خرید تور تابستان ایران بوم گردی

واکنش‌ها به پیشنهاد علی‌اکبر صالحی: «راه‌حل گفتگوی سیاسی با آمریکاست»

نتیجه‌ی نظرسنجی انصاف نیوز: ۸۷ درصد موافق، ۱۳ درصد مخالف

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: کلاف احیای برجام به نظر بیشتر از پیش در هم پیچیده شده و هر بار که نظر ولو کوتاهی از دست‌اندرکاران توافق برجام به میان می‌آید ناتوانی‌های فعلی مشخص‌تر هم می‌شوند. چند روز پیش جمله‌ای از مصاحبه‌ی علی‌اکبر صالحی (وزیر اسبق امور خارجه و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی دولت حسن روحانی) بسیار دیده شد که در آن راهکار برون‌رفت از مشکلات را گفت‌وگوی مستقیم سیاسی ایران و آمریکا عنوان کرده بود.

انصاف نیوز در اینستاگرام، تلگرام و توییتر از مخاطبانش نظرسنجی کرد تا موافقت یا مخالفت آن‌ها را با این راه حل جویا شود. ۲۲۸۳ نفر (۸۷ درصد) گزینه‌ی بله و موافقت را انتخاب کردند و ۳۰۰ نفر (۱۳ درصد) عدم موافقت و خیر را انتخاب کردند. این گزارش متن پاسخ‌های تشریحی مخاطبان و نظرات آن‌هاست.

جواد: علی اکبر صالحی با همین فرمون بیاد جلو و کاندید ریاست جمهوری بشه قطعا بهش رای میدم.

میثم: صد درصد موافقم… مگه صغیر هستیم که بقیه بجا ما باهاشون حرف بزنند و تصمیم بگیرند؟!

کمیل: مخالفم! دیگر دیر شده. باهمین فرمون جلو برید.

رشید: موافقم؛ مگه آمریکا لولوخورخورست؟!

محمود: اگه رابطه با آمریکا نداشته باشیم چین و روسیه دست بالا رو می‌گیرن. باید ترس تو دلشون انداخت تا بیشتر امتیاز بدن.

سعید: بله حتما! وقتی میشه از مختصات سیاسی اقتصادی و هویتی یک ابر قدرت برای بالابردن سطح رفاه مملکت استفاده مطلوب کرد چرا نباید بشه. فقط چون ایدئولوژی برخی آقایون شرقی پذیره «خیر اشتباهه»! با هر ابر قدرتی میشه مصالحه کرد و از منابعش استفاده برد؛ هر منابعی.

دانیال: اگر ما دنیا را ترازو فرض کنیم و وسط این ترازو ایران باشه برای میزان بودن آن در یک کفه کل کشورها باشند و در کفه دیگر هم آمریکا باید باشه تا این ترازو کاملا میزان بشه.

عبدالرضا: مگه تا حالا گفتگوها چی بوده؟! موضوع اصلی اینه که دولت ما منطق گفت‌وگو نه با درون بلکه با بیرون هم نداره.

فرزاد: بله به نظر من در شرایط کنونی کشور و شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم و همچنین ایجاد توازن در سیاست خارجی و نهایتا بهبود نسبی شرایط کشور و خانواده‌ها استارت و پیگیری گفتگو با آمریکا لازم و ضروری است.

محمد: جای اینکه بروند با نوچه‌های آمریکا مثل قطر و عمان مذاکره کنند باید با آمریکا مستقیم مذاکره مستقیم کنند تا نتیجه بگيرند؛ اگر به اندازه‌ی طالبان افغانستان شعور سیاسی داشتند از اول با آمریکا مستقیم وارد مذاکره مستقیم می‌شدند نه اینکه دیگران را به بی‌بصیرتی متهم کنند، ولی خودشان به اندازه طالبان بصیرت ندارند.

کاشی ساز: گر مذاکره تائید شده است، برای جلوگیری از تحریف پیام‌ها توسط افراد مورد مذاکره که کشورشان با ما دارای تضاد منافع‌اند باید مذاکره بی‌واسطه با قدرت انجام شود.

کتاب سال: فقط یک کلمه، مگر ما سفیه و صغیر هستیم که برای گفت‌وگو با شخصی دیگر، یک وکیل و کفیل داشته باشیم؟ بریم و مرد و مردونه مشکلات رو اگر توان داریم حل کنیم. به نفع مردم نه دولت.

محمدجواد تاجیک: باید بر اساس منافع ملی با کل دنیا برخورد کنیم، چه آمریکا، یا کشورهای همسایه، ما دوست یا دشمن دائمی نداریم، فقط منافع دائمی داریم.

هخامنشی: به نظر می‌رسد حرف آقای دکتر صالحی بیشتر پراگماتیستی و نوعی از پوپولیزم است؛ بعید هم نیست مثل روحانی یک اپوزیسیون مطمئن و خودی باشد. اگرچه صالحی در فیزیک باسواد است ولی چیزی نگفته که نشان دهد دانشمند روابط راهبردی مثل مرشایمر یا استفن والت یا الکزاندر ونت است؛ اگرچه صالحی فرد ایران دوست و حتی قزوین دوستی است که شدت وطن پرستی او را نشان می‌دهد، همانطور که پدرش حاج احمد و عمویش حاج عبدالحسین حتی به ریشه‌های قزوینی خود وابستگی شدید داشتند و همانجا هم دفن شدند. ولی نمی‌توان برداشت صالحی را حاصل یک معادله راهبردی از نوع علوم دقیقه دانست، زیرا او اعلام نمی‌کند که رئالیزم سیاسی وی از کدام تئوری پیروی می‌کند. می‌شود مثل ظریف بگوید من رئالیست نیستم، که این خلاص کردن خود و فرار از بیسوادی است، ولی ایده‌آل‌گرایی -بقول رهبری- بایدخلاصه با یک نوعی از حقیقت گرایی همراه باشد؛ همانطور که بشیریه هم در احیای علوم سیاسی از حکمت سیاسی سخن می‌گوید ولی نافی فهم اگوست کونتی از علوم اجتماعی هم نیست.

مشکل نظر صالحی این است که نظریه‌ای برای حل تعارض هویت دولت – نه ملت – با رابطه ایران و امریکا ارائه نمی‌دهد هر دانشمند سیاست بین الملل باید اول خود سیاست را بشناسد؛ بقول دکترچگنی زاده می‌گفت اول کتاب اندرو هیوود را بخوانید بعد دنبال کلمه اینتر باشید تا اینتر نشنال پالیتیکس را بفهمید.

معادله رابطه ایران و آمریکا بخاطر عدم مذاکره نیست که به یک معمای امنیتی دچارشده و ممکن است کشور را با مشکل جدی مواجه کند؛ معادلات بین المللی آمریکا بعنوان قدرت بزرگ، عبارت از ارکستر امنیت‌های منطقه‌ای در مناطق ژئواستراتژیک دنیاست، دلیل دخالت او هم داشتن موقعیت هژمونی منطقه‌ای در نیمکره غربی دنیاست؛ همانطور که روسیه می‌خواهد در خارج نزدیک خود همینقدر امنیت داشته باشد، آمریکا می‌خواهد درخاورمیانه امنیت انرژی باشد؛ لیکن درگیری اسرائیل با اعراب به ایران هم کشیده شده و بخاطر ساختار مبتنی بر لابی در سیاست خارجی آمریکا، قدرت لابی بزرگ اسرائیل باعث شده تا قدرت جهانی مجبور باشد از شخص نتانیاهو تمکین کند و بارها اوباما اذعان به شکست از اسرائیل کند و نام شخص بیبی را ببرد. ما از آمریکا نیست که ضربه می‌خوریم ما بدلیل تجربه جنگ فهمیدیم برای امنیت داخلی راهی جز عملیات برون مرزی نداریم.

اگر سوریه هم عملیات برون مرزی داشت گرفتار این جنگ داخلی عظیم نمی‌شد؛ بنیان عملیات برون مرزی ما هم توسط شاه گذاشته شد و این کار نظام امروز نیست. اگر حزب الله را نداشتیم در جنگ هاشمی نمی‌توانست پای میز مذاکره با پیروزی‌های والفجر هشت و کربلای پنج بنشیند؛ فلذا توانستیم این دکترین را مبتنی بر ساختار هخامنشیان تدوین کنیم که برای حفظ امنیت داخلی باید پشت نقاط تهدید را بزنیم. این مسئله با تجربیات عظیم مدیریت جنگ همراه شد و دریافت تکنولوژی موشکی برای آن سلاح تعریف کرد. این گسترش که خائنین به کشور مثل کاملیا انتخابی فرد مدام نام آن را هلال تشیع می‌نامند باعث شده ایران برای امنیت به خودبسندگی یا ساورنتی برسد و این برتری ایران را بر اسرائیل می‌رساند که برخلاف اصل دکترین بنگورین است.

اسرائیل برای تضعیف کشوری که نمی‌توان در منطقه ما تهدیدش کرد اقدام به تعریف نقشه مهار از طریق سیاست‌های منطقه‌ای و قدرت‌های بزرگ کرده است من مقاله‌ای هم در همان زمان اوایل دوره روحانی منتشر کردم که هدف نهایی بیگانه این است که ایران وارد یک کمپ دیوید دیگر شود.

اگر ما نتوانیم روی ساختار لابی‌های آمریکا تاثیر بگذاریم، مثل لابی گوشت قرمز، لابی کارخانجات اسلحه سازی و از همه مهمتر لابی اسرائیل که عمدتا فقط آیپک را نام می‌بریم، سیاست خارجی آمریکا به سمت ما متمایل نخواهدشد؛ برای همین هم بود که شاه بدبخت مدام سلاح می خرید و برای پیروزی کیسینجر و نیکسون مدام پول خرج می‌کرد.

به عبارت خلاصه مذاکرات بدون داشتن حربه‌ای مثل زمان محسن کنگرلو بی معنی است. بقول خودش ما باید فرصت طلبی کنیم وگرنه اگر بتوانیم مثل زمان صدام چندضربه کاری به اسرائیل بزنیم و آنگاه سرمیز مذاکره با آیپک برویم خواهیم توانست از مدلی که ترامپ می‌گفت و خواست اکثر آمریکایی‌هاست، استفاده کنیم و سیاست خارجی آمریکا را در خاورمیانه از شر فشار نتانیاهو خلاص کنیم. همانطور که الان بایدن با ارسال تسلیحات به خلیج فارس، دنبال همین بستن دهان نتانیاهو و البته ممانعت از رقابت آزادانه چین در خلیج ماست. در غیر این صورت وقتی ما در فشاریم و اسرائیل تحت فشارنیست و امنیتش مختل نشده، نه پای میزمذاکره غیرمستقیم خواهد آمد، نه اگر با آمریکا حل مشکل کنیم فایده‌ای خواهد داشت.

سراجی: ما چند دهه است که نتایج توافق با امریکارو دیدیم یا اثراتش رو حس کردیم؛ جز توسری خوری چیزی نبوده. آدم عاقل از یه سوراخ جنوین باز گزیده نمیشه.

علی موسوی: کسی در ایران از مذاکرات مستقیم با آمریکا نگران و ناراحت نیست، به جز کسانی که منافعشان به خاطر می‌افتد. اگر الان رفراندوم صورت بگیرد بالای نود درصد مردم به مذاکره رای می‌دهند.

محمد: خدا حفظ کند امثال دکتر صالحی را برای مردم؛ ایشان به حق باسوادترین و متخصص‌ترین مسئول بعد از انقلاب هستند. ایشان واقعا دیگر به دنبال پست و مقام نیستند و صرفا نصیحت پدرانه کردند، امیدوارم گوش شنوایی باشد.

الکا: از اول هم بايد با امريكا رابطه داشتيم، سياست خارجی يعنی با تمام كشورهای دنيا ارتباط داشته باشی. با در نظر گرفتن منافع كشورت از همه نظر، عدم ارتباط با آمريكا به ضرر كشور و عموم مردم و به نفع …. من صد درصد موافق ارتباط باتمام كشورها و آمريكا هستم، چون پيشرفت كشور و جوانان نااميد از آينده ايران آرزوی من است.

ناصر: در هر دو صورت نفعی برای ملت ندارد.

ابوالفضل: بخاطر منافع ملی ازهیچ کاری نباید دریغ کرد.

حسین: به شدت موافق پیشنهاد جناب آقای دکتر هستم البته اگر بزرگترها بگذارند.

بهزاد: هیچ وقت متوجه نشدم مذاکره توسط واسطه یعنی چه؟

مصطفی: با دولت فشل رییسی مذاکره اونم سیاسی با آمریکا مثل خودکشی دسته جمعی است.

مهرنوش: دیگه خسته شدیم از این اوضاع. سیاست‌های مزخرفی که فقط برای مردمه و فشاری که فقط روی مردمه. دلمون یه زندگی عادی می‌خواد. این جوانی ما بود که رفت….

مهدی: سال‌ها در هم پیچیدن و مقابله کردن هیچ فایده و دستاوردی برای ایران نداشته. اگر سال ۷۶ گفتگوی تمدنها جدی گرفته می‌شد و خاتمی با کلینتون دیدار می‌کرد و مسائل فیمابین که بسیار پیش پا افتاده هستند حل می‌شد، ایران امروز در موقعیت سیاسی و اقتصادی بسیار قدرتمندی در جهان بود. وقتی علت وجودی یک کشور در نفی و مقابله با آمریکا تعریف می‌شود، لاجرم همین بیراهه بارها و بارها طی خواهد شد.

نوائی: تا سیاست این است، مسیر خاکی است. باید وا دادگی به این تفکر را کنار گذاشت و مردم را از این وضعیت رهایی بخشید.

حبیب‌الله: برای اینکه آمریکا خائن است.

Snhm: دشمنی با آمریکا دیوانگی محض است، خسارت بس نیست واقعا؟

علیرضا: خیر! این دولت نماینده ملت ایران نیست و صلاحیت مذاکره ندارد.

همایون: همه دنیا با آمریکا تعامل دارن ما برعکس با روسیه. چه منفعتی رابطه با روسیه داشته برای مردم نمی‌دونم؛ البته اگر مردم مهم باشن، وگرنه که حرفی نمی‌مونه. چرا نباید با آمریکا دوست باشیم؟ تا کی قراره ادامه‌دار باشه دشمنی با آمریکا؟ چرا مردم ما نباید آسایش داشته باشن؟

مصطفی: راهی جز گفت‌وگوی مستقیم برای گرفتن حقمون نداریم.

کیخسرو: مذاکره با آمریکا بقای دولت ایران رو تضمین میکنه.

فیض پور: شما جواب نه را سبز نوشتید، قصدی در کار نبوده؟ یعنی باور کنیم؟

Mhfhram: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

دانیال: اگر بشه نون مفت خورا و دله دزدا، تو کمترین حالت مفید بودنش قطع میشه. واسه همین نمیذارن دوستان. میشه مدل دیگه رفتار کرد که منافع مملکت ضرر کمتری بکنه.

داوود: بله قطعا چاره‌ای نیست.

مجتبی: اونقدر روشنه، اونقدر واضحه، که نه نیازی به توضیح هست و نه هیچ حرف اضافه‌ایی. فقط احمق‌ها نمی‌فهمند. و دشمنان مردم ایران نمی‌فهمند.

مهدی افخمی: بله. بخاطر اینکه ما تجربه ارتباط با چین و دوس و اروپا رو داریم، اینبار با آمریکا تجربه بر قرار کنیم. اونا از روس‌ها و چینی‌ها مردترن. بخاطر مشکل معیشتی مردم بله.

YC: گفت‌وگو و احترام و معامله و تفاهم و … بايدهايی داره كه از موارد اوليه «اراده‌ی دو طرف» گفت‌وگو است كه بصورت واضح و مشخص امريكا هيچ اعتقادی به اين موضوع نداشته؛ در زمان هيچ دولتی.

حزب تدبیر و توسعه شمال شرق استان تهران: سلام و عرض ادب خدمت ادمین و سایر پرسنل انصاف‌نیوز! بی شک ایران باید بدون واسطه و به معنای واقعی کلمه بدون باج دادن به کشور سوم برای واسطه‌گریش، مستقیم پا به عرصه مذاکره با آمریکا بگذارد، اما باید افرادی مسلط به امور و سیاست خارجه و با تسلط کامل به زبان لاتین برای دفاع از حقوق مردم کشور عزیزمان ایران پای میز بنشینند و حتما وزیر خارجه باید از تجارب سیاستمداران دولت قبل مشاوره بگیرد تا بتواند با تمام توان سیاسی یک مذاکره بُرد بُرد را رقم بزنند. البته اگر سیاه نمایی‌ها و جناح بازی‌های سیاسی را کنار بگذارند و برای موفقیت ایران -نه یک دولت- اینکار را انجام دهند.

مجید: قطعا موافقم. چون چهل و اندی سال مرگ بر آمریکا می‌گوییم به کجا رسیدیم. همیشه باید دوست قوی داشت. نه چهار تا ضعیف و گشنه.

گنج: این موش و گربه بازی‌های بچگانه چیه که با آمریکا در آوردند؟! گفتگوی غیر مستقیم! بعد گفتگوی دزدکی مستقیم! فقط نامردها این رفتار ریاکارانه را دارند. اینها گفتگو دارند ولی دزدکی. چون می‌خواهند کوتاه آمدن از شرایط برجام قبلی را کسی نفهمد. زیرآبی رفتن شیوه‌ی مدعیان اصولگرایی است. یک حرف راست یا جوی صداقت و شفافیت ندارند. از بس مسلمان‌اند!

هوشیار: ایشون در حال حاضر هیچ سمتی ندارند؛ اگر وزیر هم بودن باید بدونیم که به گفته برخی از رییس جمهورها اونها در حد تدارکات‌چی قدرت دارند، پس این حرف‌ها فقط یک نمایش هستش و سیاست خارجی کشورمون جای دیگه مشخص میشه.

ندا: واقعا دیگه گفتن از برقراری رابطه با امریکا یا عدم اون خسته کننده شده. منافع عده زیادی در دولت، وابسته به تحریم‌هاست.

امیر: عدم‌گفتگوی صریح و علنی با دیگری یا به معنای به رسمیت نشناختن اوست، که این وجه اگر در مورد اسراییل موضوعیت داشته باشد، قطعا درباره دولت امریکا موضوعیت ندارد. و یا این عدم استقبال از گفت‌وگو بدلیل آن است که ادله و مستندات قوی در محکومیت طرف مقابل در دست نداریم. عقل سلیم حکم می کند که اگر ادله و مستنداتی قوی دال بر محکومیت رفتار دولت امریکا در قبال ملت ایران در دست داشته باشیم، اصرار بر گفتگوی صریح و علنی با نمایندگان آن دولت داشته باشیم. فرار از گفتگو تحت هر عنوان که باشد، نشانه‌ای از عقلانیت و بلوغ سیاسی محسوب نمی‌شود. بلکه نشان از تهی بودن دست دولت ایران در محکومیت دولت آمریکا در سطح بین المللی است.

مرتضی: مگه تا الآن گفت‌وگوی اقتصادی می‌کردیم؟ تو این ۴۰ سال ما فقط گفت‌وگوی سیاسی داشتیم.

مژگان: دالدان آتان داش توپوغا دیر. این یک ضرب المثل ترکیه یعنی تلاش بیهوده وقتی کار از کار گذشته.

فرزانه: آخه این چه مسخره‌بازیه که پیغام پسغام توسط شخص ثالث می‌فرستن. والا بچه‌ها هم اینطوری نیستن!

علیرضا: بله! ما باید با تمام قدرت‌ها رابطه داشته باشیم تا بتونیم با بازی بین اونها امتیاز لازم را بگیریم.

محمدصادق: مذاکره با آمریکا برای حیات ایران و کاستن از مشکلات موجود بسیار واجب است.

سیدمحمد: مشکل اینجاست. هیچ‌کدوم از دو طرف نمی‌خوان سر مواردی که ۲۰۱۵ مطرح شد توافق کنند و جفتشون خواسته‌های جدیدی دارن که قابل پذیرش برای طرف مقابل نیست‌.

علی: علی: باید بدون محدودیت تا باز کردن سفارت پیش برن؛ برای حل مشکلات… ملت نون ندارن بخورن هسته‌ای میخوان چه کنن؟!

سمیه: چقدرم این هسته‌ای واسه مردم خیر و برکت داشت!

جمشید: گفت‌وگو به معنای رفع خیلی از برداشت‌هایی است که شاید وجود نداشته باشد و به معنای دادن امتیاز نیست. یادم است زمانیکه ویتنام توسط آمریکایی‌ها بمباران می‌شد گروه‌های دو طرف در پاریس با هم گفت‌وگو می‌کردند.

مهدی: دوساله دولت رئیسی با تمام قوا، با تمام توان دنبال برجام ظریف هستند، اما نمی‌توانند.

عرفان: صرفا گفت‌وگوی سیاسی معنی نداره؛ در سیاست خارجی منافع ملی تعیین کننده است. چون سیاست‌های امریکا و جمهوری اسلامی کاملا برعکس همه‌؛ پس گفت‌وگو کردن معنی نداره.

رسول: با توجه به سیاست‌های کشورهای به اصطلاح دوست و جیره‌خوار، باید با آمریکا بدون در نظر گرفتن قدرت‌های مخالف و با منطق وارد مذاکره شد؛ بی‌شک کشوری که تونست با عربستان با آن همه اختلاف و در بازه‌ای تا مرز جنگ رفتن، به این راحتی کنار بیاید و دوست باشه می‌تونه با آمریکا هم توافق کنه…در واقع باید دست از یک دندگی برداریم و با همه دنیا وارد مذاکره و دوستی بشیم… به نظر من باید به ولیعهد عربستان نشان نوبل بدهند؛ به لحاظ حذف کهنه‌مغزها و ایجاد تحول عظیم در سیاست‌های خارجی و داخلیش…

سینا: راه‌ها به بن بست کشیده، قیمت گوشت رو ببینی نظر نمی‌پرسی.

میلاد: یکم دیر شده برای این کار، فرصت‌ها از بین رفت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. خوب این میان کاسبان تحریم حتما واکنش منفی نشون خواهند داد چون کاسبی اونها تعطیل میشه بتره موضوع آلفردو را یک بار دیگر بخوانیم …
    عموم تصور میکنند که مافیا در فقدان قانون است که رشد میکند حال آنکه دقیقا جریان برعکس است. مافیا از قانون تغذیه میکند. منتهی یک قانون اضافی
    هر جا قانون اضافه باشد مافیا آنجا است.
    بگذارید برایتان داستان بگویم
    در یکی از شهرهای ایتالیا جوانی بود به نام آلفردو . آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت. او هر بطری عرق سگی را به قیمت دو لیره میفروخت. هزینه تولید عرق سگی چیزی حدود 1.8 لیره بود. برای همین آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود 0.2 لیره سود میبرد. او در زور 200 بطری عرق میفروخت و لذا درآمدش روزانه 40 لیره بود و با این 40 لیره با مادرش به دشواری زندگی میگذرانید.
    روزی از روزها دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که در آن خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام میشد. اینگونه بود که فردای آن روز ماموران پلیس به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.
    آلفردو بیچاره تنها و سرگردان به پارک پناه برد. او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست و گریست . در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود داشت هق هق میزد و از زمین و زمان دل چرکین بود ، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت :
    هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم. بد جوری تو خماری موندم رفیق. امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردند و من هم نمیدونم باید از کجا عرق گیر بیارم. تو چیزی تو خونه ات داری به من بدی ؟ من حاضرم به جای دو لیره ، بهت 10 لیره پول بدم.
    آلفردو در بهت فرو رفت. سریع به خانه رفت و در زیر زمین به جست و جو پرداخت. تعدادی بطری عرق سگی پیدا کرد . یکی از آنها را در یک کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد و ده لیره را گرفت. او در پایان به مشتری گفت :
    اگه باز هم خواستی بیا همینجا. به دوستان قابل اعتمادت هم بگو. اسم رمز هم این باشه :
    “آقا ببخشید ! شما دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟”
    در روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت. هر روز تعداد بیشتری پیدایشان میشد. در هفته اول مشتری های او به ده تن رسیده بود. در هفته دوم مشتری های او سی تن شده بودند. در آمد او کم کم روزانه به 200 لیره رسیده بود. او خانه ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند. با ویتوریا ی جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید. دوستان جدیدی پیدا کرد :
    لئوناردو. کارلو . الساندرو
    کم کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه دارد عرق سگی میفروشد. این گونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد.
    مامور فردایش به اداره برگشت و گفت نه قربان . آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است
    مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت . مامور دیگر هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست.
    آن ماموران برای حق السکوت روزانه 5 لیره از آلفردو شیتیل میگرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق میخریدند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد . کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.
    گذشت تا اینکه بنیتو موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد. او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود. آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می آورد. مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد. در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد. بعد از روی کار آمد نظام جدید ، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشدند. در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که ” پدر خوانده ” کیست.
    چند بار چند تن از سیاستمداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد گرداندند اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند

    5
    1
  2. با همین فرمان بریم جلو تورم و اقتصاد و استهلاک صنایع و افکار یاسر جبرییلی میریم برای فروپاشی اقتصادی حداقل اگر قراره جلوی امریکا قرار بگیریم و حالشو جا بیاریم بهتر است دوستی دوستی بکنیم ازش پوستی تکنولوژی و علم رو بگیریم بعد که قدرتمند شدیم بزنیم تو سرش یک نگاه به جامعه کنیم اونایکه تونستن رفتن یک سری هم خودشون موندن برای رانت و خانواده رو فرستادن اونور ما ها هم که موندیم نمیتونیم بریم یا پول نداریم یا ارق به خانواده و کشور چرا ما همیشه باید چرخ رو اختراع کنیم

    1
    2
    1. اگر اهل آزادی بیان هستید، اخبار مخالف رو هم منتشر کنید!
      شما تصویر پرچم آمریکا را روی پرچم ایران منتشر می کنید!
      با شماها با این افکار آمریکا پرستانه تان چه باید کرد؟!!
      حرف ها هم در همین راستااست.
      اگر کسی ایراد میگیره، یک دوره عکاسی برین تا دو تا مفهوم عکس هم بهتون یاد بدن!!

  3. موافقم اما نه توسط این دولت یه دولت متعادل و دارای سواد سیاسی بین الملل گه ارجعیت رو به ملت وایران بده نه شعارهای کاخ سفید باید …..وچاره ای جز این نمیبینم اما این تنش‌ها با آمریکا از اول انقلاب بایستی باشیب ملایم بر طرف میشد ومتاسفانه الان زمان بر وباتحمیل خسارت بیشتر هست خلاصه تواین چهل سال یه سیاست مدار عاقل و تصمیم گیرنده نداشتیم و همه پل‌های پشت سرمون رو خراب کردیم

    3
    2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا