خرید تور تابستان ایران بوم گردی

ما و پیک چهارم کرونا!

زهرا خوشحالی، ‌دکترای مدیریت رسانه در روزنامه‌ی شرق نوشت: وضعیت تهران قرمز شد؛ وارد پیک چهارم کرونا شدیم، کاملا هم مشخص بود که چنین شرایطی پیش خواهد آمد. همان روز‌ها که عکس بازارهای شلوغ را منتشر می‌کردیم، متروهای مملو از جمعیت را می‌دیدیم، همان روزی که برای سفرهای نوروزی ممنوعیت تعیین نکردند و انتشار انتقادات کارشناسان تأثیری نداشت. همان وقت‌ها که مسئولان ساده‌انگاری کردند، باید این روزها را می‌دیدیم اما به جای کنترل و برنامه‌ریزی برای قرارنگرفتن در چنین موقعیت بغرنجی، خیلی خوش‌بینانه عمل کردیم. معلوم هم بود چنین می‌شود. جدای از مسائل مربوط به کرونا چیزی که حالا برای ما چالش‌برانگیز شده، انتشار اخبار است. چگونگی‌اش! انگار کرونا مرزهای اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری در ایران را هم جابه‌جا کرده و اینجاست که استادان روزنامه‌نگاری باید به میدان بیایند و فرمول تازه‌ای ارائه کنند. واقعا تکلیف روزنامه‌نگاران چیست؟ انتشار اخباری که مسئولان به صورت قطره‌چکانی در اختیارمان قرار می‌دهند؟ یا انتشار اخباری که به چشم می‌بینند و همین باعث بالارفتن اضطراب سلامت در جامعه می‌شود؟

به نظر می‌رسد حالا دیگر روزنامه‌نگار تنها روایت نمی‌کند که بخواهد قضاوت را به خوانندگان واگذار کند.کدام را اولویت قرار دهند؟ همه چیز در هاله‌ای از ابهام فرو رفته، اوضاع کشور پیچیده است و در شرایطی که به آمار و اطلاعات درست دسترسی نداریم، چگونه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای را تحقق بخشیم؟ بر چه پایه‌ای گزارش تحلیلی بنویسیم؟ ما خودمان هم این روزها کاملا گیج هستیم، نمی‌دانیم و نمی‌توانیم بفهمیم چه کسی راست می‌گوید و چه کسانی ناراستی می‌کنند؛ چراکه بیشتر اوقات اطلاعات درستی نداریم. حالا واقعا به آنچه می‌نویسیم خودمان هم شک کرده‌ایم.من اما احساس می‌کنم روزنامه‌نگاری سلامت در سایه‌روشن‌های سیاست دارد به بیراهه می‌رود.راهمان را از همان‌جا کج کردند که در کنترل اپیدمی کرونا با شفافیت عمل نکردند و حالا در آستانه پیک چهارم کرونا و در این بزنگاه تاریخی که بیشتر کشورها در حال واکسیناسیون علیه کرونا هستند، ما نمی‌دانیم چقدر واکسن وارد کشور شده و به چه کسانی تزریق شده و همین مسئله به چالشی بزرگ‌تر تبدیل شده است. جان‌ها اما تلف می‌شود، کرونا بر مردم می‌تازد، چه مقصر باشند چه نباشند.

تنها کسی که عدالت را رعایت می‌کند، گویا کروناست که برایش آدم‌ها فرقی ندارند و قصد کرده همه را اسیر خود کند. هیچ آمار شفاف و نقشه راهی وجود ندارد که بر اساس آن تحلیل کنیم و گزارش بنویسیم و در حالی که رسانه‌های رسمی که باید خوراک رسانه‌ای داشته باشند و خبرسازی کنند، فضای مجازی سکان هدایت را به دست گرفته و با سرعت اطلاعاتی را منتشر می‌کند که معلوم نیست واقعی است یا شایعه؟! هرکسی تریبون را در دست گرفته، سخنرانی و اتهام‌زنی می‌کند و خدا می‌داند راست یا دروغ! ما صدای وزیر بهداشتی را می‌شنویم که التماس می‌کند سفر نروید و بعد می‌گوید به حرفم گوش نکردند اما نمی‌دانیم چه به مردم بگوییم. دقیقا چه چیزی را تحلیل کنیم! آیا پشت پرده‌ها را عیان کنیم یا سکوت کنیم. وقتی هزار بار فریاد زدیم این راهش نیست. وقتی ما به مسئولان و منابع خبری دسترسی مناسبی نداریم و حتی برخی گزارشات به نظر برخی رنگ و بوی امنیتی دارد، چه کنیم که به عهد خود با مردم وفادار باشیم؟!

استادان روزنامه‌نگاری عزیز شما بگویید چه باید کرد؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا