خرید تور تابستان ایران بوم گردی

هر اندیشه‌ای شایسته‌ی فریاد نیست

حسین جوادی‌نیا، دکترای مدرسی معارف اسلامی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهٔ ادعاهای اخیر سیدحسن آقامیری نسبت به مفهوم برخی آیات قرآن [لینک] خطاب به او نوشته است:

برادر ارجمند، جناب آقای سید حسن آقامیری؛

سلام و عرض ادب؛

بنده برخی از سخنرانی‌های شما و نیز سخنرانی‌ای که در ادامه اشاره می‌کنم را کامل گوش داده‌ام و نکته‌های فراوانی هم یاد گرفته‌ام و از این نظر از شما سپاسگزارم، ولی به برخی ادعاهای شما نقد جدی دارم؛ برای نمونه، در سخنرانی به تاریخ 2/11/99 مطالب غریبی بیان داشته‌اید و آن را در صفحهٔ شخصی خود در اینستاگرام نیز بازنشر داده‌اید که در ادامه، نقل و نقد می‌کنم.

شما گفته‌اید: حضرت نوح چنین دعا کرده است: «و نوح گفت: پروردگارا، هیچ کس از کافران را بر روی زمین مگذار * چرا که اگر تو آنان را باقی گذاری، بندگانت را گمراه می‌کنند و جز پلیدکارِ ناسپاس نزایند»(1)، ولی این دعای او قوی نیست و خداوند در جایی دیگر، این دعای وی را چنین نقد کرده است: «به راستی که خداوند شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده بیرون می‌آورد و بیرون‌آورنده مرده از زنده است. این است خداوند، پس به کجا گردانیده می‌شوید؟»(2)؛ یعنی حضرت نوح ادعا کرده که از کافران، فرزند نیکی زاده نخواهد شد، ولی خداوند می‌فرماید: خیر، از همین کافران نیز فرزندان نیکی زاده خواهند شد.

نقد این ادعا:

این دعای حضرت نوح، پیش از عذاب انجام شده و نه پس از آن؛ توضیح اینکه: آیه 21 تا پایان سوره نوح، دعاهای وی و شکایت او از قوم گمراهش را بیان می‌کند، و این آیه که می‌فرماید: «به [سزای] گناهانشان غرق شدند، سپس به آتش در آورده شدند و برای خود در برابر خداوند یارانی نیافتند»(3)، جملهٔ معترضه‌ای است که خداوند سبحان، میانهٔ دعای حضرت نوح بیان کرده تا اشاره کند آن عذاب، به خاطر آن خطاهایی بوده که حضرت نوح برشمرده، و نیز برای استجابت نفرین وی صورت گرفته است که در ادامه نفرینش را نیز نقل کرده است. (4)

پس حضرت نوح دربارهٔ همهٔ کافرانِ تا روز قیامت، سخن نگفته بلکه فقط دربارهٔ کافرانِ قوم خودش سخن گفته است. این نفرین را چه زمانی به زبان آورد؟ پس از 950 سال (5) تبلیغِ آشکار و پنهانِ (6) شبانه‌روزی (7) و دعوتِ مردمانی که از اقوامِ گمراه دیگر، ستمکارتر و سرکش‌تر بودند (8) و شگفت آنکه در این مدت طولانی، «جز اندکی با او ایمان نیاوردند»(9)؛ به راستی، تصور چنین دعوتی با چنان کیفیتی، برای ما دشوار است و از این نظر، حضرت نوح در عالم، بی‌مانند است.

حال پرسش می‌کنیم: حضرت نوح از کجا می‌دانسته که قوم گمراهش، دیگر فرزندی جز کافرِ بدکار، به دنیا نخواهند آورد؟

پاسخ این پرسش در آیه دیگر آمده؛ آنجا که می‌فرماید: «و به نوح وحی شد که: از قوم تو، جز کسانی که [تا کنون] ایمان آورده‌اند، هرگز [کسی] ایمان نخواهد آورد. پس از آنچه می‌کردند غمگین مباش»(10)؛ یعنی حضرت نوح با وحی خداوند متوجه این موضوع شد. (11) در این خبرِ غیبی که از طریق وحی به او اعلام شد، تعبیر «لَنْ یؤْمِنَ» آمده است؛ «لَنْ» برای نفی ابد است و بیانگر آن است که پس از این، دیگر هرگز کسی از قومت به تو ایمان نخواهد آورد. این نشان می‌دهد که نفرین نوح، از خشم و کینه‌توزی و کم‌حوصلگی نبود، بلکه پس از 950 سال شکیبایی، این پیرِ تبلیغ که به شیخ‌الانبیا نیز معروف است، در خشت خام می‌دید آنچه که دیگران در آینه نمی‌دیدند و به تعبیر شما به یک «تجربهٔ زیستی» رسید که دیگر، دعوت اینان نتیجه‌ای ندارد و با وحی الهی به این نتیجهٔ تجربی خود، یقین پیدا کرد و آنگاه آنان را نفرین کرد. (12) پس نوح شکیبایی بی‌نظیری به خرج داد و بیشینهٔ ممکن از شکیبایی و استقامت را به‌جا آورد و هر که اهل نجات بود را از قومش برچید تا جایی که «به نوح وحی شد که: از قوم تو، جز کسانی که [تا کنون] ایمان آورده‌اند، هرگز [کسی] ایمان نخواهد آورد«. (13)

بنابراین آیه‌ای که بدان اشاره کرده‌اید که «به راستی که خداوند شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده بیرون می‌آورد و بیرون‌آورنده مرده از زنده است. این است خداوند، پس به کجا گردانیده می‌شوید؟»(14) ناظر به این مورد نیست، زیرا خدای سبحان پس از تبلیغِ 950 سالهٔ نوح، تصریح می‌کند دیگر از این مردگان، زنده‌ای بُرون نخواهد شد و کسی ایمان نخواهد آورد.

اگر به قول شما «استدلال نوح قوی نبود»، چرا خداوند دعای او را مستجاب می‌کند و همه آن سرکشان را به عذاب گرفتار می‌کند؟! آیا خدا کاری انجام می‌دهد که خودش هم قبول ندارد و آن را درست نمی‌داند؟! اینکه با عدل و علم و حکمت خداوند سازگار نیست! اتفاقاً خدای سبحان این دعای نوح را به بهترین شکل، مستجاب و تأیید کرد و فرمود: «و زیر نظر ما و [به] وحی ما کشتی را بساز، و درباره ستمکاران با من سخن مگوی، چرا که آنان غرق شدنی‌اند»(15) و سرانجام همهٔ آن سرکشان را به خاطر گناهانشان عذاب کرد: «به [سزای] گناهانشان غرق شدند، سپس به آتش در آورده شدند و برای خود در برابر خداوند یارانی نیافتند«. (16)

خداوند با کسی رودربایستی ندارد و از کسی ترس و تقیه ندارد و اگر نقدی داشته باشد، همان‌جا بیان می‌کند؛ از این رو است که وقتی حضرت نوح از سر مهرورزی و به گمان اینکه فرزندِ گمراهش نیز مصداق نجاتی است که پیشتر خداوند وعده داده بود (17)، درباره نجات وی چنین درخواست کرد: «و نوح پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا، پسرم از خاندان من است و البته وعدهٔ تو [درباره نجات خانواده‌ام] راستین است و تو بهترین داورانی»(18)، خداوند بلافاصله این درخواست او را نقد و رد می‌کند: «گفت: ای نوح، او از خاندانت نیست، به راستی او [دارای] کار ناشایست است، پس چیزی را از من مخواه که به آن دانش نداری. من به تو پند می‌دهم که [مبادا] از نادانان باشی«. (19)

******

ادعای دیگر شما درباره حضرت موسی است و گفته‌اید: وقتی فرعون، هنگام غرق شدن توبه کرد و گفت ایمان آوردم، موسی او را اجابت نکرد ولی اگر پیامبر اکرم می‌بود، اجابت می‌کرد و نجاتش می‌داد!

نقد این ادعا:

اشاره شما به این آیه است که می‌فرماید: «و فرزندان اسرائیل [فرزندان یعقوب] را از دریا گذراندیم، پس فرعون و سپاهیانش از روی ستم و تجاوز، آنان را دنبال کردند، تا هنگامی که در شُرُفِ غرق شدن قرار گرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویده‌اند نیست و من از تسلیم‌شدگانم». (20)

این ادعای شما نیز نادرست است، زیرا ادامهٔ آیه که بیانگر نپذیرفتن توبهٔ فرعون و نجات جسد وی برای عبرت آیندگان است، سخن خداوند سبحان است و نه حضرت موسی؛ یعنی خداوند خودش می‌فرماید: «آیا اکنون؟ حال آنکه پیش از این نافرمانی کردی و از تبه‌کاران بودی * پس امروز تو را با پیکرت بر بلندی افکنیم تا برای پسینیانت مایهٔ عبرتی باشی و به راستی که بسیاری از مردم از نشانه‌های ما غافلند». (21)

افزون بر اینکه، این نپذیرفتن توبه، اختصاصی به فرعون ندارد بلکه هر کس در لحظهٔ جان دادن توبه کند، توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود: «تنها پذیرش توبهٔ کسانی بر خدا لازم است که از نادانی [کار] بدی انجام می‌دهند، سپس به زودی توبه می‌کنند و اینانند که خدا، توبه‌شان را می‌پذیرد و خدا دانایی فرزانه است * و توبهٔ کسانی که گناه می‌کنند تا هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد می‌گوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست و نه [توبهٔ] کسانی که کافر بمیرند. آنانند که برایشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم«. (22)

شما ادعا می‌کنید اگر پیامبر اکرم بود، فرعون را نجات می‌داد، بفرمایید چرا خداوند سبحان که به نجات بندگانش شایسته‌تر و اولی‌تر است، نجاتش نداد؟! اصلاً فرعون در وسط آن دریای مواج، چگونه با موسایی که به ساحلِ نجات رسیده، سخن می‌گوید و او را خطاب قرار می‌دهد؟!

سخن آخر اینکه: تفسیر دقیق آیات قرآن، کاری دشوار است و نیازمند مطالعهٔ فراوان. با توجه به اینکه مخاطبانتان بسیار است و جای شکر دارد که در این هیاهوی بی در و پیکر مجازی، این همه جوانِ تشنهٔ حقیقت را مشتاق شنیدن سخنان وحیانی کرده‌اید، خواهشمند است نکات آزاداندیشانهٔ خود در تفسیر آیات قرآن را (که برخی قابل نقد جدی‌اند ولی مخاطب عامتان که تخصص این مباحث را ندارد و آنها را بی‌هیچ نقدِ کارشناسانه، به عنوان محتوای دینی می‌پذیرد و باور می‌کند)، به چند دانشمند بزرگوار و امین عرضه بدارید و پالایش کنید، آنگاه به گوش هزاران شنوندهٔ مشتاق برسانید. اندیشیدن نکوست ولی هر اندیشه‌ای شایستهٔ فریاد نیست مگر آنکه به ساحل یقین و آرامش برسد.

در پناه دانای توانا

پی‌نوشت:

۱. «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیاراً * إِنَّک إِنْ تَذَرْهُمْ یضِلُّوا عِبادَک وَ لا یلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کفَّاراً» (نوح: 26 و 27)

۲. «إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی یخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیتِ مِنَ الْحَی ذلِکمُ اللَّهُ فَأَنَّی تُؤْفَکونَ» (انعام: 95)

۳. «مِمَّا خَطیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً» (نوح: 25)

۴. نک: المیزان، ج 20، ص 36

۵. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ» (عنکبوت: 14) «و به راستی که نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد، آنگاه طوفان آنها را در حالی که ستمکار بودند فرا گرفت.

۶. نوح: 8 و 9

۷. نوح: 5

۸. «وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغی»‌ (نجم: 52) «و پیشتر [از قوم عاد و ثمود] قوم نوح را [هلاک کرد]، زیرا آنان ستمکارتر و سرکش‌تر بودند».

۹. «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلیلٌ» (هود: 40)

۱۰. «وَ أُوحِی إِلی نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یؤْمِنَ مِنْ قَوْمِک إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یفْعَلُونَ» (هود: 36)

۱۱. المیزان، ج 20، ص 36

۱۲. نک. تفسیر نمونه، ج 25، ص 88

۱۳. «وَ أُوحِی إِلی نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یؤْمِنَ مِنْ قَوْمِک إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یفْعَلُونَ» (هود: 36)

۱۴. «یخرج الحی من المیت «إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی یخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیتِ مِنَ الْحَی ذلِکمُ اللَّهُ فَأَنَّی تُؤْفَکونَ» (انعام: 95)

۱۵. «وَ اصْنَعِ الْفُلْک بِأَعْینِنا وَ وَحْینا وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» (هود: 37)

۱۶. «مِمَّا خَطیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً» (نوح: 25)

۱۷. «حَتَّی إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فی‌ها مِنْ کلٍّ زَوْجَینِ اثْنَینِ وَ أَهْلَک إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلیلٌ» (هود: 40) «تا آنگاه که فرمان (عذاب) ما فرا رسید، و تنور فوَران کرد، گفتیم: از هر [حیوانی، یک] جفتِ دوتایی و خانواده‌ات، مگر کسی که قضای [الهی] بر او از پیش مقرر گشته است، و کسانی که ایمان آورده‌اند را برگیر و جز اندکی با او ایمان نیاوردند».

۱۸. وَ نادی نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی وَ إِنَّ وَعْدَک الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکمُ الْحاکمینَ (هود: 45)

۱۹. «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُک أَنْ تَکونَ مِنَ الْجاهِلینَ» (هود: 46)

۲۰. «وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً حَتَّی إِذا أَدْرَکهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ (یونس: 90)

۲۱. «آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیتَ قَبْلُ وَ کنْتَ مِنَ الْمُفْسِدینَ * فَالْیوْمَ نُنَجِّیک بِبَدَنِک لِتَکونَ لِمَنْ خَلْفَک آیةً وَ إِنَّ کثیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُونَ» (یونس: 91 و 92)

۲۲. «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِک یتُوبُ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً * وَ لَیسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یعْمَلُونَ السَّیئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یمُوتُونَ وَ هُمْ کفَّارٌ أُولئِک أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً» (نساء: 17 و 18)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. قرآن باید به روش مورد اشاره و تایید خودش خوانده شود……..بنظر میرسد روش یاد شده رعایت “اتصال قول” الهی است و اتصال آیات هر سوره در ذیل آن قرار میگیرد:
    وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾ قصص
    خواندن به این روش کار نتیجه گیری و تذکر را آسان میکند :
    وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۴۰﴾ قمر
    با این مقدمه معلوم میشود که اتصال آیات سوره انعام اجازه نمی دهد ما از آیه ذیل:
    إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۹۵﴾ انعام
    برداشتی درباره موضوع ایمان قوم نوح داشته باشیم…این آیه را با آیات قبل و بعد خودش در سوره انعام یکجا ملاحظه کنید… و ببینیم چه جفایی بر قرآن میشود:
    وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۹۴﴾
    إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۹۵﴾
    فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۹۶﴾
    وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۹۷﴾

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا