خرید تور تابستان ایران بوم گردی

در «خیر» رئیسی، خیری نیست!

محمدجواد روح در یادداشتی با عنوان «خیری در این خیر نیست» در سرمقاله هفته‌نامه صدا نوشت:

یک پاسخ تک‌کلمه‌ای از سیدابراهیم رئیسی، چند روزی است هواداران رادیکال و وفاداران ایدئولوژیک نظام سیاسی را حسابی شارژ کرده است. آن کلمه چیزی نبود، جز: «خیر».

رئیس‌جمهور منتخب در نخستین نشست‌ خبری خود پس از انتخابات، در پاسخ به خبرنگاری که با ترس‌ولرز از او پرسید: «آیا در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات و برداشته شدن تحریم‌ها، حاضر هستید برای حل سایر مسائل با رئیس‌جمهور آمریکا دیدار کنید؟»، در یک کلمه گفت: «خیر».

این درحالی است که عبدالناصر همتی، نامزد میانه‌روها در انتخابات ریاست‌جمهوری، حدود ۱۰ روز قبل، به پرسش مشابه خبرگزاری آسوشیتدپرس تلویحاً پاسخ مثبت داده بود؛ گرچه ستاد همتی، یک روز بعد تیتر آسوشیتدپرس از صحبت‌های همتی را دقیق ندانسته بود و توضیحاتی منتشر کرد، اما محتوای صحبت «آمادگی مشروط برای دیدار با جو بایدن» بود.

۱- این دو موضع متفاوت و متمایز میان رئیسی و همتی را چگونه باید تحلیل کرد؟ آیا «نه قطعی» به دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا، قرابت بیشتری با واقعیت سیاسی دارد یا گفتن «آری مشروط»؟ آیا اصولاً، «قطعیت» در سیاست، یک ارزش محسوب می‌شود یا آنکه سیاست‌مدار، باید به‌گونه‌ای سخن بگوید که در چشم‌انداز کوتاه‌مدت، میان‌مدت و حتی بلندمدت (در صورت نیاز) بتواند از موضع خود برگردد و به‌اصطلاح، «راه بازگشت را باز بگذارد»؟

به‌عنوان یک نمونه در دسترس، می‌توان به مواضع قاطع و بی‌برووبرگشت بخشی از نیروهای سیاسی در انتخابات اخیر اشاره کرد که چون، پیش‌بینی لازم برای تغییر تاکتیک احتمالی را نکرده بودند و درعین‌حال، خروج ناگهانی از بازی انتخابات با استراتژی اعلامی قبلی آنها در تناقض بود؛ در نهایت، دچار مشکل شدند و علیرغم تشکیل نهاد اجماع‌ساز و گفت‌وگوها و تلاش‌های بسیار، نتوانستند موضعی یکسان بگیرند و علاوه بر شکست، دچار گسست هم شدند.

اگر اتخاذ یک موضع قطعی و «نه گفتن» صریح در یک رقابت انتخاباتی و مناسبات سیاست داخلی، حداکثر برای بخشی از جامعه یا یک جناح سیاسی آسیب‌زاست؛ «نه گفتن» قاطع و صریح در حوزه سیاست خارجی و بستن راه‌های بازگشت‌های استراتژیک یا تاکتیکی، می‌تواند صدمات و تبعات منفی برای منافع‌ملی و امنیت‌ملی کشور در بر داشته باشد.

همچنان که مخالفت با پیشنهاد معاون وقت رئیس‌جمهور در دولت هاشمی‌رفسنجانی برای «مذاکرات مستقیم» با آمریکا، باعث شد ایران فرصت مناسب تعامل و رفع اختلافات تاریخی در دولت دموکرات بیل کلینتون را از دست بدهد و در ادامه، با تحریم‌های جدید داماتو مواجه شود و بدین‌ترتیب، راهی گشوده شد که همه روسای جمهور بعدی آمریکا (اعم از جمهوری‌خواه و دموکرات)، راهبرد «تهدید و تحریم» را در قبال ایران در پیش گرفتند و ضربات سختی به روند توسعه کشور وارد کردند.

امروز نیز، واژه «خیر»ی که با قاطعیت و صراحت بر زبان رئیسی جاری شد، ممکن است شادی و غرور کوتاه‌مدتی برای هواداران او و حتی عموم ملت در پی داشته باشد؛ اما در نزد ناظران جهانی و سیاست‌مداران و تصمیم‌گیرندگان کشورهای رقیب، با تحلیل‌ها و بازخوردهایی مواجه خواهد شد که بعید است در میان‌مدت و بلندمدت، «خیری» از آن برای کشور و ملت متصور باشد.

۲- بد نیست در اینجا، آقای رئیسی را به درس‌آموزی از مکتب آیت‌الله شهید دکتر سیدمحمدحسین بهشتی فراخوانیم؛ شخصیتی بزرگ و مؤثر در روند تأسیس جمهوری‌اسلامی که رئیسی هم در همین نشست خبری، خود را شاگرد مکتب او معرفی کرد.

یکی از آموزه‌های بهشتی، پذیرش الزامات سیاست‌ورزی و خودداری از برخوردهای ایدئولوژیک و اتخاذ مواضع قاطعانه بود. بهشتی با آنکه مبانی فکری و جهان‌بینی روشنی داشت، اما در رفتار سیاسی، متناسب با عرف جهانی و الزامات دیپلماتیک عمل می‌کرد. مبتنی بر چنین نگاهی به سیاست بود که او با مسئولان وزارت امورخارجه آمریکا در ابتدای انقلاب مذاکره کرد(۱).

بهشتی در انجام دیدار و مذاکره با مقامات آمریکایی، از شعارهای تندروهای چپ که او را «آخوند آمریکایی» می‌خواندند، نترسید. یکی از عللی هم که مجاهدین خلق، همواره او را هدف اصلی ترورهای کلامی قرار می‌دادند و نهایتاً هم، در چنین ایامی دست به ترور فیزیکی او زدند؛ همین فهم درست او از سیاست (چه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی) بود. فهم درستی که بهشتی را بالاتر از عموم روحانیون قرار می‌داد و گرچه ملبسِ لباس روحانیت بود؛ اما مدرسِ کلاس سیاست بود.

۳- اینکه رئیسی خود را درس‌آموز مکتب بهشتی می‌داند، اتفاق مثبت و امیدوارکننده‌ای است؛ اما به این شرط که زنگارهای ایدئولوژیک ۴۰ساله را از بهشتی بزداید و فراتر از شعارها و هیاهوهای تندروهایی که دولت او را مدینه فاضله‌ی خویش می‌خواهند، درس‌های اصلی و اصیل مکتب بهشتی را بیاموزد و به کار بندد.

مظلومیت بهشتی، از باب مواضع رادیکال او یا نقشی که در خبرگان قانون‌اساسی ایفا کرد؛ نبود. بهشتی مظلوم بود، چون الزامات حکومت و سیاست را می‌فهمید و می‌کوشید در فضای انقلابی و در میان موج شعارهای ضدامپریالیستی، به این الزامات پایبند بماند و منافع کشور را پاس دارد.

درسی که ابراهیم رئیسی در همین ابتدای کار باید از بهشتی بیاموزد، پذیرش الزامات سیاست و تصمیم‌گیری و عمل کردن، مبتنی بر واقعیت و ضرورت (و نه شعار و نمایش) است. اینکه امام‌خمینی بهشتی را شخصیتی خواند که «مظلوم زیست و مظلوم مرد»، ناشی از همین نکته است که او در سیاست، تابع شعار و هیاهوی تندروها (اعم از مجاهد و مکتبی، خط‌امامی و توده‌ای) نبود؛ که اگر چنین بود و به‌جای مصلحت در سیاست، در پی تبلیغات و نمایش قاطعیت می‌رفت، «محبوب» می‌شد و نه «مظلوم».

مظلومیت بهشتی، البته، صرفاً به او اختصاص ندارد. این، همان مظلومیتی است که همه سیاست‌مداران میانه‌رو در همه سال‌های پس از انقلاب، به آن دچار بوده‌اند؛ از مهدی بازرگان تا ابراهیم یزدی و عباس امیرانتظام و از هاشمی‌رفسنجانی تا حسن روحانی و محمدجواد ظریف.

رئیسی اگر در پی نمایش و نام است؛ می‌تواند در دوران مسئولیت خود بی‌هراس از پیام‌ها و پیامدهای سخنانش، بارها و بارها از این «خیر»های قاطعانه بگوید و هر روز بیش از روز قبل، دل تندروها را به دست آورد (۲).

اما اگر واقعاً خود را درس‌آموز مکتب بهشتی می‌داند؛ باید بداند که بهشتی بیش از آنکه مرد قضا و دادگاه و برخوردهای قاطعانه باشد، مرد سیاست بود. او حزب را معبد می‌خواند؛ نه دادگاه را. او با آمریکایی‌ها مذاکره می‌کرد، با سران حزب توده در تلویزیون و حتی با دانشجویان هوادار مجاهدین خلق در دانشگاه، مناظره می‌کرد. او ایدئولوژی داشت، اما در پی حکومت ایدئولوژیک نبود. او سیاست‌مدار مقتدری بود، اما در پی اقتدارگرایی نبود. او از مدافعان قرار دادن اصل ولایت‌فقیه در قانون‌اساسی بود، اما در همان مذاکرات تدوین قانون‌اساسی، صراحتاً در نفی شکنجه و دفاع از حق آزادی انتخابات و احزاب و تجمعات هم سخن گفته است. و خلاصه اینکه: بهشتی، یک مکتب جامع است که باید همه واحدهای درسی آن را آموخت؛ نه صرفاً، آنهایی که به کار توجیه امروز می‌آید.

پی‌نوشت‌ها:

1- برای مستند شدن بیشتر بحث، بخشی از مصاحبه دکتر ابراهیم یزدی، وزیرخارجه دولت موقت، با هفته‌نامه «شهروند امروز» (شماره۴۵، اردیبهشت‌ماه۱۳۸۷) درباره مذاکرات شهیدبهشتی با مقامات آمریکایی در پی می‌آید: «مذاکرات آقای دکتر بهشتی با آقایان «هنری پرشت» و «بروس ‏لینگن» که اولی مسئول وقت میز ایران در وزارت خارجه آمریکا و دومی کاردار سفارت این ‏کشور در تهران بوده است. پرشت در اکتبر سال 1979 به ایران آمد و به همراه لینگن به وزارت ‏خارجه به دیدار من آمدند. هدف وی از سفر به تهران، مطلع ساختن مقامات ایرانی از تصویب ‏روادید سفر شاه به آمریکا بود. سولیوان سفیر آمریکا در تهران و کاردار وی “فاس” در ‏گزارش‌های خود به وزارت‌خارجه آمریکا تأکید کرده بودند که اگر به شاه اجازه سفر به آمریکا ‏داده شود، در ایران احتمال حمله مجدد به سفارت وجود دارد. واکنش دولت موقت و وزارت ‏خارجه به سفر پرشت این بود که من در دیدار با آنها با صراحت ورود شاه به آمریکا را ‏خطرناک توصیف کردم و گفتم: ‌شما در “جعبه پاندورا” را باز می‌کنید» و آنها را از این اقدام ‏بر حذر داشتم. پرشت و لینگن با رعایت موازین دیپلماتیک از من پرسیدند که با چه کسانی در ‏بیرون از دولت ضروری و یا لازم است مذاکره کنند. با توجه به شرایط مفید آن ‏روزها، ضروری و مفید دانستم که آنها با آیت‌الله منتظری و دکتر بهشتی (که در آن زمان رئیس ‏شورای انقلاب بعد از فوت آیت‌الله طالقانی بود) دیدار داشته باشند.‏.. من شخصاً با آقای دکتر بهشتی تماس گرفتم و موضوع را برای ایشان توضیح دادم. و قرار بر ‏این شد که پرشت و لینگن به دیدار دکتر بهشتی بروند. بنابراین، دیدار و مذاکره موردبحث با ‏اطلاع و هماهنگی وزارت امورخارجه و دولت صورت گرفته بود».

گفتنی است، این مصاحبه در پی انتشار اسناد دیدار و مذاکره شهیدبهشتی با مقامات آمریکایی انجام گرفت. این سند به شماره 359 منتشرشده که مربوط به گزارش «ملاقات با بهشتی» است که به شکل محرمانه در 29 اکتبر 1979 (7 آبان 1358) از سفارت آمریکا در تهران به وزارت خارجه این کشور در واشنگتن ارسال و رونوشت آن به سفارتخانه‌های آمریکا در آنکارا، جده، اسلام‌آباد، کابل، کویت، بغداد، دمشق فرستاده شده بود.

2- نمونه این حرکت‌های شعاری، طرحی است که اواخر هفته گذشته از سوی برخی تندروهای مجلس یازدهم، با عنوان «ممنوعیت مذاکره مسئولان ایرانی با مقامات آمریکایی» تهیه و تقدیم شد. روشن است چنین تفکراتی هیچ نسبتی با واقع‌گرایان صدر انقلاب چون بهشتی، هاشمی و حتی امام‌خمینی ندارند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا