خرید تور تابستان ایران بوم گردی

شکست دونالدِ «پیدا» به‌خاطر ترامپیستیِ «پنهان»

حمزه فیضی‌پور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «شکست دونالدِ “پیدا” به خاطر ترامپیستیِ “پنهان”» نوشت:

پوپولیست مدرن را می توان در چهره و شخصیت دو وجهی “دونالد ترامپ” تماشا نمود. چهره‌ای معامله‌گر و موفق در تجارت و البته شیاد در نپرداختن مالیات! و نگاه بازاری صرف به سیاست که هم بُردش در دور اول حواشی فراوان داشته است و هم باختش در 2020. تاجری که اطرافیانش در سال 2016 باور نداشته اند که رییس جمهور می شود، حتی خودش هم رسیدن به کاخ سفید را باور نداشته بلکه هدفش فقط دیده شدن بیشتر بوده است آنطور که فقط بتواند برای یک شبکه تلویزیونی مربوط به خود برنامه هایی تدارک ببیند!

حتی بعد از ورود به کاخ سفید برای مشاوران نزدیکش دقیقا مشخص نشده است که چرا ترامپ پیروز شده؟! و با وجود این اتفاق آنها تردید داشته اند که ترامپ بتواند از عهده سیاست (ریاست جمهوری) بر بیاید!

مشاجرات اطرافیانش و از جمله مرکز ثقل مشاوردهی در کاخ سفیدِ ترامپ یعنی استیو بنن و راجر الیز به روایت نویسنده کتاب ” آتش و خشونت ” (مایکل وولف / ترجمه باغستانی) در خصوص اتفاقات 2016 تا زمانی که نویسنده همچنان در کاخ سفید شاهد عینی ماجراهاست که هیجده ماه با ترامپ و نزدیکانش مکالمه داشته خواندنی و قابل تامل است شاید هم به همین خاطر است که چون بخشی از زوایای نهان و پنهان شخصیت دونالد ترامپ در خشم، انزجار و حب و بغض های شخصی‌اش نسبت به منصوبان (اخراجی های بی سابقه در یک دولت چهارساله) توسط مایکل وولف پیدا و عیان گشته است دونالد ترامپ متن کتاب را “مزخرف و ساختگی” توصیف می کند و در پاسخ به آشکارگی شخصیت واقعی خودش در این کتاب خود را “یک نابغه با ثبات روانی” معرفی می نماید! با این مقدمه می توان پوپولیست، اپورتونیست و واژه جدید ورودیِ به ادبیات سیاسی _ ترامپیست _ را در دو وجه مشترک دانست : الف) وجه پیدا و نمایان و ب) وجه نهان و پنهان

در شکل وجه “پیدا” همه چیز به خوبی و خوشی تعریف می شود، همه چیز در کمال آرامش خود را نشان می دهد در برقراری ارتباط با دنیای بیرون زبان بدن اهل “پا ترامپ ” بیان تاکیدی دارد: امنیت، آرامش ، رونق و رفاه فقط با حضور من: بالا بردن انگشت شصت، لبخندها، و گاه بالا بردن انگشت اشاره (اتهام زنی) وییِ دوانگشتی. با وجود آشکارشدن شکست رفتن به زمین گُلف و انگار شکستی اتفاق نیافتاده است و به قول نویسنده مقاله پدیده ترامپ و نحوه مواجهه با او (محمد سلطانپور) “بلند بلند فکر می کند و تصمیمات لحظه ای می گیرد و تمرکزش بر امور عینی و ملموس است” این وجه عیان و پیدایِ شخصیتی یعنی برونگراییِ اقتدارگرایانه ی خود شیفته تمرکز او را بیشتر متوجه جنبه یا وجه دیگر شخصیتی‌اش کرده: نهان سازی ها و پنهان کاری ها.

در این بعد غوغایی دیگر و بلندتر از فریادهای برونگراییش نهفته است. در درونش آتش و خشم هست لذا در دور اول (2016) که باور به پیروزی خودش نداشت عصبانیتش را روی اطرافیان (مسبب و علت احتمالی باخت) خالی می کرد این وجه از اصل شخصیت ویژگی مشترک همه اقتدارگرایان پوپولیست هست: صدام، استالین، معمر قذافی، هیتلر و… جنبه نهان این تیپ پوپولیست ها و شکل به روزترش (ترامپ) در قالب اهداف و منافع عمومی خود را نمایان می کند یعنی پروپاگاندای قوی در نمایش خود اما در نقش “مردم”! تحلیل محتوای بیشتر توئیت هایش در ایام و ماهای بعد از انتخابات بیانگر هر دو وجه شخصیت اوست.

سعید عبدالمالکی، نویسنده در حوزه روانشناسی سیاسی و توسعه با اشاره به نظرات ” تئودورآدرنو ” در بیان ویژگی های واقعی شخصیت های خودشیفته که عاشق دیده شدن هستند و عوام گرای رفتاری به حساب می آیند “دارا بودن تمایلات تبعیض نژادی، خودمحوری، چاپلوسی در برابر منابع قدرت، زورگویی به فرودستان، و قضاوت‌های نادرست” را جزء تیپ شخصیتی آنها می داند. بعد از اینکه ترامپ سرش به دیوار محکم کنگره خورد با وجود آنکه فقط یک روز از دعوت و تحریک هوادارانش (وجه پیدا و آشکار شده نهانِ پنهانش) در رفتن به سمت کنگره می گذشت (هنگام تصمیم گیری نمایندگان به ریاست معاون خودش، مایک پنس) و دنیا شاهد تخریب و غارت مهاجمانِ هوادار “دونالد” بود، ترامپ آن را محکوم نمود و به آمریکاییان خبر داد که انتقال آرام و قانونمند قدرت در زمان خودش انجام خواهد گرفت: گاه خشم و یورش؛ گاه آرامش و شاید غیر مستقیم پوزش… با این وصف نگارنده وجه ” پیدا ” و “پنهان” شخصیت ترامپِ ترامپیست را اضافه ی جدید به تاریخ و جامعه اپورتونیست ها و پوپولیست ها می داند که اگر چه “دونالد” می رود اما “ترامپ” در آینده تاریخ با ترامپیست هایی می ماند و پوپولیست بیشتر در گذشته تاریخ به عنوان ریشه و بن نام برده خواهد شد اما در دوران ما و وضع حال فقط دیدیم که چه شد:

“دونالد” سیاهپوستان را از خود راند اما “ترامپ” شکست خورد (نژاد پرستی)

“دونالد” به زنان نگاه ابزاری داشت و نگاه “نفرت” کاشت اما “ترامپ” شکست خورد (زن ستیزی)

“دونالد” زنانِ رنگین پوست را مسخره می کرد اما “ترامپ” شکست خورد (تبعیض نژادگرایانه جنسیتی)

“دونالد” مرزهای آمریکا را دیوارکشی کرد : مکزیک ، کوبا و.. اما “ترامپ” شکست خورد (ناسیونالیسم افراطی)

“دونالد” ورود اتباع چند کشور مسلمان را به آمریکا ممنوع کرد اما “ترامپ” شکست خورد (مسلمان ستیزی)

“دونالد” در تبلیغات و مناظره ها به خانواده رقیب هم یورش برد اما “ترامپ” شکست خورد (اخلاق ستیزی در رقابت)

“دونالد” در ماجرای مرگ “جرج قلویدِ” سیاهپوست، اعتراضات مردم را “خشونتِ اوباش” نامید اما “ترامپ” شکت خورد (قانون گرایی معلق)

“دونالد” رای اکثریت را نادیده گرفت اما “ترامپ” شکست خورد (خودشیفتگی مفرط)

“دونالد” به فرماندار و وزیر داخلی هم حزبی خود در ایالت جورجیا تهمت زد آنهم به خاطر دفاع وزیر: “ آمار و ارقام منعکس‌کننده خواست مردم هستند و نه تصمیم دادگاه یا دفتر من” اما “ترامپ” شکست خورد.

“دونالد” تیم حقوقی تشکیل داد اما “ترامپ” شکست خورد (دورزدن گرایی)

“دونالد” هوادارانِ کلاه سرخ خود را به خیابان های واشنگتن کشاند اما “ترامپ” شکست خورد (القاء گرایی تبلیغی)

“دونالد” رای الکترال کالج را هم نپذیرفت اما “ترامپ” شکست خورد (توهم زدگی ریشه یافته)

“دونالد” به دیوان عالی پناه برد، شبه نظامیان خود را تحریک کرد، به کنگره حمله کردند، مایک پنسِ هم حزبی و معاون خودش را “خائن و ترسو” خطاب کرد برخی از نزدیکانش از او فاصله گرفتند یا استعفاء دادند و “ترامپ” شکست خورد!

در صورت انزوای ترامپِ بعد از ترک کاخ سفید و البته اگر که برای ماندن در قدرت وجه دیگرنهانی‌اش پیدا نشود و به دنبال بحران آفرینی در بیرون از مرزهای آمریکا و از جمله خاورمیانه نباشد، مطالعه متن کتاب آتش و خشونتِ مایکل وولف که زندگی ترامپ و ملانیا را هم رصد کرده است در ذهن ها ممکن است سوال زیر را بوجود آورد آیا شایعه ترک شدنش توسط ملانیا ترامپِ همسر به وقوع خواهد پیوست؟

که در این صورت جمله آخر متن را از کتاب ” عقاید یک دلقک ” نوشته ی هانریش بل و ترجمه شریف لنکرانی وام می گیرم که برای خودشیفته ی قاتلِ در انزوا که “نمایش و نهان” را هردو “بهم ریخته” باخته است: «… تنها یک درمان موقتی وجود دارد و آن الکل است. و یک درمان قطعی و همیشگی می تواند وجود داشته باشد و آن ماری (همسر دلقک در رمان عقاید یک دلقک) است. ماری مرا ترک کرده است و دیگر برنمی گردد. حالا هم دلقکی که به می خوارگی بیفتد زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می کند»!

منابع:

کتاب آتش و خشم ، مایکل وولف / فاطمه باغستانی

کتاب عقاید یک دلقک ، هانریش بل / ترجمه شریف لنکرانی

اینترنت: مصاحبه با سعید عبدالملکی استاد روانشناسی سیاسی و توسعه

مقاله: پدیده ترامپ و نحوه مواجهه با او، نوشته محمد سلطانپور

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا