرده است. در شرایطی که نهاد مسوول منطقه امکان رسیدگی و حل مشکلات را ندارد منطقی آن است که حوزه وسیع این نهاد کوچکتر شود؛ بدین معنا که حوزه مسوولیت استانداری خوزستان با تقسیم این استان به سه استان خوزستان شمالی، مرکزی و جنوبی، خرد شده و بار سنگین اداره این استان بزرگ برای مجموعه استانداری فعلی، به سه استانداری واگذار شود.
ساختار نهادی استانداری فعلی خوزستان در حال حاضر حتی از اداره و رفع مسائل متعدد کلانشهر اهواز و حاشیهنشینهایش هم عاجز است چه رسد به اداره بیش از هشت شهر بزرگ استان خوزستان از معدود استانهای کشور با این تعداد شهر بزرگ و مهم است که در سالها اخیر مشمول تقسیمات کشوری نشده است. میتوان گفت در این خصوص، یعنی تقسیم استانها، نیز تبعیضی آشکار میان استانهای نیمه شمال و جنوب ایران وجود دارد. اغلب استانهای نیمه شمالی کشور گاه چند مرتبه تقسیم و بار سنگین استانداریهای آن کمتر شده است. متاسفانه استانهای نیمه جنوبی کشور در این مورد هم در معرض تبعیض قرار گرفتهاند . در حال حاضر در کشور استانهایی مثل قم، البرز و زنجان و قزوین داریم که فقط شامل یک شهر بزرگ و مهم هستند. در حالی که استان خوزستان به جز شهر مرکز استان (اهواز)، بیش از هشت شهر بزرگ و مهم با اهمیت ملی دارد. تقسیم استان خوزستان به سه استان، علاوه بر اینکه سنگینی بار روی دوش نهاد استانداری فعلی را کاهش میدهد، به واسطه تقویت حضور دولت در نقاط حساس و مرزی جنوبی بر اقتدار و امنیت کشور میافزاید. همچنین تقویت دولت در استان خوزستان راه توسعه منطقهای این استان مهم کشور را هموارتر میکند و به این ترتیب نه تنها هزینه بودجهای تقسیم استان را در کوتاهمدت پوشش میدهد، در بلندمدت عواید بیشتری به کشور خواهد رسانید. تقسیم استان خوزستان را به این اعتبار نه یک اقدام منطقهای صرف، بلکه باید یک برنامه توسعهای برای کشور به شمار آورد. ایده تقسیم استان خوزستان به سه استان پیش از این هم در سالها از سوی برخی صاحبنظران استان مطرح شده بود اما همچون هر کار استراتژیک و بنیادین دیگری، مخالفانی هم داشته است که اگرچه بر دغدغههای امنیتی دست میگذاشتهاند اما در اصل از منافع گروههای ذینفع محلی و نه عموم مردم حمایت میکردند. به نظر ما تقسیم استان خوزستان نهتنها مشکل امنیتی عمدهای ایجاد نمیکند بلکه با بهسامانتر و کاراتر کردن مدیریت دولت در مناطق حساس جنوب غربی کشور، امنیت ملی را تقویت خواهد کرد. آنچه ممکن است از ناحیه خوزستان امنیت ملی را تهدید کند تلاشهای برخی گروهها و نخبگان ذینفوذ محلی برای منطبق جلوه دادن مختصات تبعیض و اختلاف طبقاتی، حاشیهنشینی و فقر در خوزستان با مختصات قومیتی این استان است. متاسفانه برخی روندهای جاری در مدیریت خرد و کلان استان این بهانه و زمینه را برای بهرهبرداری گروههای ذینفوذ محلی فراهم ساخته است.
خوزستان با این روند، دور نیست که به تهدیدی برای امنیت ملی ایران تبدیل شود. اندیشه راهبردی به مسائل خوزستان باید سهم قابل توجهی از سیاستگذاری منطقهای را در سطح اول کشور به خود اختصاص دهد. از این منظر تقسیم استان خوزستان به سه استان میتواند یکی از محورهای راهبردی برای رفع یکی از تهدیدهای محتمل در رابطه با امنیت ملی در آینده باشد. سزاست که این مساله در صدر گفتمان نخبگان مستقل استان و سیاستگذاران کشوری قرار گیرد.
انتهای پیام