خرید تور تابستان ایران بوم گردی

«بزرگترین براندازان، مفسدان اقتصادی هستند»

منتخب مجلس دهم با اشاره به این كه جمهوری اسلامی به عنوان یك فراگفتمان دو خرده گفتمان اصلاح طلبی و اصولگرایی را زیر بال و پر خود گرفت، تاكید كرد، بیشتر معضلات هم از وقتی شروع شد كه خرده گفتمان اصولگرایی خود را فراگفتمان پنداشت و از موضعی نابرابر با خرده گفتمان رقیب(اصلاح طلبی) به ستیز پرداخت.

محمد علی وكیلی در گفت و گویی با خبرنگار ایرنا با اعلام این مطلب ادامه داد ، چنانچه خرده گفتمان اصولگرایی به جایگاه اصلی خود بازگردد و در موضعی برابر به رقابت با گفتمان اصلاح طلبی بپردازد جمهوری اسلامی تقویت و بر كارآمدی آن افزوده می شود.
مدیریت فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاههای كشور در دوره اصلاحات، دبیری جشنواره بین المللی نهج البلاغه، ریاست انجمن مدیران روزنامه های غیردولتی ایران، سردبیری روزنامه صدای عدالت بخشی از سوابق اجرایی این جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی است.
وكیلی در حال حاضر مدیرمسئولی و صاحب امتیازی روزنامه های ابتكار، ابتكار جنوب و ابتكار كیش را برعهده دارد. وی دارای دو مدرك دكتری در رشته های علوم سیاسی و كلام و فلسفه است و در حوزه نیز درس خارج فقه و اصول خوانده است.
این سیاست پیشه 51 ساله یاسوجی، اسفند ماه گذشته با یك میلیون و صد و شصت هزار رای به عنوان نفر هجدهم حوزه انتخابیه تهران،شمیرانات،ری، اسلامشهر روانه دهمین مجلس شورای اسلامی شد.

گفت و گوی ایرنا با وی در پی می آید:
** علیرغم رد صلاحیت های گسترده كه امكان حضور بسیاری از نامزدهای این جبهه حامیان دولت یازدهم را سلب كرده بود، این طیف در انتخابات هفتم اسفند كرسی های زیادی را از آن خود ساخت. این موفقیت ناشی از چیست؟
پاسخ: انتخابات هفتم اسفند، انتخاب بین كارآمدی و ناكارآمدی بود. مردم در طی حدود ده سال حاكمیت یكدست یك طیف خاص شاهد اتفاقات ناگواری بودند.
برخورداری دولت اصولگرایان از درآمدهای نفتی هنگفت و هماهنگی كه در اركان اجرایی و حكمرانی با این دولت وجود داشت فرصت های بی نظیری را برای اقدامات اجرایی موثر برای پیشرفت كشور میسر ساخته بود.
اما در عمل نه تنها این دولت كارنامه موفقی از خود به جای نگذاشت بلكه روز به روز بر گره های كشور افزود كه الان نیز همچنان با آن درگیریم.
بی اعتبار كردن و دور زدن قانون، ایجاد هرج و مرج در نظام اجرایی كشور، وقوع بی سابقه ترین اختلاس ها بخشی از این قصه تلخ بود كه این آخری محصول سست شدن جایگاه قانون و اخلاق بود.
از سویی بی سابقه ترین بداخلاقی ها در ساحت عمومی سیاست كشور با درشت گویی و پرخاشگری كه نقل و سكه رایج محافل عمومی آن دوران بود رخ داد. در نهایت هم وضعیت كشور به گونه ای پیش رفت كه مردم از لحاظ شرایط زیستی و فارغ از خاستگاه فكری خود از وضعیت ناراضی شدند. كشور در پرتگاه جنگ قرار گرفت و در صحنه جهانی منزوی و تحریم های كمرشكنی برای مملكت وضع شد .
مجموعه این عملكردها مردم را به نقطه ای از تغییر خواهی رساند. كلید این تغییر در سال 92 زده شد و مردم با دیدن نتیجه آن انتخابات امیدوار شدند كه در صورت داشتن اراده جمعی، تغییر ممكن است. از این رو مصمم تر از انتخابات 92 پا به میدان 7 اسفند گذاشتند. البته متغیرهای جانبی هم این وضعیت را تقویت كرد.

** این متغیرها چه بودند؟
پاسخ: متغیرهای مختلفی را می توان برشمرد. نخست اینكه جریان اصلاح طلب و اعتدال از نوعی مراجع فكری برخوردارند كه می تواند مشروعیت اجتماعی خلق كند. تایید این مراجع مشروع اجتماعی و مهر تایید آن به فهرست امید، وزن آن را بالا برد و مردم را پای صندوق ها آورد. توان بسیج این مراجع فكری جریان اصلاح طلب غیر قابل انكار است. همین توان بود كه در سال 92 ظرف 48 ساعت قدرت خود را به رخ كشید و در اسفند 94 نیز همه را غافلگیر كرد. نتیجه 30-0 ( صفر- سی ) انتخابات تهران محصول وجود همین نقطه اتكا بود.
دلیل دیگر مساله برجام است. برجام در معادله بین كارآمدی و ناكارآمدی برگ برنده ای بر كارآمدی گفتمان برد- برد یا اصلاح طلبانه و اعتدالی است. برجام آتمسفری به وجود آورد كه این فكر را ایجاد كرد كه اگر رویكردهای 10 ساله قبلی كنار گذاشته شده و رویكرد اعتدالی جایگزین آن شود بقیه گره ها نیز باز خواهد شد.
علت سوم نیز فضای مجازی بود. این فضا بستری را فراهم آورد تا انتخابات این دوره با كمترین هزینه و بیشترین میزان آگاهی، مایه و زمینه اجتماعی پیدا كند. چنانچه تا روز منتهی به هفتم اسفند، شاهد سردی خاصی در فضای جامعه بودیم. طوری كه این نگرانی ایجاد شده بود كه آیا مشاركت امیدوار كننده ای رخ خواهد داد. چرا كه پیروزی اصلاح طلبان تابعی از مشاركت بالا است.
اما افرادی از جمله خود من معتقد بودیم كه نباید نگران بود. مامی گفتیم فضای مجازی باعث شده مردم هیجان خود را در گوشی هایشان تخلیه كنند ولی آنها شور اصلی خود را پای صندوق رای نشان خواهند داد كه همین هم شد.
فضای مجازی، عدم برابری ما با اردوگاه مقابل در لشكركشی های خیابانی را جبران كرد. در همین تهران بنرهای نارنجی ( اصولگرایان ) شهر را در قرق خود داشت ولی ما در فضای تبلیغات شهری گم بودیم. آنچه این نابرابری را به سود ما برهم زد فضای مجازی بود.
به غیر از این سه، مولفه های دیگری هم برای این پیروزی از جمله رد صلاحیت های گسترده وجود داشت. مردم از نظر عاطفی همیشه گرایش به آن جریانی دارند كه گرفتار مضایق و محدودیت های بیشتری است. اقبال مردم از جریانی كه نامزدهای بسیاری از آن رد صلاحیت شده بودند نیز به همین دلیل بود.
** برای نخستین بار شاهد شكل گیری ائتلافی منسجم بین اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل در این انتخابات بودیم كه نسبتا مورد استقبال مردم هم قرار گرفت. استقبال افكار عمومی از این ائتلاف را چگونه ارزیابی می كنید؟
پاسخ: این هم متغیرمهمی بود. چرا كه برای اولین بار با استفاده از مدل برجام، پا را از دوگانه اصولگرا و اصلاح طلب فراتر گذاشتیم و وارد پارادایم جدیدی شدیم كه برای مردم خوشایندتر بود. مردم دیگر از دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا خیلی استقبال نمی كنند. در هفتم اسفند پارادایم خردورزان و خرد ستیزان یا برجامیان و نابرجامیان و به تعبیری افراطیون و اعتدالیون جایگزین پاردایم سابق شد.
این پارادایم چتر فراگیری را گسترش می داد بنابراین از امكان همگرایی بیشتری را نسبت به پارادایم قبلی خود یعنی دوگانه اصلاح طلب- اصولگرا دارا بود. از نظر مردم همگرایی است كه به كارآیی ختم می شود بنابراین پارادایم مذكور در نگاه مردم مقبول افتاد.

** مجلس دهم از روز 8 خرداد فعالیت خود را آغاز می كند. شما هم یكی از اعضای آن هستید. آن را چطور می بینید؟
پاسخ: مجلس دهم زمینه ای اجتماعی خواهد داشت و مانند مجلس نهم سیاسی نخواهد بود. این مجلس آرام است و از نظر تركیب هم چیزی شبیه مجلس پنجم می شود. اكثریت مطلقی را در آن شاهد نخواهیم بود. مجلسی است كه هیاهویش كم ولی كارآیی اش بیشتر خواهد بود.

** اما یكی از انتقاداتی كه به این مجلس می شود كم تجربگی راه یافتگان به آن است. این ضعف چگونه قابل جبران است؟
پاسخ: این مهم نیست. اولا میانگین مدرك تحصیلی این مجلس قابل مقایسه با دوره های قبلی نیست. معدل و رتبه علمی پارلمان دهم خیلی بالاست.
تنوع تخصص ها را نیز داریم. نمایندگانی كه به این مجلس آمده اند یك وجه اشتراك هم دارند. همگی متوجه عمق آسیب های اجتماعی و فاجعه اقتصادی كشور هستند. آنها چون متوجه عمق مساله هستند در تشخیص اولویت ها دچار توهمات فانتزی و خودزنی یا دیگرزنی نمی شوند و تحلیل واقعی تری از وضعیت جامعه دارند
برخوردهای شخصی و جمعی كه با این نمایندگان داشته ام مبنای این ادعایم است. آنها می دانند كه كشوری كه نرخ بیكاری اش از مرز7 میلیون نفر گذشته و 4 میلیون نفر آن را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشكیل می دهند بر روی یك گسل ویران كننده قرار دارد. نرخ اعتیاد، میزان شیوع افسردگی، رواج طلاق، كاهش اعتماد عمومی و .. باعث تحریك این گسل شده است كه اگر الان نجنبیم معلوم نیست چه ویرانی ای را در پیش خواهیم داشت.
این افراد تحلیل درستی از وضعیت اقتصادی كشور دارند و می دانند كه ورودی و خروجی كشور و درآمد و هزینه های مردم اصلا با هم نمی خواند. متوجه هستند كه صندوق های بازنشستگی همه ورشكسته اند و با این شكل اداره به ورشكستگی مطلق هم می رسند. آنها می دانند بانك های ما بنگاههای ورشكسته اند كه اقتصادی اداره نمی شوند.
این نمایندگان بر این باورند كه ما نه تنها شاهد شوكی در ایجاد اشتغال نیستیم بلكه افزایش تقاضای شغل را نیز داریم. مشاغل موجود نیز ناامن است . كارخانه هامان یكی یكی در حال نابودی است و ظرفیت تولید روز به روز كاهش پیدا می كند. آنها می دانند زیر پوست جامعه اتفاقات ناگواری در شرف رخ دادن است و آنچه در زیر پوست زندگی جمعی به خصوص در حاشیه كلان شهر ها جریان دارد به شدت نگران كننده است.
این مواردی را كه گفتم معضلاتی بود كه نمایندگان مجلس دهم به آن اشراف دارند و همین هشدارها باعث می شود كه این پارلمان به اولویت های اصلی جامعه بپردازد نه اولویت های ثانی.
برداشت من این است كه نمایندگان این مجلس؛ جامعه فعلی را میدان مینی ارزیابی می كنند كه مین های بیكاری، افسردگی، ركود، تورم و غیره آن را تسخیر كرده است و چنانچه فكری برای خنثی سازی آنها نشود هر آن امكان دارد پای افراد بسیاری به این مین ها بخورد و ویرانی ایجاد شود.
این نمایندگان می دانند كه یكی از مشكلات مهم اقتصاد ایران این است كه تقاضا در آن وجود ندارد. در گذشته ما با كمبود عرضه روبرو بوده ایم اما الان با كمبود تقاضا روبرو هستیم و این مهمترین مانع اقتصاد مقاومتی است. در سالی كه اقتصاد مقاومتی نامگذاری شده است اگر بنا باشد قدمی برداشته شود باید تقاضا تحریك شود تا چرخ تولید داخلی بچرخد. الان كارخانه های سیمان پر از سیمان بدون مشتری هستند. كارخانه های خودرو سازی، نساجی و دیگر كارخانه ها هم همینطور. انبارها پر از كالا و محصول هستند ولی تقاضا وجود ندارد و این ركود تقاضا وحشتناك است. چرا كه به ركود تولید و آن هم به افزایش بیكاران منتهی می شود. اینها مشكلاتی نیست كه اجازه دهد این مجلس وارد بحث های فانتزی شود. البته برخی رویكردها درحكمرانی هم اینها را تشدید می كند. بخشی از شیوه های حكمرانی مان غلط است كه قسمتی از آن در خود مجلس و در رویه قانون گذاری ماست.

** به اصلاح در خود مجلس اشاره كردید. چطور اصلاحی مدنظرتان است؟
پاسخ: به نظر من اگر امكانش بود ما در یك سال اول كار مجلس جدید، كركره قانون گذاری در مجلس پایین كشیده می شد و چند ماموریت اصلی در دستور كار این مجلس قرار می گرفت. اول اینكه تمام قوانین موجود كشور را روی میز كمیسیون های مربوطه می ریختیم و به هر كمیسیون اجازه می دادیم قوانین موجود را برای تنقیح و اصلاح ارزیابی و ناسخ و منسوخ آن را تعیین كنند. متاسفانه بخش زیادی از قوانین موجود به جای اینكه موتور متحركه توسعه باشند مانع آن است. اگر چنین اتفاقی می افتاد و این قوانین پالایش می شد و ما از این انبان پر از قانون به سمت تعدادی قانون راهگشا و البته تبصره نخور حركت می كردیم اتفاق مثبت بزرگی بود.
ماموریت دوم مجلس، اصلاحات در آیین نامه و نحوه اداره آن است. باید قانون گذاری از طرح محوری خارج و به سمت لایحه محوری برود. با حسرت بسیار باید گفت در همین مجلس نهم، بیشترین قانون گذاری ما به جای لایحه محوری، از طریق ارائه طرح ها انجام گرفت. در حالیكه لوایح از نظر كارشناسی و ملی، وزن بالاتری دارند. نتیجه این طرح محوری هم وضع قوانینی است كه به هیچ وجه قابل تعمیم و اجرا در سراسر كشور نیست.
ماموریت سوم، گذاشتن حد نصاب برای طرح های نمایندگان است. طوری كه هر طرح حداقل به امضای 50 نماینده رسیده و دارای 50 صفحه پشتوانه و استدلال كارشناسانه باشد. ضمن اینكه منابع آن كاملا تعریف شده باشد.
ماموریت چهارم هم تقویت بعد نظارتی مجلس است. ببینید بخش مهمی از فساد موجود در كشور، محصول نابینا شدن و كوتاه آمدن و ناكارآمدی ابزارهای نظارتی مجلس است. اگر دیوان محاسبات به عنوان ابراز نظارتی مجلس، كار خود را درست انجام می داد نباید دراداره كشور به این وضعیت می رسیدیم.

** به بعد نظارتی مجلس بپردازیم. یكی از ابزارهای نظارتی مجلس سئوال از وزراست. آیا در مجالس اخیر از این ابزار به درستی استفاده شد؟
پاسخ: برای پاسخ این سئوال بیاییم آمار تعداد سئوالهایی كه در دو و سال و نیم دولت روحانی از طرف نماینده ها طرح شده را با تعداد سئوال هایی كه به نتیجه رسیده را مقایسه كنید. حدود 3000 سئوال توسط نماینده ها طرح اما كمتر از 200 سئوال از سوی آنها تعقیب شده است. وقتی سئوال طرح می شود هدف كشف حقیقت است و اگر تعقیب نشود معلوم است برای چیز دیگری بوده است. سئوال بدون تعقیب پاسخ به این معناست كه معامله ای در پشت پرده با هدف گرفتن امتیازی صورت گرفته است. مجلس دهم باید ابزار نظارتی مناسبی به نام سئوال را به ابراز سالم و كارآمد تبدیل كند.
از سویی باید حضور نمایندگان مجلس در مجامع مختلف كارشناسانه و كارساز باشد. طبق قانون هر نماینده مجلس می تواند به انتخاب خود پنج تن از مستخدمین فرهیخته دولت را به عنوان مشاور در كنار خود به كار گیرد. این افراد می توانند از اعضای هیات علمی دانشگاهها یا نخبگان باشند كه مامور به خدمت می شوند. یعنی 290 نماینده مجلس 1450 نخبه كشور را می توانند به عنوان مشاور در جوار خود داشته باشند. این كار هم وزن كارشناسی نمایندگان را ارتقا می دهد و هم رفتار آنها را استاندارد می كند.

** چنین مشاورانی تا كنون به كار گرفته شده اند؟
پاسخ: اگر می شدند كه وضع قانون گذاری ما این نبود. اگر نمایندگان از این ظرفیت كارشناسی برخوردار باشند شیوه نظارت و قانونگذاری شان به این صورت نبود. از روی خروجی مجلس می توان گفت تا كنون چنین اتفاقی رخ نداده یا افرادی كه به كار گرفته شده اند كارشناس های قدری نبوده اند. با این امكانی كه در اختیار نماینده هاست آنها می توانند اتاق فكری از نخبگان فكری كشور در پشت سر خود داشته باشند كه هم نظارت و قانون گذاری آنها را تقویت و هم رفتارشان را استاندارد كند. طوری كه اظهارات، نطقها، موضع گیری و رفتار نمایندگان دارای استانداردهای كیفی لازم باشد.

** مجلس دهم چگونه می تواند نقش نظارتی خود را تقویت كند؟
پاسخ: برای اینكه مجلس به راس امور برگردد باید در نظارت خود ملاحظه كاری نكند. البته آنچه در كشور ما باب است نظارت با هدف مچ گیری است در حالیكه هدف باید مصونیت سازی باشد. این گونه نظارت نبایست گرفتار و آلوده مصلحت اندیشی های جناحی و جریانی شود. مجلس دهم حتما همراه دولت خواهد بود اما معنای آن این نیست كه مجلس الدوله شود و در ارتباط با عملكرد دولت حقیقت را فدای مصلحت جناحی یا جریانی كند. معنای این نظارت این است كه جایی كه دولت درست وظایف خود را انجام می دهد آن را تمام و كمال یاری كند اما هر جا خطایی صورت گرفت باید بی اغماض، از آن جلوگیری كند.
مجلس همچنین باید دیوان محاسبات خود را تبدیل به دیوانی كند كه تمام دستگاهها تحت نظارت آن قرار گیرند. اینكه دیوان محاسبات اخیرا توانسته بر عملكرد مالی شهرداری نظارت كند اتفاق خوبی است. اما این مهم باید درباره همه دستگاههایی كه از بودجه عمومی ارتزاق می كنند صورت گیرد. طوری كه كل دستگاههایی كه از بیت المال و بودجه عمومی تغذیه می كنند به دلیل نظارت دیوان محاسبات احساس كنند كه زیر تیغ نظارت قرار دارند و احساس امنیت نكنند. تا این ناامنی به درون اتاق های مدیران مالی و اجرایی و بنگاههای اقتصادی تزریق نشود سوء استفاده ها از اموال عمومی از بین نمی رود.

** نظرتان درباره آنچه كه به عنوان برجام 2، رحمت 2 و مشابه آن یاد می شود چیست؟
پاسخ: اینها تنها اسم هستند. اسم مهم نیست. آنچه اهمیت دارد این است كه ما برای حل مشكلات انبوهی كه قبلا برشمردم نیاز به طرح اقدام داریم. رهبری هم فرمودند سال سال اقدام است. برای اقدام برنامه هم باید داشته باشیم. این برنامه برای اقتصاد ضروری است. اقتصاد كشور در سطح خرد و كلان در حال ورشكستگی است. اقتصاد ما تقاضا محور نیست و به همین دلیل دچار ركود در تقاضا هستیم. مگر می شود اقتصاد مقاومتی مد نظر رهبری بدون تحریك تقاضا در داخل عملیاتی شود؟ ما برای ایجاد اشتغال، كاهش فساد، تقلیل نرخ طلاق و اعتیاد و… نیاز به طرح اقدام داریم. حال اسمش را هر چه می خواهند بگذارند برجام، فرجام، سرانجام( باخنده) و یا هر چیز دیگر.

** اجرای طرح اقدام چه كمكی به حفظ وحدت ملی و تقویت نظام جمهوری اسلامی می كند؟ برخی هدف از آن را براندازی می دانند؟
پاسخ: مهمترین براندازان، فساد گستران هستند. مهمترین براندازان، اعتیاد گستران، بیكاری افزایان، تورم گستران و ركود افزایان هستند. اصلی ترین براندازان آنهایی هستند كه سعی در ناكارآمدسازی نظام جمهوری اسلامی دارند.
افرادی كه به كارآمد سازی سیستم جمهوری اسلامی، ایجاد رونق اقتصادی، كاهش بیكاری و اعتیاد، مقابله با فساد اقتصادی و انواع دیگر فساد كمك می كنند وفادار ترین نیروها به ولایت فقیه هستند. اگر ما كارنامه كارآمدی داشته باشیم طوری كه رضایت مردم جلب و جمهوری اسلامی در جهان سرش را بالا بگیرد حتما در مسیر منویات رهبری هستیم. از آن سو هر چه سبب افت اقتدار جمهوری اسلامی شود كمك به براندازی است. ببینید مولفه های اقتدار هم نرم است هم سخت. درست است كه در این خاورمیانه پرآشوب باید از نظر قوای نظامی قدرتمند باشیم تا خیالمان از بابت هرگونه تعرضی راحت باشد اما اقتدارمان در گرو تامین معیشت و رفاه مردم است. اقتدارمان بستگی به ایجاد شغل برای جوانان و عزت ایرانی دارد.

** این روزها صحبت از ورود مجدد جریان احمدی نژاد به دوازهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری می شود. برخی آن را جنگ روانی می دانند كه از سوی مخالفان دولت راه افتاده است؟
پاسخ: من هم آنرا جنگ روانی می دانم. اما اگر این جریان با احمدی نژاد یا بدون وی، دوباره به صحنه بیاید اولین قربانی آن اصولگرایان عاقل هستند. كشور همین الان هر چه دارد می كشد از آثار روی كار آمدن این خط مشی فكری است. اگر چنین هماوردی شكل گیرد نخستین قربانی آن عقلانیت است كه بخشی از تجلی آن در اصولگرایان عاقل است. قربانی آن هم بی فروغ شدن صدای عقلای اصولگرا است.
هر چند به نظر من بحث ورود احمدی نژادیسم به انتخابات دور بعد ریاست جمهوری یك شو و نمایش برای زهر چشم گرفتن از عقلای اصولگرا است و نباید آن را جدی گرفت.

** برخی از اصولگرایان مدعی هستند مشكل اصلی اصلاح طلبان این است كه به جای اینكه در چارچوب نظام رقابت و فعالیت كنند قصد رقابت با اصل نظام و رهبری را دارند. این دیدگاه به خصوص از سوی برخی از رسانه های منتسب به جریان تندرو به جامعه القاء می شود. ارزیابی تان از این نظر چیست؟
پاسخ: سالهاست با استفاده ابزاری از این گونه عناوین، یك گروه ناكارآمد خودش را به سرنوشت این ملت تحمیل كرده است. این جریان سعی دارد با دگر نمایی و دشمن نمایی، از سرمایه های انسانی جامعه كه در قالب اصلاح طلبان تعریف می شوند كاسته و عقبه نظام را فقیر كند. بخش زیادی از معضلات امروزه كشور هم محصول همان فقری بود كه به این وسیله در پشتوانه انسانی نظام ایجاد شد. این بازی است كه توسط ‘خود نظام پنداران’ صورت می گیرد. این كه عده ای خود را مساوی رهبری قلمداد كنند و زلف خود را به سقف نظام گره بزنند تنزل قامت بلند جمهوری اسلامی به قامت كوتاه گروهی سود جو و فرصت طلب است. این بزرگترین ظلمی است كه به ارزش های انقلاب، شهدا و جمهوری اسلامی می شود.
سقف و چتر نظام فراگیر است. بزرگترین امتیاز جمهوری اسلامی هم این است كه دو خرده گفتمان اصلاح طلبی و اصولگرایی از دل آن بیرون آمد. هر دو خرده گفتمان ذیل گفتمان جمهوری اسلامی مجاز به فعالیت هستند تا هنگامی كه رابطه خود را با فراگفتمان حفظ كنند.
این جایگاه خرده گفتمانی باید هم عرض باشند. یكی از اشكالات و بدعت های مهلكی كه در 10 سال گذشته ایجاد شد این بود كه یكی از این خرده گفتمان ها خود را به جای فراگفتمان گذاشت و از این جایگاه در باره خرده گفتمان دیگر حكم صادر كرد.
البته اینكه خرده گفتمان ها با یكدیگر رابطه پادگفتمانی ( گفتمان مخالف ) داشته باشند هیچ اشكالی ندارد. یعنی اینكه رابطه اصلاح طلبی با اصولگرایی یك رابطه پادگفتمانی باشد و بالعكس. آنها باید با یكدیگر تعارض و تضاد داشته باشند و با یكدیگر بستیزند اما این ستیز باید برای كارآمد سازی فراگفتمان یا همان نظام جمهوری اسلامی باشد. شرط این رقابت و ستیز سازنده هم این است كه رابطه این دو با هم افقی و ارتباطشان با فراگفتمان عمودی باشد.
اولین نقطه انحراف این بود كه یكی از این دو خرده گفتمان( اصولگرایی)، خود را جای فراگفتمان جا زد و به جای برادری، برجای پدر نشست و حكم به عاق بودن فرزند دیگر داد.
اشكال فرزند دیگر( اصلاح طلبان) هم این بود كه در طول زمان پذیرفت كه فرزندی ناخلف و عاق شده است و رفتار واگرایانه در پیش گرفت. این فرزند( اصلاح طلبان) باید با چنگ و دندان خود را ذیل فراگفتمان تعریف كند و دال ( عنصر ) مركزی اش را با دال فراگفتمان منطبق كند. آن خرده گفتمان دیگر هم باید از آن بالا، پایین بیاید.
باید رقابتی بین نزدیك بودن این دو خرده گفتمان به فراگفتمان شكل گیرد. بعد دید دالهای (عناصر) فراگفتمان با حقوق شهروندی، مردم سالاری و آزادی چقدر سازگار است و ما گرفتار كدام دالهایی می شویم كه با دالهای جمهوری اسلامی در تضاد است.
سپس این دالها را باید پالایش كرد. متاسفانه نشستن یك خرده گفتمان جای فراگفتمان سالهاست ساحت عمومی كشور را از خود متاثر و آن را نابرابر ساخته است.

**در روزهای اخیر حملات به حسن روحانی، بیت امام و هاشمی رفسنجانی زیاد شده است اهداف آشكار و پنهان مهاجمان چیست؟
پاسخ: مهم ترین دلیل آن، انتقام از شكست انتخاباتی و فرافكنی عدم مقبولیت اجتماعی است كه این جریان با ‌آن درگیر است.

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا