خرید تور تابستان ایران بوم گردی

تحلیل جلال ملکی از ماجرای علی لندی: بدون آموزش، ناخواسته آسیب می‌زنیم

گفت‌وگو با جلال ملکی (سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران)

امینه شکرآمیز، انصاف نیوز: جلال ملکی -سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران- به انصاف نیوز می‌گوید: «متاسفانه هر از گاهی خبرهای این چنینی می‌شنویم که یک نفر که قصد داشته به کسی دیگر کمک کند، به علت اینکه طرز کار را درست نمی‌دانسته، آسیب‌هایی را وارد کرده است. مقصر آن نفر نیست، ما اصلا نمی‌توانیم بگوییم آن نفر مقصر است. اتفاقا باید آن فرد را تقدیس کرد و از او تشکر کرد؛ کاری که الان افکار عمومی دارد از آن پسر جوان [علی لندی] انجام می‌دهد».

اخیرا در پی وقوع آتش‌سوزی در یکی از محلات ایذه، علی لندی، نوجوان ۱۵ ساله برای نجات دو زن گرفتار در میان شعله‌های آتش، دل به آتش زده بود. این نوجوان بعد از چند روز بستری در بیمارستان با بیش از ۹۰ درصد سوختگی جان باخت. این اقدام علی لندی منجر به واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی شده است. 

ملکی درمورد نقش رسانه‌ها در مقوله‌ی آموزش مسائل ایمنی می‌گوید «حتما حضور و ورود دستگاه‌هایی مثل رسانه‌ها،‌ صداوسیما و بالاتر از آن دستگاه‌هایی که متولی فرهنگ‌سازی هستند مثل نهادها و سازمان‌هایی که کارشان آموزش و گسترش فرهنگ است بسیار مهم است. وگرنه سازمان‌هایی مثل آتش‌نشانی، هلال احمر یا اورژانس نه تریبون یا بلندگویی دارد نه برنامه‌ای که فراگیر باشد. ولی جایی مثل صداوسیما، رسانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی تمام ایران را تحت سلطه دارند. بنابراین اگر اینها در صحنه نباشند، زحمات بقیه‌ی دستگاه‌ها خیلی به نتیجه‌ای نمی‌رسد. چون بلندگوی ما خیلی پرصدا نیست و برد خیلی زیادی ندارد که بتوانیم به گوش همه برسانیم. حتما مسائل آموزشی باید باشد؛ به صورت ادامه‌دار و طبقه‌بندی‌شده».

متن کامل گفت‌وگوی انصاف نیوز با جلال ملکی را در ادامه بخوانید:

جلال ملکی: آموزش یکی از اصلی‌ترین ارکان است

جلال ملکی در پاسخ به این پرسش که چه هماهنگی‌هایی باید بین نهادهای مختلف مثل آموزش‌وپرورش، صداوسیما و سایر رسانه‌ها باشد و چه آموزش‌هایی را باید در زمینه‌ی حوادث بدهند، گفت: «امروزه آموزش یکی از اصلی‌ترین ارکان است؛ نه فقط در حوزه‌ی ایمنی بلکه در هر جای دیگری. ما اگر یک وسیله‌ای می‌خریم؛ مثلا یک ماشین، ابزار، تلویزیون یا دستگاهی می‌خریم اگر طرز کار با آن را بلد نباشیم، خودمان با دست خودمان خرابش می‌کنیم. حتی اگر قصد استفاده‌ی بهینه از آن را داشته باشیم ولی بلد نباشیم، نمی‌توانیم درست استفاده کنیم و ناخواسته آسیب می‌زنیم. حال گاهی آسیب‌ها اقتصادی و مالی است و قابل جبران است، ولی گاهی آسیب‌ها، آسیب‌های جسمی است و منجر به مصدومیت و تلفات می‌شود. مثلا با یک دستگاهی کار می‌کنیم که کار کردن با آن را بلد نیستیم، ممکن است یک انفجاری رخ دهد یا دست خود را قطع کنیم.

نبود آموزش در هنگام وقوع حادثه، آسیب‌رسان است

متاسفانه هر از گاهی خبرهای این چنینی می‌شنویم که یک نفر که قصد داشته به کسی دیگر کمک کند، به علت اینکه طرز کار را درست نمی‌دانسته، آسیب‌هایی را وارد کرده است. مقصر آن نفر نیست، ما اصلا نمی‌توانیم بگوییم آن نفر مقصر است. اتفاقا باید آن فرد را تقدیس کرد و از او تشکر کرد؛ کاری که الان افکار عمومی دارد از آن پسر جوان [علی لندی] انجام می‌دهد. به خاطر اینکه او احساس مسئولیت کرده و در آن لحظه به چیزی فکر نکرده است. این روحیه،‌ روحیه‌ی ایثارگری است که ما باید این روحیه را در جوانان و نوجوانان‌مان تقویت کنیم. 

نسل قدیم ما کسانی بودند که در طی ۸ سال دفاع مقدس جلوی گلوله رفتند. حتی بعضا بسیاری از تکنیک‌ها را بلد نبودند و یک آموزش دو-سه روزه‌ی بسیجی‌وار می‌دیدند ولی اسلحه می‌گرفتند و جلوی گلوله می‌رفتند و می‌دانستند که احتمالا شهید می‌شوند. ولی چون احساس مسئولیت داشتند و حفاظت از آب و خاک و ناموس برای‌شان مهم بود، این کار را می‌کردند. چون در هفته‌ی دفاع مقدس هم هستیم می‌توانیم مقایسه‌ای بکنیم و یک تشابهی ایجاد بکنیم. این جوان در آن لحظه به این فکر نکرده است که اگر من در آتش بروم دست‌وبالم می‌سوزد. چون من آتش‌نشان هستم این را خوب درک می‌کنم. شهدای آتش‌نشانی همین روحیه را داشتند؛ با اینکه می‌دانشتند رفتن در پلاسکو یا فلان ساختمان ریسک بالایی دارد، ولی دل را به دریای حادثه زدند و مردم را نجات دادند و بعضا خودشان هم به شهادت رسیدند. علی‌رقم اینکه تجهیزات دارند ولی تجهیزات هم تا یک حدی می‌تواند جلوگیری کند.

با بکش‌بکش‌ها و علی‌علی بگوها نخاعش را کامل قطع می‌کنند

این بندگان خدا که اصلا دوره‌های تخصصی مثل آتش‌نشانان را هم ندیدند و تجهیزات حرفه‌ای هم نداشتند پس بیشتر در معرض خطرند. اینجا است که مقوله‌ی آموزش خیلی خودش را نشان می‌دهد. یعنی اگر کسی تجهیزات ندارد، حداقل اگر آموزش دیده باشد می‌داند چکار کند. به‌عنوان مثال شما دارید از یک جاده‌ای عبور می‌کنید، می‌بینید یک تصادفی در جاده رخ داده است. من این را به چشم خودم و به عینه دیده‌ام که تصادفی شده است و دو-سه نفر در ماشین گیر کرده‌اند. مردم ریخته‌اند یکی پای طرف را می‌کشد، یکی سرش را می‌کشد و یکی دستش را می‌کشد. در حالی که اگر آن طرف کمی آسیب نخاعی دیده باشد با این بکش‌بکش‌ها و علی‌علی بگوها نخاعش را کامل قطع می‌کنند و طرف را تا آخر عمر مثل یک تکه گوشت روی تخت بیمارستان می‌اندازند و او تا آخر عمر فلج می‌شود. همه هم می‌گویند ما می‌خواستیم به او کمک بکنیم.

آموزش مقطعی به نتیجه نمی‌رسد

در حالی که اگر یک نفر یک دوره‌ای دیده باشد، می‌گوید به جای اینکه من بیایم سروته طرف را بگیرم بکشم، اول به آتش‌نشانی زنگ می‌زنم، آدرس درست می‌دهم، راه را باز می‌گذارم، نهایت کاری که می‌کنم این است که سرباطری ماشین را برمی‌دارم که آتش‌سوزی و انفجار رخ ندهد. این نتیجه‌ی یک آموزش درست است. اگر در آنجا یک امدادگر یا یک آتش‌نشان حضور داشته باشد، دو سطح بالاتر می‌آید و طرف را جابجا می‌کند چه با دست خالی چه با چیزی شبیه دیلم، اگر نه هم صبر می‌کند تا همکارانش برسند. آموزش این‌جور جاها به درد می‌خورد. اگر آموزش نباشد و یا مقطعی باشد، به نتیجه نمی‌رسد. این نکته‌ی خیلی مهمی است.

آموزش‌های ایمنی بسیار فرار است

ما هر از گاهی می‌بینیم یک آموزشی یک بار در محل،‌ مسجد یا مدرسه‌ای انجام می‌شود و می‌رود تا سال بعد. آموزش‌های ایمنی مثل درس ریاضی و زبان انگلیسی می‌ماند؛ بسیار فرار است. اگر روتین، ادامه‌دار و پیوسته نباشد از یاد می‌رود. من خود یک آتش‌نشانم اگر هر از گاهی تمرینات را مرور نکنم،‌ ممکن است یادم برود. حتما حضور و ورود دستگاه‌هایی مثل رسانه‌ها،‌ صداوسیما و بالاتر از آن دستگاه‌هایی که متولی فرهنگ‌سازی هستند مثل نهادها و سازمان‌هایی که کارشان آموزش و گسترش فرهنگ است بسیار مهم است. وگرنه سازمان‌هایی مثل آتش‌نشانی، هلال احمر یا اورژانس نه تریبون یا بلندگویی دارد نه برنامه‌ای که فراگیر باشد. ولی جایی مثل صداوسیما تمام ایران را تحت سلطه دارد. رسانه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی از طریق فضای مجازی تمام ایران را تحت کنترل دارند. بنابراین اگر اینها در صحنه نباشند، زحمات بقیه‌ی دستگاه‌ها خیلی به نتیجه‌ای نمی‌رسد. چون بلندگوی ما خیلی پرصدا نیست و برد خیلی زیادی ندارد که بتوانیم به گوش همه برسانیم. حتما مسائل آموزشی باید باشد؛ به صورت ادامه‌دار و طبقه‌بندی‌شده. طبقه‌بندی شده به این معنا که برای کودکان تا ۱۰-۱۲ سال که ابتدایی هستند یک مباحثی گفته شود و برای محصلان راهنمایی یک مباحثی و برای دبیرستانی‌ها یک مباحثی و برای دانشجویان مباحث دیگری.

کشورهای پیشرفته در حال تعدیل ایستگاه‌های آتش‌نشانی هستند

من به شما تضمین می‌دهم که اگر به خیلی از دانشگاه‌ها بروید و یک پرسش‌نامه‌ی ایمنی را بین دانشجویان توزیع کنید و در آن چند تا سوال که خیلی تخصصی هم نیستند مطرح بکنید، خیلی از دانشجویان نمی‌توانند جواب دهند. ایرادی به آنها وارد نیست. چون درسی در این خصوص به آنها آموزش داده نشده است. کشورهایی هستند که دارند به سمتی حرکت می‌کنند که بعضی از ایستگاه‌های آتش‌نشانی‌شان را تعدیل کنند. چون ایستگاه‌های آتش‌نشانی خیلی پرهزینه است. مثلا فرض کنید بخواهید در شمال تهران که هر متر آن بسیار گران است، هزار-دوهزار متر زمین بگیرید و آن را ایستگاه آتش‌نشانی بکنید. این مبلغ بسیار زیادی نیاز دارد. بعد ایستگاه باید ساخته شود و خودروهای روز آتش‌نشانی که غالبا وارداتی است با هزار سختی وارد شود و در ردیف قرار بگیرد. ۲۰-۳۰ تا آتش‌نشان باید استخدام شوند و حقوق دائم داشته باشند و همچنین هزینه‌های مربوط به تجهیزات و لباس و غیره وجود دارد. تمام اینها هزینه‌ی بسیار بالایی دارد.

کشورهای پیشرفته مباحث آموزشی را در دروس مختلف می‌گنجانند

کشورهای پیشرفته به‌جای این کارها سال‌ها است دارند مباحث آموزشی را در دروس مختلف می‌گنجانند و دارند به جایی می‌رسند که کم‌کم ایستگاه‌های آتش‌نشانی‌شان کم‌کار شده است. می‌گویند هزینه‌ی یک ایستگاه را صرف مسائل آموزشی می‌کنیم، خیلی هم به‌صرفه‌تر و بهتر است و در ذهن افراد هم نهادینه می‌شود. چون همه‌ی دستگاه‌ها احساس مسئولیت می‌کنند و ورود می‌کنند. اما اگر فقط بگوییم آتش‌نشانی یا ستاد بحران داریم و قرار است یک سازمان این کار را انجام دهد اصلا شدنی نیست. حتما باید آموزش دقیق، درست، ادامه‌دار و طبقه‌بندی‌شده داشته باشیم. 

طرح «آتش‌نشان داوطلب»

ما الان یک طرح خیلی ساده‌ای داریم که ۱۴-۱۵ سال است داریم آن را اجرا می‌کنیم؛ تحت عنوان «آتش‌نشان داوطلب». هر چند که به‌خاطر کرونا سرعت آموزش‌های‌مان کند شده است، چون آموزش‌ها حضوری است و مجازی نیست. ولی چند ۱۰هزار نفر را آموزش داده‌ایم؛ حدود ۶۰-۷۰ هزار نفر را در تهران آموزش دادیم. بارها شده وقتی در عملیاتی سر یک ساختمان رسیدیم یک آقا یا خانمی آمده به ما گفته است که من دوره‌ی آتش‌نشان داوطلب را چند سال پیش دیده بودم و خودم زنگ زدم به آتش‌نشانی، برق ساختمان را قطع کردم، دادوبیداد کردم، مردم را باخبر کردم و از ساختمان بیرون کردم. همین برای ما کافی است. ما دیگر نمی‌خواهیم که آن طرف که تجهیزاتی هم ندارد برود آتش را هم خاموش کند. همین‌که به‌واسطه‌ی یک آموزش مقطعی کارهای اولیه را انجام داده است، برای ما کافی است. حالا چه خوب است که این مسئله فراگیر شود و در دروس قرار بگیرد یعنی بچه‌ها این مطالب را بخوانند و امتحان بدهند و در ذهن‌شان نهادینه شود، در این صورت تا ابد عین جدول ضرب همراه‌شان خواهد بود. اما اگر این کار را نکنیم و به آموزش و فرهنگ‌سازی بها ندهیم به نتیجه نمی‌رسیم.

بدون آموزش، در هنگام نجات به خود و دیگران آسیب‌هایی وارد می‌کنیم

چند وقت پیش یک موردی داشتیم که یک نفر در چاه افتاده بود، فرد دیگری صدای او را می‌شنود، یک شاخه‌ی درخت می‌کند و لب چاه دولا می‌شود تا آن بنده‌خدا را بیرون بکشد، خودش هم می‌افتد در چاه. یعنی نتوانسته است کاری بکند. به این خاطر است که طرف آموزشی ندیده است. در آن لحظه احساساتی شده است و خواسته یک کمکی بکند. خیلی هم کار مقدسی است و این روحیه قابل ستایش است. اما اگر آموزش وجود داشته باشد، این ایثارگری و از خودگذشتگی و این روحیه‌ی کمک به مردم و نجات شهروندان را در مسیر درست می‌اندازد. کسی که در محل حادثه‌ای قرار گرفته است می‌گوید اگر من بتوانم کمکش کنم کمک می‌کنم وگرنه یک‌سری کارهای اولیه را انجام می‌دهم تا نیروهای آتش‌نشانی برسند. مثلا اگر در جایی آتش‌سوزی شده است، اگر می‌توانم طرف را در بیاورم، این کار را می‌کنم و اگر نمی‌توانم سعی می‌کنم دوروبرش را از مواد قابل اشتعال خالی کنم و اگر پتو یا پارچه‌ای در اطراف هست آن را کنار بزنم تا آتش از آن دور شود. اگر سطل آبی دارم، یک سطل آب روی آن بریزم تا چند ثانیه‌ای او را خنک کند تا نیروهای آتش‌نشانی برسند. این کارها را می‌کند به‌خاطر اینکه آموزش دیده است اگر آموزش ندیده باشد به احتمال خیلی زیاد به خودش یا دیگران آسیب‌هایی وارد می‌کند. آموزش و مباحث آموزشی ادامه‌دار، ممتد و طبقه‌بندی‌شده و فرهنگ‌سازی بسیار موثر است».

در محل حادثه یک سری فقط موبایل به‌دست دارند فیلم می‌گیرند!

جلال ملکی در پاسخ به این پرسش که آیا علی لندی می‌توانست عملکرد بهتری داشته باشد به‌طوری که به خودش آسیبی نرسد، گفت: «چون من اطلاعات دقیقی از عملکرد ایشان ندارم، اصلا نمی‌توانم قضاوت کنم. ضمن اینکه به نظر من الان قضاوت درمورد ایشان درست نیست. به هر حال ایشان یک ازخودگذشتگی خیلی بزرگی انجام داده، شاید خیلی‌های دیگر اگر جای او بودند این کار را نمی‌کردند و بی‌تفاوت از کنارش رد می‌شدند. الان ما می‌بینیم که در محل حادثه‌ای که مردم دارند ضجه می‌زنند، یک‌سری فقط موبایل‌شان را در می‌آورند و عکس می‌گیرند! یعنی حتی به آتش‌نشانی هم زنگ نمی‌زنند. ده‌ها نفر موبایل‌ به‌دست دارند فیلم می‌گیرند و فقط دو یا سه نفر به آتش‌نشانی زنگ می‌زنند. بقیه بی‌تفاوت‌اند، انگار نه انگار که شهروند این شهرند، انگار نه انگار که آن کسی که در محل حادثه دارد درد می‌کشد، هم‌وطن‌شان است. آیا اگر خانواده‌ی خودمان هم درگیر حادثه باشد اینقدر بی‌تفاوتیم که فقط می‌خواهیم تصویر عذاب و ناراحتی مردم را در فضای مجازی پخش کنیم؟

روحیه‌ی علی لندی یادآور روحیه‌ی دلاورمردان دفاع مقدس است

نمی‌دانم علی لندی دقیقا چکار کرده است. ولی مطمئنم اگر افراد آموزش دقیق و اصولی در این خصوص دیده باشند، بهتر می‌توانند کار را انجام دهند. حداقل آن این است که جلوی آسیب‌ها و خسارت‌ها گرفته می‌شود. ولی در مورد علی لندی من نمی‌توانم بگویم چکار می‌توانست بکند که نکرد و آیا کار درستی کرده است یا نه. در نهایت من مطمئنم که روحیه‌ای که این جوان داشته آدم را یاد دلاورمردان دفاع مقدس می‌اندازد که این‌قدر از خودگذشته برای کسانی که فامیل‌شان هم نبودند جان‌فشانی کردند. خیلی سخت است و من اینها را در آتش‌نشانی درک کردم. وقتی بچه‌ای در محل آتش‌سوزی گیر کرده است و پدر و مادرش هم از او فرار می‌کنند و نمی‌توانند به محل آتش‌سوزی بروند، آتش‌نشانی که هیچ نسبتی با آن بچه ندارد می‌رود خود را به دریای آتش می‌زند و آن بچه را می‌آورد. ممکن است این آتش‌نشان آسیب ببیند یا مشکلی برایش پیش نیاید، ولی بالاخره برای کسی که او را نمی‌شناسد به داخل آتش می‌رود. من می‌دانم چقدر دل شیر می‌خواهد و چقدر بزرگی، گذشت، ایثارگری و دریادلی می‌خواهد تا برای کسی که اصلا نسبتی با تو ندارد به دل حادثه بروی.

علی لندی کار بسیار بزرگی انجام داده است

به نظر من نقد کردن کار علی لندی نباید به نحوی باشد که بقیه بگویند خود آن پسر مقصر بوده است. چون من اطلاع دقیقی در خصوص عملکرد او ندارم، چیزی در این مورد نمی‌توانم بگویم. ولی فقط می‌توانم بگویم که کار بسیار بزرگی انجام داده است. ما به‌عنوان یک امداد‌گر، نجات‌گر یا آتش‌نشان می‌دانیم که از خود گذشتگی خیلی بالایی انجام داده است و انشاالله که روحش هم شاد باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا