خرید تور تابستان ایران بوم گردی

اندیشه و اقدامات دکتر محمد مصدق

مصدق دکترای حقوق از دانشگاه سوئیس داشت، در سی سالگی وزیر شد و ملی شدن صنعت نفت تا ابد مدیون او خواهد بود.

روزنامه شرق نوشت: «زنده‌یاد دکتر محمد مصدق ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ هجری شمسی برابر با ۲۰ مه ‌۱۸۸۲ میلادی در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا ابراهیم آشتیانی از پیروان میرزا تقی‌خان امیرکبیر و از رجال تجددطلب و وزیر دفتر استیفاء در دوران ناصری و مادرش ملک‌تاج‌خانم نجم‌السلطنه از نوادگان عباس‌میرزا قاجار و بنیانگذار بیمارستان نجمیه تهران بود. پس از تحصیلات ابتدایی و به دنبال مرگ پدر در سال ۱۲۷۱ هجری شمسی با وجود سن کم به اشتغال شغل پدری درآمد و پس از چند سال اشتغال به منظور تحصیل در رشته علوم سیاسی وارد مدرسه تازه‌تأسیس علوم سیاسی در تهران شد.

سال‌ها قبل از جنگ جهانی اول جوان لاغراندامی به نام محمدخان با کلاه مقوایی و سرداری در میان دانشجویان فرانسوی به دلیل نظم و انضباط فکری و درسی و همچنین صریح‌اللهجه و زود عصبانی‌شدنش به (موسیو موهامد) شهرت پیدا کرد و در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی با رساله‌ای تحت عنوان کاپیتولاسیون و ایران موفق به اخذ دکترای حقوق از دانشگاه سوئیس شد و در ۳۰سالگی به‌عنوان جوان‌ترین وزیر دادگستری وقت در کابینه مشیرالدوله و پس از آن به سمت والی فارس منصوب شد.

مصدق جوان و مشروطیت

در روز دهم تیرماه ۱۲۸۶ هنگامی که کمتر از ۲۵ سال داشت، با امضای سوگندنامه به عضویت جامع آدمیت درآمد و این سرآغازی برای شروع مبارزات یک آزادی‌خواه مشروطه‌طلب بود. آزادی و مشروطه را به خاطر به‌دست‌آوردن کرسی نمی‌خواست اما چون در هر کشوری آزادی و دموکراسی به وجود احزاب سیاسی و پویایی آنها گره خورده است در به‌وجودآوردن انجمن‌های مدافع آزادی و مشروطیت کوشش کرد.

کمتر از ۳۰ سال داشت که به‌ عنوان نماینده مردم اصفهان در مجلس انتخاب شد و در آنجا به دلیل صغر سنی با آن که برخی از افراد با همین سن به مجلس رفتند، او از رفتن به مجلس به دلیل احترام به قانون انصراف داد. به دلیل تعلق خاطر شدیدش به آرمان‌های انقلاب مشروطه نخستین کسی بود که در برابر کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ (کودتای سیدضیاء) مقاومت کرد و در کابینه مشیرالدوله در سال ۱۳۰۲ به‌ عنوان وزیر امور خارجه، نخستین برخوردش با انگلیسی‌ها در مورد دستیابی به جزایر ابوموسی و شیخ شعیب به وقوع پیوست و مانع از اشغال آن جزایر از سوی بریتانیا شد. در کابینه سردارسپه از پذیرش مناصب دولتی اجتناب کرد و از سوی مردم تهران در پنجمین دوره قانونگذاری به مجلس رفت و در آنجا به دلیل درک درست از سیاست‌های نیروهای خارجی در تضعیف و تعدیل مطالبات و آرمان‌های انقلاب مشروطه با تغییر سلطنت مخالفت کرد و پس از دوره ششم مجلس ضمن مخالفت با پهلوی اول و استعفای کامل از همه مشاغل دولتی به احمدآباد رفته و مشغول کشاورزی می‌شود و سرانجام در سال ۱۳۱۹ در تهران توسط شهربانی وقت دستگیر و به بیرجند تبعید می‌شود. پس از اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ آزاد شده و در سال ۱۳۲۲ به‌ عنوان نماینده مجلس در دور چهاردهم از طرف مردم تهران انتخاب می‌شود و در آنجا قانون تحریم امتیاز نفت را در دوران کابینه ساعد به تصویب مجلس می‌رساند.

ملی‌شدن صنعت نفت و پیامدهای آن بر خاورمیانه و معادلات جهانی

«آهای عبدالحسین خان! آیا این انتخابات آزاد است؟ آیا تو شرف داری؟» این رفتار شجاعانه و اعتراض به انتخابات فرمایشی در راستای تضعیف نهادهای مدنی و دستاوردهای بزرگ انقلاب مشروطه تا دهه‌های متمادی و تاکنون در ذهن و اندیشه همه دوستداران آزادی و وطن‌دوست تداعی می‌شود. زنده‌یاد دکتر محمد مصدق پس از تشکیل مجلس انتصابی پانزدهم و رد صلاحیت نمایندگان مدافع حقوق ملت و آزادی در راستای تصویب قرارداد گس-گلشاییان با دست محکم بر سینه عبدالحسین هژیر، نخست‌وزیر وقت، کوبید و با فریادی بلند او را با آن گفته مذکور در سطور بالا مورد خطاب قرار داد. دولت بریتانیا که منافع خود را با سرسختی‌های دکتر مصدق و یارانش و همچنین تصویب طرح تحریم امتیاز نفت در کابینه ساعد در خطر می‌دید، به‌سرعت به فکر اصلاحات جزئی و تجدید قرارداد ۱۹۳۳ به مدت ۲۵ سال دیگر با شرکت ملی نفت ایران افتاد که بتواند این قرارداد را در مجلس فرمایشی تحت عنوان قرارداد گس-گلشاییان در غیاب نمایندگان واقعی مردم به تصویب برساند که در نهایت با تشکیل جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق و فسخ قرارداد مذکور منجر به ارائه پیشنهاد ملی‌شدن صنعت نفت در ایران تحت عنوان ذیل شد.

«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی ما امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌دهیم صنعت نفت ایران در همه نقاط کشور بدون هیچ‌گونه استثنائی اعم از عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرار گیرد.»

سرانجام نفت ایران ملی شد و تحولات سیاسی در ایران مانند سبقه تاریخی گذشته خود منجر به تحولات بزرگ‌تر در منطقه شد. اندیشه مصدق و یارانش سبب شکل‌گیری تفکرات ملی‌گرایی و ضد استعماری رهبران سه کشور (هندوستان – مصر  – یوگسلاوی) جواهر لعل نهرو – جمال عبدالناصر – مارشال تیتو شد. در هند منجر به استقلال کامل هند از بریتانیا شد، در مصر کانال سوئز ملی شد و آثار آن در ذهن و اندیشه ملت مصر به گونه‌ای بود که روزنامه شرق‌الاوسط از جمال عبدالناصر تحت عنوان جوجه مصدق شرق یاد کرد و خبرنگار مصری هنگام توقف کوتاه دکتر مصدق در فرودگاه قاهره او را غرق در بوسه کرده و او را باعث غرور و مباهات مشرق‌زمینی‌ها دانست. سرانجام اندیشه‌های ژرف و سرسختی دکتر مصدق و جبهه ملی منجر به شکل‌گیری جنبش غیرمتعهدها شد که اولین واکنش ابرقدرت‌های جهانی از جمله بریتانیا و شوروی و متعاقب آن آمریکا را در پی داشت.

اقتصاد خسته و آسیب‌دیده بریتانیا از دو جنگ جهانی اول و دوم خود را بیش از گذشته وابسته به نفت ایران می‌دید. از دیگر سو اتحاد جماهیر شوروی علاوه بر تضعیف منافع اقتصادی خود در شمال ایران جنبش‌های ملی‌گرایانه در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه و همچنین گرایش مردم به جبهه ملی و ایجاد بدبینی به حزب توده را بر خلاف منافع خود می‌دید. آمریکا نیز در سفر ۴۵‌روزه هیات ایرانی به آمریکا پی برد که مصدق بر سر منافع و اموال ملت اهل معامله و سازش نیست. دیری نپایید که کمپانی‌های بزرگ نفتی دنیا به اتفاق شوروی، بریتانیا و آمریکا در راستای منافع مشترک یک‌صدا در یک صف به براندازی دولت ملی و ابطال دستاوردهای حاصل از آن کمر بستند.

دولت ملی در ایران سقوط کرد اما بسیاری از دستاوردهای ۲۷‌ماهه دولت زنده‌یاد دکتر محمد مصدق تا به امروز پابرجاست و هرگز قدرت‌های سلطه‌گر جهانی نتوانستند قراردادهای نفتی ایران را به قرارداد ۱۹۳۳ بازگردانند.

مصدق، ملی‌گرا یا اصلاح‌طلبی پراگماتیست؟

در باب وطن‌پرستی‌ها، صداقت، روراستی، شفافیت سلامت فکری و اخلاقی، پاکدستی، قانون‌مداری و نظم و انضباط کاری که از بزرگ‌ترین ویژگی‌های مشترک همه نخبگان و قهرمانان ملی از جمله دکتر محمد مصدق سخن به وفور آورده‌اند که از آن جمله می‌توان به گفته «سر آنتونی ایدن»، نخست‌وزیر وقت بریتانیا، اشاره کرد که گفت: «خبر سقوط دولت دکتر مصدق زمانی به من رسید که با همسرم و پسرم در کشتی در دریای مدیترانه مشغول استراحت بودیم. پس از مدت‌ها آن شب راحت خوابیدم.»

اما آن چه را که بیش‌ از پیش باید به آن پرداخت، نقش دکتر مصدق به معنای یک رفرمیسم واقعی در درون ساختار حاکمیت بود که از این منظر می‌توان مصدق را در میان همه رجال تاریخ ایران بی‌نظیر دانست. مصدق به معنای واقعی کلمه فرزند خلف و راستین انقلاب مشروطه بود و هر کجا هر کجی و ناراستی را برخلاف قانون و دستاوردهای بزرگ مشروطه می‌دید، برنمی‌تابید؛ چون به‌درستی دریافته بود که یگانه راه برقراری دموکراسی از راه نظم و انضباط و مدنیت می‌گذرد و لازمه این نظم قانون و برپایی عدالت و تعهد به آن است و در این راستا در ابتدایی‌ترین گام مبارزات خود با تغییر سلطنت مخالفت کرد، زیرا آن را برخلاف مشروطه و در راستای تعدیل دستاوردها و آرمان‌های انقلاب و دروازه‌ای به سوی دیکتاتوری مستبدتر و مدرن‌تر می‌دانست.

اولین بودجه منظم ایران را در مدت صدارت کوتاهش بر ولایت آذربایجان نهادینه کرد و اولین شرط خود را برای پذیرش این صدارت استقلال کامل و تسلط بر نیروهای دولتی در ولایت آذربایجان دانست و در زمان نخست‌وزیری ۲۷‌ماهه خود با وجود تحریم‌های خارجی و تخریب‌های داخلی از سوی نیروهای وابسته به شاه و دربار و بدون فروش نفت بدون یک‌دهم کسری بودجه تنها بر پایه کشاورزی تثبیت کرد. قانون انتخابات شوراها و مجلس را اصلاح و سپس اقدام به قدرتمندترکردن نهادهای کوچک مدنی و مردم‌نهاد کرد. در اولین اقدام رأی به آزادی کامل مطبوعات، استقلال کانون وکلای ایران و دادگستری و همچنین برداشتن عکس خود در همه ارگان‌های دولتی کرد. پست وزارت جنگ را از شاه خلع کرده، آن را مختص به نخست‌وزیر دانسته و دست شاه و دربار را از اظهار نظر در امور اقتصادی و سیاسی مملکت کوتاه کرد و تنها آنها را به‌ عنوان نماد هویت و تمامیت ارضی کشور قابل احترام می‌دانست و بر اساس اصل مشروطه هرگز خود را مخالف موجودیت و براندازی شاه از سلطنت نمی‌دانست و این نگاهی است که امروزه کشورهای حوزه اسکاندیناوی تحت عنوان دولت‌های رفاهی به سیستم اداره کشور دارند.

سرانجام، یکی از بزرگ‌ترین نمادهای استعمارستیزی قرن بیستم پس از سال‌ها تحمل رنج و بیماری غربت در وطن در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ در ۸۴سالگی‌ در زادگاهش احمدآباد دیده از جهان فروبست.

منابع: «روزهای افتخار، دکتر عبدالرضا هوشنگ مهدوی»، «زندگینامه مبارزات سیاسی دکتر مصدق، نصرالله شیفته» و «کودتا، یرواند آبراهامیان».

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. تو جمله آخر نشون دادین چقد مخلص و مجیز گوی ملکه معظمه ی بریتانیای کبیر !!! هستین ….جالبه که مصدق سرسخت ترین دشمن همون انگلیسیی بود که شما به بهانه ی بزرگداشتش(مصدق) ، در حال مجیز گویی ازش هستید…. از این همه تناقض اصلا ناراحت نمیشید ؟؟!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا