خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تاثیر سازمان‌های بین‌المللی و رفراندومی برای فردوسی‌پور!

/ در گفت‌وگو با هاشمی‌طبا، زیباکلام و یاسر عرب/

زهرا منصوری، انصاف نیوز: پس از اعلام خبر گزارش مسابقه‌ی فینال لیگ قهرمانان آسیا توسط عادل فردوسی پور، تعداد دنبال‌کنندگان صفحه‌ی فارسی AFC افزایش چشمگیری یافت. این عدد در مدت کمی به دو و نیم‌میلیون نفر رسید و وقتی بازی آغاز شد حدوداً نیم‌میلیون نفر آنلاین بازی را نگاه کردند.

افزایش مخاطبی که به مذاق برخی اصولگرایان خوش نیامد. پایگاه خبری «رجا نیوز» این افزایش دنبال‌کننده را «کاملاً رباتیک و ساختگی» خواند. روزنامه‌ی «وطن امروز» هم انتخاب عادل فردوسی پور به‌عنوان گزارشگر مسابقه‌ی فینال در آن صفحه را «یک سناریوی از پیش طراحی شده با پشت پرده‌های بسیار» از سوی کنفدراسیون آسیا برای «جنگ نرم با صداوسیما» تعبیر کرد. این روزنامه در مطلب خود به حرف‌ها بسنده نکرد و آن را تحت «ساپورت سعودی، امارات و بحرین» خواند.

این در حالی است که هشتگ عادل فردوسی پور از زمان انتشار خبر گزارش او در بازی فینال تا حالا در لیست ترندهای توییتر فارسی است. بسیاری از توییت‌ها هم در مورد او مثبت است.

این تناقض و موضع‌گیری‌ها له و علیه فردوسی پور احتمالاً معانی فراتری از انتخاب یک گزارشگر برای یک مسابقه‌ی فوتبال دارد. دعوت قطر از این گزارشگر محبوب این پرسش را به وجود آورده است که سیاست‌های بین‌المللی چقدر در اصلاح سیاست‌های داخلی یک کشور تاثیرگذار است؟ تکنولوژی و فوتبال چقدر می‌تواند بر سیاست تاثیر بگذارند؟ آیا سیاست‌های صداو‌سیما تغییری خواهد کرد؟ حالا عادل فردوسی پور بهانه‌ای شد تا به این مسئله پرداخته شود.

سید مصطفی هاشمی‌طبا-سیاستمدار و مشاور محمود گودرزی وزیر ورزش سابق- یاسر عرب-فعال اجتماعی-صادق زیباکلام_فعال سیاسی از سه منظر مختلف به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند. متن کامل این گفت‌وگوها را در ادامه بخوانید:

ریشه‌ی مساله‌ی فردوسی پور کجاست؟

«سید مصطفی هاشمی‌طبا» در دولت دوم هاشمی رفسنجانی و دولت اول سید محمد خاتمی (از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰) رئیس سازمان تربیت‌بدنی بود. او همچنین از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ و از ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۳ ریاست کمیته ملی المپیک به عهده داشت؛ بنابراین به‌نوعی با مدیریت دولتی بخش ورزش آشنا است.

هاشمی‌طبا درباره‌ی اختلاف به وجود آمده درباره‌ی فردوسی پور به انصاف نیوز گفت: گاهی اوقات مردم فالور کسانی هستند که هیچ ارزشی هم ندارد. اصلاً ما نمی‌دانیم صداوسیما درست یا اشتباه عمل کرده است. اختلافاتی در یک سازمان وجود داشته و بر اساس آن یک‌سری تصمیم‌ها گرفته شده است. اصلاً نمی‌گویم خوب یا بد است. بنده به آقای فردوسی پور علاقه‌مند هستم. ایشان را آدم صاحب سبکی می‌دانم. اما اینکه سیاست‌ها و مدیریت یک سازمان و ارتباط آن چگونه است را خبر ندارم. در کنه قضیه هم نیستم.

او این مشکلات بین صداوسیما و فردوسی پور را «طبیعی» خواند و افزود: در کار مدیریتی و اجتماعی این اتفاق‌ها پیش می‌آید. نمی‌توان گفت چون از فردوسی پور دعوت کرده‌اند؛ لزوماً سازمان‌های داخلی باید تابع شوند. بالاخره شرایط فضای مجازی هم تغییر کرده است.

هاشمی طبا: اختلاف طبیعی است

هاشمی‌طبا ضمن تأکید بر اهمیت «روابط» در سازمان‌ها افزود: کشور هم آن‌قدر ظرفیت دارد، اگر کسی در یک جایی اختلاف داشته باشد، از طریق دیگری می‌تواند فعالیت‌های خود را ادامه دهد. گاهی محبوبیت یک نفر کنترل می‌شود و گاهی هم آن فرد مورد توافق سازمان قرار نمی‌گیرد. لزوماً سازمان‌ها از مردم نظرخواهی نمی‌کنند. روابط بسیار مهم است. به‌هرحال نتوانستند باهم همکاری کنند. اینکه این ماجرای فردوسی پور و AFC در سیاست صداوسیما تأثیر دارد یا خیر، فعلاً مشخص نیست. اما به‌هرحال مردم بسیاری از چیزها را دوست دارند که ممکن است یک سازمان اجرایی با آن همفکری نداشته باشد.

«یاسر عرب»، نویسنده و مستندساز هم روایت متفاوتی از این ماجرا دارد. او این موضوع را حاصل بی‌برنامه‌گی حاکمیت می‌داند و به انصاف نیوز می‌گوید: یک میزگردی با حضور آقای حدادعادل درباره‌ی سیاستگذاری علوم‌انسانی  در برنامه‌ی «زاویه‌ی یک» می‌دیدم، وقتی آقای رحیم‌پور ازغدی از او پرسید بالاخره مسئول هماهنگی سیاستگذاری در علوم‌انسانی کیست آقای حداد دست‌های خود را بالا برد و گفت من هم خبر ندارم، از من هم نپرسید.

در ادامه‌ی آن میزگرد آقای حدادعادل در پاسخ به اینکه دلیل این سیاست‌گذاری نامشخص چیست؛ گفته بود، «چون باد به سمت صنعت می‌وزد نه علوم‌انسانی. فقط حوزه‌ی سیاستگذاری سیاست خارجی ما مشخص است» که آقای ازغدی گفت آن هم مشخص نیست و بعد آقای حداد بحث را پیچاند. ببینید! حتی در حوزه‌ی سیاست خارجه هم وضعیت مشخص نیست. معلوم نیست با سیاست جهانی چه رابطه‌ای داریم؟

این فعال اجتماعی ادامه داد: نمی‌توان نیت خوانی کرد که آقای علی فروغی دوست نادان یا دشمن دانا است. ما یک نظمی داریم و آن را سیاست‌گذاری ایرانی – اسلامی می‌نامیم و با این ادبیات خواستیم مسئله را تلطیف کنیم و حتی کمی مطالعه جدی پشت آن نیست. در اینجا هم خودمان مخاطبمان را به سمت دیگری هول می‌دهیم. هر گفتمانی که همه چیز را خواست، همه چیز را از دست داد. آقای سید جواد طباطبایی، پروفسور سروش و فرامرز رفیع فر این را گفته‌اند و جالب است که این سه نفر از سه طیف فکری متفاوت هستند. وقتی کلام گفتمان سیاستگذاری به سمت حذف سایر گفتمان‌ها می‌رود. خودش را حذف خواهد کرد.

زیبا کلام: برای نظر مردم پشیزی ارزش قائل نیستند

«صادق زیباکلام» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اما این امر را طبیعی نمی‌داند و معتقد است این رفتارها به‌نوعی نمایانگر این است که «مسئولین برای نظر مردم پشیزی ارزش قائل نیستند.»

صادق زیباکلام در گفت‌وگو با انصاف نیوز موضوع را این‌طور تحلیل کرد: مسئولین ما فقط و فقط سیاست و تصمیمی را اعمال می‌کنند و روالی را ادامه می‌دهند که از دید آنها درست و بر حق است. خیلی مهم نیست مردم به چه فکر می‌کنند. اگر میلیون‌ها نفر از مردم طرف‌دار عادل فردوسی پور هستند، اما چون یک عده از مسئولان فکر می‌کنند که او نباید باشد، پس تصمیم می‌گیرند و فردوسی پور دیگر نیست. اینکه میلیون‌ها نفر چه می‌خواهند پشیزی برای آنها ارزش ندارد.

دعوت قطر از فردوسی پور و استقبال مردم از صفحه‌ی‌ای اف سی این پرسش را به وجود آورده است که سیاست‌های بین‌المللی چقدر در اصلاح سیاست‌های داخلی یک کشور تأثیر دارد؟

هاشمی‌طبا این سؤال را این‌طور پاسخ داد: اینکه سازمان‌های بین‌المللی چقدر در سیاست‌های داخلی تأثیرگذار هستند، در مسائل مختلف متفاوت است. نمی‌توان گفت حتماً در سیاست‌های داخلی تأثیرگذار هستند و مقدار تأثیر آن را پیش‌بینی کرد. چون کیفی است و نه کمی.

این فعال سیاسی افزود: اما به‌هرحال می‌توان گفت این سیاست‌های بین‌المللی بی‌تأثیر نیست اما در هر موردی تفاوت دارد. بعضی از مسائل سازمانی است، فرض کنید بنده رئیس یک سازمان هستم و با یک نفر نمی‌توانم کار کنم. اخلاق ما با هم سازگار نیست. در همه‌ی جای دنیا همین است.چه بخواهیم و چه نخواهیم یک وقتی یک چهره‌ای موردپسند مردم است اما سازمان مربوطه او را نمی‌پسندد و نمی‌توانند همکاری کنند و قطع همکاری می‌شود. به نظر من از نظر کمی نمی‌توان حساب کرد چقدر تأثیرگذار است.

زیبا کلام: داستان فردوسی پور غم‌انگیز است

زیباکلام اما همچنان مساله‌ی داخل را مهم‌تر می‌داند. او در پاسخ به این سؤال گفت: مهم‌تر از تأثیر سیاست‌های بین‌المللی، سازمان‌های حقوق بشر، اتحادیه اروپا و… داستان غم‌انگیز عادل فردوسی پور و نحوه‌ی برخورد صداوسیما و مسئولین جمهوری اسلامی با اوست. باید با کمال تأسف گفت این در حقیقت تکرار حکایتی است که مسئولین جمهوری اسلامی 42 سال است با خواسته‌ها، امیال و آرزوهای انقلاب و مردم انجام می‌دهند و اینکه مردم چه چیزی را می‌خواهند و چه چیزی را دوست دارند، برای آنها پشیزی ارزش ندارد.

یاسر عرب با واکاوی تاریخی مساله این سؤال را با شرح مقدمه‌ای پاسخ داد: پس از جنگ جهانی دوم به بهانه‌ی اینکه نظمی نوین به جهان داده شود؛ فرایند قطبی‌سازی شکل می‌گیرد و بلوک شرق و غرب به وجود می‌آیند. ما هم خواهی و نخواهی در این اتفاقات سهیم بودیم.

این کارگردان افزود: در صدسال گذشته ایران بیشتر از هر چیز متأثر از جهان بوده است. مثلاً به ماجرای بیرون راندن رضاشاه و تسخیر جدی کشودر جنگ جهانی دوم فکر کنید. یا برای نمونه ما متأثر از جریان‌های انقلابی چپ جهان، روحانیت بر ایده‌ی چپ سوار شد و انقلاب کرد، پس از آن هم فرایند دهکده‌ی جهانی و فضای سایبرنتیک شکل گرفت. اولاً ما چه بخواهیم و چه نخواهیم از جهان متأثر هستیم اما اینکه سیاستگذاری ما به چه سمتی می‌رود، مسئله‌ی دیگری است.

او ضمن اشاره به میزگرد حدادعادل و رحیم‌پور ازغدی گفت: قبل از اینکه بدانیم چقدر از جهان تأثیر می‌گیریم، این سؤال جدی برای من پیش می‌آید که اساساً وضعیت اداره‌ی کشور ما با دو حوزه‌ی سیاستگذاری درون حاکمیتی و منسجم و سیاست برون حاکمیتی و جهانی می‌توانست ارتباط داشته باشد یا خیر؟ بنده معتقد هستم اداره‌ی کشور به هیچ نوعی از سیاست‌گذاری ربطی ندارد. مثلاً الان یک پدیده‌ای به نام آقای فردوسی پور و یک اتفاقی به نام آقای علی فروغی وجود دارد و مسئله‌ی در مدار نبودن هم مطرح است.

عرب: اصلا سیاستی وجود ندارد که چیزی برآن منطبق باشد!

عرب ماجرای فردوسی پور و فروغی را این‌طور تحلیل کرد: یک زمانی شما می‌گویید این وضعیت عدم تطابق سیاست‌های درون حاکمیت با سیاستگذاری برون حاکمیت است اما کمی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. ببینید! الان با یک نظم جهانی مواجه هستیم و آن هم با همه‌ی بی‌نظمی‌های خود یک سری سیاست‌گذاری‌های منظمی دارد اما در اینجا ما با یک چیزی به نام بی‌نظمی حاکمیتی مواجه هستیم.

این مستندساز با مثالی پاسخ این سؤال را تکمیل کرد: اصلاً با سیاست مشخصی مواجه نیستیم که بخواهد با نظم جهانی منطبق شود یا نشود. مثلاً عناوین اتهامی خانم مولاوردی را ببینید، به شدت خنده‌دار است؛ می‌گوید در پوشش مسئولان نظام قرار گرفته است. این یعنی چه؟ مثلاً مشکل این است که با بخشی از سازمان ملل یک توافق‌نامه‌ای را امضا کرده است؟ اینها مثال است. می‌خواهم بگویم یک فرایند جهانی وجود دارد، نمی‌خواهم آن را خوب یا بد بدانم و یا اینکه بگویم این نظم اصلاً هندسی، عامرانه و یا آمریکایی است.

اما نکته‌ی مهم این است که تمام این اتفاقات بدون وجود بستری به نام اینستاگرام ممکن نبود. اگر تکنولوژی چنین پیشرفتی نداشت احتمالاً تنها راه همان درخواست از صداوسیما برای پخش صدای فردوسی پور بود. حالا ولی بدون توجه به صداوسیما می‌توان چنین تصمیمی گرفت.

هاشمی‌طبا نقش تکنولوژی را چنین توصیف می‌کند: اینترنت زندگی دنیا را عوض کرده است، تکنولوژی بر این دست مسائل هم بسیار تأثیر می‌گذارد. سازنده‌ی جهان تکنولوژی است و تغییرات جهان را تکنولوژی شکل می‌دهد. حتی می‌تواند سیاست‌هایی را خنثی و تمام تشکیلات یک سازمان را هک کند. می‌تواند سیستم جایی را بخواباند. در زمینه‌های اجتماعی هم خیلی اثر دارد.

او همچنین تأثیر فوتبال بر سیاست را نیز این‌گونه تحلیل کرد: نمی‌توان تأثیر فوتبال را بر سیاست برآورد کرد، اما به عقیده‌ی من در اصول تأثیری ندارد اما به‌صورت جزئی احتمال دارد که تغییری ایجاد کند و در بخش ورزش و مدیریت سیاست‌های ورزشی تأثیرگذار است. در وزارت ورزش و نه در سیاست‌های کلی مملکت کم‌وبیش تغییراتی ایجاد می‌کند.

یاسر عرب درباره‌ی تأثیر تکنولوژی بر سیاستگذاری‌ها گفت: خواست مردم است که تکنولوژی را رقم می‌زند، در کشوری که رسانه‌های رسمی آن آزادتر هستند، این‌طور فشار نمی‌آید. هیچ‌کس نمی‌توانست یک بازی فوتبال را به یک رفراندوم سیاسی تبدیل کند. این هنر جوان مؤمن و انقلابی یعنی آقای فروغی است. درست است؛ تکنولوژی بر روی زندگی بشر تأثیر گذاشته است و خواهد گذاشت. اما مهم این است این تکنولوژی را برای مصرف خودت استخدام می‌کنی.

عرب: این 800 هزار نفر طرفدار فردوسی پور بودند

وی افزود: صفحه‌ی AFC دو و نیم‌میلیون عضو دارد و 800 هزار نفر هم فوتبال را آنلاین نگاه می‌کردند. این 800 هزار نفر از پنل‌های دیگر هم می‌توانستند فوتبال را نگاه کنند اما اینها طرف‌داران ناب و خالص آقای فردوسی پور بودند. اینجا مردم تکنولوژی را انتخاب می‌کنند و تکنولوژی این امکان را فراهم می‌کند که از نظم ملی و جهانی فاصله بگیرید. بنده رسانه‌ای مثل توییتر را دست‌نشانده‌ی آمریکا نمی‌دانم.

عرب خاطرنشان کرد: بگذارید مثالی بزنم؛ در کلاس‌های فلسفه‌ی هنر به ما یاد می‌دادند شاعران همیشه جلوتر از فیلسوفان عمل کردند، شاعران چیزهایی را با قریحه‌ی هنری می‌گفتند که فلاسفه صدها سال بعد به آن می‌رسیدند و این فلسفه آبشخور سبک جدیدی از زندگی می‌شد. شاعران همیشه مقدم بر فیلسوفان بودند و مقام پیشگویی داشتند. به نظر من تکنولوژی کار شاعران قرن‌های پیش را انجام می‌دهد.

او در پایان تأکید کرد: ما را وارد دنیایی می‌کند که ورای دنیای قومی و قبیله‌ای و ساختار اتوریته است. ساختار سنتی و مدرن را می‌شکند. جمهوری اسلامی هم یک ساختار مدرن است. حتی در آمریکا هم ساختار را می‌شکند. چون ترامپ را می‌توان یک رئیس‌جمهور پست‌مدرن دانست اما به رسانه‌های مردمی و جمعی باخت و در انتخابات توییتر با آن مقابله کرد. پس تکنولوژی ما را وارد جهان دیگری می‌کند و امیدوارم جهان آگاهی باشد. جهانی که این رسانه‌ها جمعی می‌توانند به‌عنوان یک جهان اجتماعی بزرگ برای ما بسازند تا از هر ساختار قدرتی خلاص شوید و این را من ذوقی عرض می‌کنم و شواهدی برای آن ندارم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. فالور هم شده یک معیار برای نظر سنجی . این امری است گذرا و نه جندان علمی بلکه یک نوعی نشان دادن فصلی به یک یک رویداد اینجا بعضی از تحلیل گران و خود شما تعداد فالورهای بالای یک جریان و فرد را نشان از نوعی تضاد را جریان های خاص عنوان می کنید . این منطق شما را قبول کنیم چهار میلیون فالور تتلو را شما چگونه تحلیل می کنید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا