حاشیههای نشست سیداحمد خاتمی

علی شکوهی در روزنامه ی اعتماد نوشت:
در چند روز اخیر و پس از آغاز بهکار پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، سیداحمد خاتمی، عضو هیات رییسه مجلس خبرگان در یک نشست خبری نکاتی را با مردم در میان گذاشت. اهمیت این مجلس بر همگان روشن است و اظهارات ایشان هم برای روشن شدن رویه و مسیر حرکت خبرگان ضروری بوده اما چند حاشیه بر سخنان ایشان را مفید میدانم.
آقای [سیداحمد] خاتمی با اشاره به مصوبه جلسات هیات رییسه مجلس خبرگان گفت: «اجلاس بین دو اجلاس، نخست سبب فعال شدن کمیسیونها خواهد شد و دوم اینکه سبب میشود که خبرگان بیشتر در جریان مسائلی باشند که باید در آن خصوص موضع داشته باشند.»مهمترین مشکل مجلس خبرگان این است که نتوانسته عملکرد خود را به مردم معرفی کند و سازوکار تصمیمگیری و نظام اجرایی جاری در درون این مجلس را به اطلاع مردم برساند. تغییر در این رویه بسیار ضروری است زیرا مردم در انتخابات اخیر با حساسیت بیشتری شرکت کردند و مانند دورههای قبل خیلی سرد و کمروح با آن مواجه نشدند. درباره عملکرد این نهاد اصلی و مهم نظام سیاسی ما پرسشهای فراوانی در اذهان هست که پاسخ میطلبند و طبعا باید برای اقناع افکار عمومی کاری بایسته صورت گیرد. فعال کردن کمیسیونهای مجلس خبرگان و بالا بردن سطح آگاهی خبرگان در همه زمینهها یک گام ضروری است اما باید متناسب با نیاز جامعه و حجم پرسشهایی که وجود دارد، ساختاری پاسخگو ایجاد کرد و تصمیمگیری پشت درهای بسته و بدون آگاهی مردم را کنار گذاشت. تقویت ارتباط متقابل مردم و خبرگان در این مقطع بسیار ضروری است و آگاهی مردم از کارکرد خبرگان، ضرورت مضاعف دارد.
عضو هیات رییسه مجلس خبرگان در این نشست خبری تاکید کرد: «در این اجلاس هیات رییسه این مساله مطرح شد که اولین اقدام مجلس خبرگان ساماندهی آییننامه انتخابات باشد که این آییننامه باید تغییر یابد؛ در این زمینه باید یک کف علمی در نظر گرفته شود.»اصلاح آییننامه مجلس خبرگان از منظر بیرونی نیز ضرورت دارد و بسیاری از افراد دلسوز نظام بر این باورند که باید تغییراتی در آن ایجاد شود. در گام اول باید این موضوع را به نظرخواهی عام گذاشت و از همه افراد صاحبنظر خواست که نسبت به موارد نیازمند اصلاحات در آییننامه انتخابات اعلام نظر کنند. مثلا بسیاری بر این باورند که نسبت به تعریف «خبره» باید تجدیدنظر صورت بگیرد زیرا ولی فقیه تنها نیاز به فقاهت ندارد و بنابراین خبرگان هم نباید تنها با ملاک فقهی سنجیده شوند. شاید بتوان با سازوکاری سنجیده، گروهی از اقتصاددانان، دانشمندان علم سیاست، برجستگان علم مدیریت و دیگر تخصصهای مورد نیاز رهبری را نیز وارد خبرگان کرد و با اکثریت فقها، مجلس خبرگانی کارآمدتر تشکیل داد. همچنین حتما باید نسبت به مرجع تایید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان هم در آییننامه جدید بازنگری صورت گیرد تا از «شبههدور» فاصله بگیریم. به هر حال خبرگان با تصمیم خودشان بررسی صلاحیتها را به فقهای شورای نگهبان سپردند و اکنون میتوانند با انتخاب سازوکاری جدید، این تصمیم خود را تغییر دهند که سخت مورد نقد بوده و اقناع افکار عمومی در این زمینه کاری دشوار شده است. در این زمینه میتوان نقش مراجع تقلید را مانند دور اول مجلس خبرگان، تقویت کرد؛ مگر نه اینکه به نظر آیتالله خاتمی «دیدگاه اعضای مجلس خبرگان رهبری در خصوص مراجع آن است که مراجع عظام تقلید، رکن نظام اسلامی هستند»؟ آیا این رکن بودن اگر در تایید اولیه صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان ظهور کند، مناسبتر نیست؟
یکی از نکاتی که در سخنان سیداحمد خاتمی وجود دارد، مساله نظارت بر رهبری است. وی در این زمینه به خبرنگاران گفته است: «در قانون اساسی واژه مراقبت از ولایت فقیه برای این مجلس تعریف شده است نه نظارت بر ولیفقیه. با توجه به عظمتی که امام راحل داشتند قانونگذار متعرض به نظارت بر رهبری ایشان نشده است زیرا اگر متعرض به نظارت میشد باید راهکارهای آن را نیز بیان میکرد.» این قضاوت بهدرستی در افکار عمومی مردم وجود دارد که نهاد تعیینکننده رهبری باید بر ایشان نظارت یا مراقبت هم داشته باشد تا اگر به هر دلیلی صلاحیت خود را از دست داده یا معلوم شود که از اول صلاحیت لازم را نداشته یا از انجام مسوولیت رهبری ناتوان شده است، فرد دیگری را برای رهبری در نظر بگیرد. مهم نیست که از کدام واژه استفاده کنیم و اصلا هم مهم نیست که سازوکاری برای این مهم در قانون اساسی وجود دارد یا نه بلکه آنچه مهم است و اطاعت آگاهانه مردم از رهبری را موجب میشود این است که خبرگان بر کار و صلاحیتهای رهبری اشراف دارند و از طرف مردم مامور به انجام این مسوولیت هستند.
برخلاف تصور برخی، وجود نظارت بر رهبری اصلا جایگاه ولایت فقیه را تضعیف نمیکند بلکه به تقویت شأن و جایگاه رهبری در نزد مردم منجر خواهد شد. مردم مطابق تعالیم دین از کسانی که صلاحیت رهبری را دارند و در این زمینه برتر از فقهای دیگر هستند، در چارچوب اقتدار قانونی و شرعی تبعیت خواهند کرد. اگر معلوم شود که خبرگان بر رهبران نظارت دارند و همچنان از آنان حمایت میکنند به این نتیجه منطقی میرسند که صلاحیت رهبران تداوم دارد و باید تبعیت هم ادامه یابد. سست شدن نظارت بر رهبری یا کمرنگ شدن مراقبت از صلاحیت ایشان، این تردید را در مردم ایجاد خواهد کرد که شاید برخی از ملاکها از دست رفته باشد و این امر طبعا اطاعت از رهبری را هم سست خواهد کرد. بنابراین خبرگان مسوولند که خودشان به فکر فراهم آوردن سازوکاری باشند که مراقبت از فقیه یا نظارت بر وی را ممکن و میسر کند. این اقدام قطعا منجر به تقویت جایگاه رهبری در نزد مردم خواهد شد.
انتهای پیام