خرید تور تابستان ایران بوم گردی

توضیح سیدهادی هاشمی درباره روزنوشتی از هاشمی رفسنجانی

توضیحات آقای سید هادی هاشمی درباره روزنوشتی از آقای هاشمی رفسنجانی را به نقل از کانال تلگرامی حجت‌الاسلام مجتبی لطفی، از شاگردان و مسئولان دفتر مرحوم آیت‌الله منتظری می‌خوانید:
 
آقای هاشمی رفسنجانی در پاییز ۷۷ نوشته است: « …همچنین گزارش بازجويى از آقاي سيدهادى هاشمى، [داماد آیت‌الله منتظری] را دادند و گفتند، با احترام و اختيار، مشغول نوشتن تحليلى از علت بروز مسأله آیت‌الله منتظرى از زمان امام تا امروز است و ۱۸۰ صفحه نوشته و تلفنى با خانواده‌اش ارتباط دارد.»

آقای سیدهادی هاشمی در مشروح این ماجرا چنین نوشته است:

«آقای محسنی اژه ای به بازجوی پرونده آقای جوادی، گفته بود فلانی چون مسئول دفتر آقای منتطری بوده، بهترین فردی است که علت مواضع انتقادی آقای منتظری را می‌داند. من گفتم رسما سوال کنید. بعد از سوال نوشتم: چندین علت بود که آیت الله منتظری به جای توجیه کارها به انتقاد از آنها رسیدند که هیچکدام برای امام وجود نداشت:
 
۱. نگاه امام به اوضاع و مدیریت کشور نگاه از بالا به پایین یا نگاه از کلی به جزئی بود. امام فکر می کردند اصل انقلاب که درست، مسئولان بالای نظام و منصوبان ایشان هم که افراد خوبی  هستند، در نتیجه همه مردم راضی هستند و هر کس غیر از این را بگوید و انتقاد کند ضد انقلاب یا فریب خورده است. ولی نگاه آیت الله منتظری نگاه از پایین به بالا یا نگاه از جزیی به کلی بود. ایشان می‌گفتند: اصل انقلاب درست، اگر افراد نظام هم افراد خوب و لایقی باشند، با این حال باید دید مردم عادی که صاحب اصلی انقلاب هستند راضی هستند؟ واگر نیستند باید دید کجای کار مشکل دارد.
 
۲. روزانه حدود ۳۰۰ نامه به دفتر آقای منتظری  می‌رسید که اکثرا شکایت از وضع جنگ، ادارات، دادگاه‌ها، فقر، حق کشی و تبعیض، عدم رسیدگی به حوائج مردم و… بود. دستور آقای منتظری این بود که محتوای تمام نامه‌ها هر روز به اطلاع ایشان برسد و اکثرا تفصیل نامه‌های مهم توسط خود ایشان نیز خوانده می شد. در صورتی که همه می‌دانیم شرایط امام و نامه‌ها چنین نبود. البته محتوای نامه‌های ارسالی برای آقای منتظری دقیقا بررسی و راستی آزمایی می‌شد. در امور مربوط به دادگاه‌ها، آیت الله بجنوردی که عضو شورای استفتای ایشان و عضو هیات عفو امام بود مأمور تحقیق بود ودر سایر امور، امثال آقای حاج تقی رجایی و دیگران مأمور تحقیق بودند و سپس دستور اقدام مناسب از طرف آقای منتظری داده می‌شد. در این رابطه احمد آقا خمینی به من می‌گفت: نگذارید این نامه‌ها به دست آقای منتظری برسد. گفتم: خود ایشان مصر است که از محتوای نامه‌ها مطلع شوند. آقای منتظری می‌گفتند: روزی به یکی از مقامات قضایی گفتم مگر شما نامه‌هایی که مردم برای شما ارسال می‌کنند را نمی‌خوانید؟ در جواب گفته بودند: نه! آقای منتظری گفته بودند: بیچاره مردمی که از شما استمداد می‌کنند!
 
۳.عامل سوم، دیدارهای مسئولین مختلف نظام از رده‌های مختلف وعلمای شهرها با ایشان بود. آنان با این استدلال که ایشان قائم مقام رهبری است و دیدار با او بسیار آسان است مشکلات حیطه مسئولیت و یا شهر خود را به امید حل آنها، بدون سانسور در میان می‌گذاشتند و قهرا ایشان اطلاعات زیادی از این طریق  به‌دست می‌آوردند و در مواردی آیت الله منتظری کنجکاوی‌های بیشتری از مسئولین می‌کردند و از اشکالات دیگر مطلع می‌شدند. پر واضح است که برای امام هرگز چنین شرائطی ممکن نبود به دلائلی، از جمله ملاحظه حال و کسالت ایشان. البته آقای منتظری علاوه بر ملاقات‌های روزانه با شخصیت‌ها، ملاقات‌هایی با اقشار مختلف مردم در هر روز داشتند. از دیگر راه‌های اطلاع‌رسانی، بولتن‌های مجلس و وزارتخانه‌های ارشاد، اطلاعات و سپاه بود. این بولتن‌ها توسط آقای قاضی عسکر دیده می‌شد و مطالب مهم هر روز به اطلاع ایشان می‌رسید.
 
۴. جلسات اعضای هیأت استفتای ایشان از جمله طرق کسب اطلاعات بود که بعضا در هیأت عفو زندانیان نیز عضو بودند. این اعضا حضرات آقایان: ابطحی کاشانی، راستی کاشانی، سید جعفر کریمی، سید‌محمد بجنوردی و آقای قدیری بودند که همزمان عضو هیأت استفتای امام نیز بودند. چون اکثر آنان عضو هیأت عفو زندانیان نیز بودند، اطلاعات بسیاری از زندان‌ها ودادگاه‌ها و برخورد با زندانیان نیز به آقای منتظری داده می‌شد. این حضرات در هفته حداقل یک یا دو شب با آقای منتظری، علاوه بر مباحث فقهی اطلاعات و نقدهای خود را مطرح می‌کردند. پس از این که آقای موسوی خوئینی‌ها توسط امام، دادستان کل کشور شد، او نیز در جلسات فوق شرکت می‌کرد ونظراتی ابراز می نمود. شرکت وی مفید بود زیرا مشکلات زندانها ودادگاهها که به او مربوط بود مطرح می‌شد وکارها زودتر به نتیجه میرسید.

این مطالب را کمی مشروح تر در حدود پنج یا شش صفحه ( نه ۱۸۰ صفحه!) نوشتم و بازجو آنها را برای آقای محسنی اژه‌ای برد و او با تمسخر و توهین گفته بود: عجب قائم مقامی داشتیم!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا