خرید تور تابستان ایران بوم گردی

مردی که همه اندیشه‌اش ایران بود

مهران کرمی روزنامه‌نگار در آرمان ملی نوشت:

ديري است که آينده ايران مايه نگراني بسياري از دوستداران آن شده‌است. يکي از اين دوستداران دکتر سيدجواد طباطبايي تبريزي فيلسوف سياسي بود که بيش از 4 دهه درباره سياست و تاريخ ايران و زبان فارسي انديشه‌ورزي کرد؛ پژوهيد، کتاب نوشت و جريان سازي کرد. در تاريخ و انديشه ايران باستان و دوران اسلامي ژرف‌نگري کرد و به اين نتيجه رسيد که با وجود تغيير دين مردم ايران و گرويدنشان به اسلام، روح ايراني همچنان در مردمانش جريان و ساختار و نگرش به قدرت سياسي همچنان استمرار دارد. اين استمرار تاريخي از گذر فرهنگ ويژگي کشور ايران است که آن را از ديگر تمدن‌ها و کشورهاي باستاني متمايز مي‌کند. شايد براي دريافت دلايل و علل اين استمرار بايد به عنصر جغرافيا بيشتر توجه کرد. سرزمين ايران مرزهاي طبيعي که از آن در برابر سيل مهاجمان بايستد ندارد. از يک سرش در آسياي کوچک اسکندر شروع به جهانگشايي مي‌کند و در چند سال سر از سند و هند درمي‌آورد. اعراب به همين شکل در چند سال طول و عرض آن را در‌مي‌نوردند. ترکان آسياي مرکزي به همين شکل بر آن چيره مي‌شوند. مغولان در يک چشم به هم زدن همه نشانه‌هاي مدنيت را در آن فرو مي‌کوبند و تباه مي‌کنند. ايرانيان در خودآگاه تاريخي در مقابل مهاجمان به سدسازي فرهنگي رو آورده‌اند. نخستين کسي که ايران را از همسايگانش متمايز کرد زرتشت سپتيمان بود. او دين جديدي آورد که تماما ايراني بود. تا قبل از او در اسطوره‌ها ايران و توران همکيش بودند. در پژوهش‌هاي تاريخي و زباني ايرانيان و هندي‌ها يا مردماني در شمال و غرب خدايان مشترکي داشتند. فريدون يا تريتئون و جمشيد يا يمه، ميترا يا مهر و ايندرا در اسطوره‌هاي اين همسايگان حضور دارند ولي زرتشت نخستين بار در ايران يگانگي را استوار کرد. در تاريخ هم دولت ساساني نخستين دولت با دين ملي در ايران يا ايرانشهر بود. پس از آنکه اسلام به ايران آمد حدود دو قرن به درازا کشيد تا ايرانيان به سنتزي از آيين نو و هويت کهن خود دست يافتند. هنوز اين پويايي اجتماعي پايان نيافته‌بود که هجوم و مهاجرت قبايل ترک آسياي مرکزي به ايران آغاز شد. آن زمان بود که فردوسي در اوج شکوه سلطان محمود، شاهنامه را سرود و البته به شهنشاه تقديمش کرد. هر چند که پاسخ درخوري نيافت و در سختي و نداري زندگي را بدرود گفت. فردوسي، دومين معمار هويت ايراني با تکيه بر زبان پارسي بود. پس از او عرفاي ايراني و خراساني همچون بايزيد و خرقاني بستر زبان پارسي هويت ديني ايراني – اسلامي را که برگرفته از خميره خسرواني بود، جاري ساختند و شهاب‌الدين يحيي سهروردي روح فلسفه ذوقي نوري يا همان حکمت خسرواني‌اش را در آن دميد. اين هويت‌يابي در زمان صفويه به شکل ايران شيعي درآمد و با انقلاب 57 در هيات ديگري ظاهر شد. در هر مرحله‌اي ايرانيان اين بي‌پناهي در مرزهاي جغرافيايي را که در عصر جديد با تجاوزات مکرر روسيه و جدا شدن بخش‌هايي از خاک ايران، و سپس مداخلات استعماري انگليس و قدرت‌هاي غربي تشديد مي‌شد، در سايه پناه بردن به هويت ملي و دروني‌سازي هويت خود جبران مي‌کردند. شايد تلاش‌هاي فلسفي و فرهنگي سيد جواد طباطبايي را از اين جهت بتوان گامي در راه ايجاد تمايز ملي و هويتي عنصر ايراني با همسايگان ترک و عرب و تهاجمات مدرن‌تر دانست. زيرا که يکي از وجوه انديشه او حفظ هويت ايراني در برابر تجدد غربي بود. او از خانواده‌اي اصيل تبريزي و ترک‌زبان بود اما در سال‌هاي اخير تلاشش را بر هويت ايراني با محور زبان پارسي متمرکز کرده‌بود. اگر چه انديشه‌هاي سيدجواد طباطبايي حساسيت‌ها و مخالفت‌هايي را برمي‌انگيخت، ولي نگراني او از مساله‌اي بود که فارغ از امر سياسي، بسياري از ايرانيان و حتي کساني که به ايران فرهنگي علاقه‌مند بودند با آن همراهي نشان مي‌دادند. طباطبايي فيلسوف تحصيلکرده دانشگاه سوربن بود و از قضا با هانري کوربن فرانسوي ايران‌شناس که او هم علاقه‌مند يک طباطبايي ديگر آن هم از تبريز(علامه طباطبايي) بود، آشنايي داشت و مترجم برخي آثارش به فارسي شد. اما بيشتر شهرتش به تاليفاتي است که نوميدانه از امتناع و انحطاط انديشه سياسي در ايران شروع شد و با همه درخشش‌هايش در سال‌هاي آخر نيز سرخورده از امر سياسي و تهديدهايي که از هر سو بر ايران مي‌رود، براي درمان بيماري‌اش راهي آمريکا شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. سلام‌او‌‌اگر‌درتبریز‌زاده‌شد‌ولی
    فرزند‌تبریز‌نبود‌او‌اگر‌سید‌بود
    ولی‌به‌اسلام‌شهر‌حضرت‌محمد.ص.اعتقادی‌نداشت‌.شما‌بگوئید‌‌او‌
    طرحی‌برای‌استقرار‌ایرانشهر
    خیالی‌خود‌نداشت‌وتنها
    آرزوهای‌احساسی‌خود‌را‌توجیه
    میکرد‌اگر‌غیر‌اینست‌بفرمایید
    توضیح‌دهید‌‌کسروی‌که‌وی‌تقریبا
    میخواست‌نوعی‌از‌نگاه‌او‌را‌دنبال
    کند‌برای‌آذربایجان‌نیز‌قدمی‌
    برداشت‌تاریخ‌هیجده‌ساله‌
    آذربایجان‌را‌نوشت‌تاریخ‌مشروطه
    ایران‌را‌نوشت‌قیام‌شیخ‌محمد
    خیابانی‌را‌از‌دیدگاه‌خود‌تحریر‌کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا