خرید تور تابستان ایران بوم گردی

در ضرورت صلح با واقعیت؛ قطعنامه۵۹۸، تحریم و کرونا!

محمد معینی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «در ضرورت صلح با واقعیت» نوشت:

حالا به طور واضح “مدیریت کرونا” به سومین تجربه تلخ‌وسنگین ناشی از برآوردهای نادرست از ابعاد بحران در چهل سال اخیر تبدیل شده است؛ تجربیاتی به بهای جان و مال و آسایش و آرامش میلیون‌ها ایرانی.

بعد از تجربه “جنگ با عراق” و “تحریم‌های ناشی از فعالیت‌های هسته‌ای”، اینک با کشته شدن حدود شش هزار نفر طی ده روز گذشته بر اثر کرونا (صرفا بر اساس آمار رسمی)، جدای از اینکه مرزهای تلفات جانی جنگ هشت ساله در نوردیده شده، سومین تجربه بزرگ حاصل از برآورد نادرستِ بحرانی بزرگ نیز خود را بی‌پرده نشان داده است.

جنگی با شعار «اگر بیست سال هم طول بکشد تا آخر ایستاده‌ایم» به اوضاع اسف‌انگیز ماه‌های پایانی جنگ و تصمیم البته عاقلانه پذیرش قطعنامه 598 منجر شد؛ جنگی که فارغ از خسارت‌های سنگین مالی، جان‌های بسیاری را با خود برد و عوارض مخرب آن هنوز هم ادامه دارد.

از میانه دهه 80 تا میانه دهه 90 در بازه عجیب و عبرت‌انگیز «تحریم نعمت است و مایه شکوفایی می‌شود» تا «هدف مذاکرات، رفع همه تحریم‌هاست» نه تنها خزانه کشور تهی شد، سرمایه‌های خارجی عطای حضور را در ایران به لقای آن بخشیدند بلکه سرمایه‌های موجود بسیاری نیز از ایران گریخت، عامه مردم در یک سیر دائمی مدام فقیرتر شدند و هنوز هیچ نوری در انتهای این تونل تاریک به چشم نمی‌خورد.

حالا هم آیا رکوردشکنی‌های پی در پی در مرگ مردم بر اثر کرونا در حضور وزیری چاپلوس، وقتی سر تولید واکسن داخلی به دیوار سفت خورده و واکسیناسیون عمومی مختل و کادر درمان درمانده شده، غیرمترقبه بود وقتی “واقعیت” و تجربه سایر کشورها حکایت دیگری داشت؟!

به طور روشنی بیش‌برآورد توان خود و کم‌برآورد کردن توان دشمن (یا بحران)، ناشی از فاصله بین “تدبیر امور” با “واقعیت”هاست.

وزیر بهداشت دوره جنگ (دکتر مرندی) در یکی از جلسات هیئت دولت گفته بوده که به دلیل کمبود موادشوینده در کشور، بیماری‌هایی که در دوره شاه ریشه‌کن شده بود، دوباره شیوع پیدا کرده که ساده‌ترین این بیماری‌ها کچلی بوده! مدیرکل وقت دفتر امور عمومی و دفاعی وزارت برنامه و بودجه (محمود علیزاده طباطبایی) هم اظهار کرده بود وقتی سپاه خواستار بودجه برای تجهیز پانصد گردان هزار نفره می‌شود، او اعلام می‌کند که این طرح کلی است و فاقد جزییات و مثلا «آیا برای قضای حاجت این حجم عظیم از پرسنل تدارکات لازم جهت احداث توالت صحرایی در نظر گرفته شده؟» که همین، محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) را خشمگین کرده بوده! وزیر زمان جنگ برنامه و بودجه (روغنی زنجانی) هم به مجله “اندیشه پویا” (شماره 29) گفته بود: «اطلاعات راهبردی در رابطه با جنگ خوب تولید نمی‌شد»؛ این همان دیده نشدن “واقعیت” بود.

جمهوری اسلامی در ماجرای تحریم‌های جهانی و سپس ثانویه آمریکا هم ارزیابی درستی از توان خود و “دشمن” نداشت کما اینکه این ارزیابی‌های نادرست “دوستان نیم‌بند” را هم با دشمنان متحد کرد! مسئله‌ای که کاریکاتور آن در جمله معروف «قطعنامه‌های تحریم کاغذپاره است» در خاطر بسیاری هنوز زنده است.

با این حال کرونا چنان نبود که بروز تبعات منفی ارزیابی‌های نادرست درباره آن مثل جنگ، هشت سال و یا مثل تحریم‌های کمرشکن و “فقیرساز”، یک دهه طول بکشد. عوارض تدابیر نادرست خود را در عرض فقط چند ماه نشان داده است.

کرونا همچنین بحرانی نبود و نیست که مدیران آن بتوانند مشاهده اثرات تدابیر خود را (همچون تدابیر تاسف‌انگیزشان در حوزه فرهنگ و اندیشه) حواله به سال‌های آینده یا حتی روز قیامت کنند؛ مردم قبرستان‌های آباد و جای خالی عزیزان‌شان را با چشم سر و قلب‌های فشرده از اندوه می‌بینند.

در چنین وضعیتی است که اهمیت آشتی و صلح با “واقعیت” به حرمت هزینه‌هایی که مردم “بی‌چاره” ایران از جان و مال و امید خود می‌دهند، بیش از همیشه خود را نشان می‌دهد چنانکه گو هیچ “مهم‌تر” دیگری وجود ندارد!

در این میانه آنچه احتمالا مانع تحریف یا نادیده گرفتن واقعیت می‌شود، پرهیز از اعمال یا تصاحب قدرت مطلق و مجال نقد بی‌تعارف و لکنت در سطوح رسمی و رسانه‌ای و نهادهای مدنی است.

به تعبیر یووال نوح هراری (در کتاب “21 درس برای قرن 21″، صفحه 272) «قدرت مطلق مانند سیاهچاله عمل می‌کند که فضای دور خود را پیچ و تاب می‌دهد و منحرف می‌کند.» او معتقد است: «قدرت بیشتر، یعنی تغییر واقعیت، نه دیدن آنچه هست. وقتی چکش در دست دارید، همه چیز شبیه میخ به نظر می‌رسد؛ وقتی قدرت مطلق در دست دارید، مرتب دعوت به مداخله می‌شوید. حتی اگر به طریقی بر این میل غلبه کنید، مردم اطراف شما هرگز چکش غول‌پیکری را که در دست دارید فراموش نخواهند کرد.»

این تاریخ‌دان تاکید می‌کند: «اگر واقعا حقیقت را می‌خواهید، باید از سپاهچاله قدرت فرار کنید … آگاهی انقلابی به ندرت به مرکز قدرت راه می‌یابد.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا