خرید تور تابستان ایران بوم گردی

مقاله فرید زکریا در تایم: مذاکرات صلح خاورمیانه ارزش پیگیری را دارد

دلایل زیادی می توان بر شمرد که مذاکرات صلح خاورمیانه به شکست می انجامد، اما دلیلی هم برای نیازمودن این راهکار وجود ندارد.

به گزارش انصاف نیوز به نقل از شفقنا، فرید زکریا در تایم نوشت: اگر از من بپرسید که کدام مساله بین المللی در چند سال پیش رو از کمترین احتمال برای حل شدن برخوردار است، پاسخ من مناقشه بین اسراییلی ها و فلسطینی ها خواهد بود. برای چنین پیش بینی ای، نیاز به بصیرت و بینش چندانی ندارید؛ تا به حال نشده که کسی علیه صلح خاورمیانه شرط ببندد و آن را ببازد. با این حال، من یکی از حامیان تلاش های جان کری، وزیر خارجه آمریکا، برای از سر گیری مذاکرات بین طرفین هستم.

دلایل این موضع، کاملا واقع گرایانه است. حماس که کنترل غزه را در دست دارد، هنوز هیچ تمایلی ندارد که با اسراییل وارد مذاکره شود. طرف فلسطینی ناکارآمد و انشقاق یافته است. طرف اسراییلی هم تا حد زیادی از مذاکره و صلح فاصله گرفته و گروه های جدید سیاسی، مثل آنها که تحت رهبری نافتلی بنت هستند، با راهکار تشکیل “دو کشور مجزا” مخالفند.

اما شرایط واقعی، آن طور که به نظر می رسد، غامض و غیر قابل حل نیست. شماری از اهرم ها هستند که می توانند طرفین را به صورت جدی به سمت مذاکره سوق دهند. در حالی که شرایط اقتصادی اسراییل به سمت رونق و رشد در حرکت است، بسیاری از مردم اسراییل از چشم انداز حکومت ابدی به میلیون ها فلسطینی، ناخرسندند. عامل اصلی افزایش این نگرانی ها، تلاش های فزاینده ای است که در اروپا، در دانشگاه های آمریکا و دیگر محافل برای مشروعیت زدایی از اسراییل در جریان است. استراتژی فلسطین برای کسب جایگاه رسمی در سازمان ملل (جایی که موضع اکثریت کشورهای عضو به نفع فلسطین است) می تواند مسایلی را برای اسراییل ایجاد کند؛ به ویژه آنکه فلسطینی ها از این رهاورد قادرند دادخواهی های خود را به دادگاه بین المللی عدالت و محاکمی از این دست ارجاع دهند. اگر این استراتژی شکست بخورد، رهبر فلسطین محمود عباس می تواند تشکیلات خودگردان را منحل کند – چنانکه تهدید به انجام این کار کرده است- و به این ترتیب اسراییل را وادار به اداره کرانه باختری کند. در این صورت اسراییل مجبور خواهد شد سربازهای خود را دوباره به اردوگاه های آوارگان بفرستد و خود را گرفتار مشغله دشوار و پر هزینه “اشغال” سازد.

وجود این اهرم ها، با ظهور یک تحرک جدید سیاسی در اسراییل همزمان شده است. بنیامین نتانیاهو همزمان با حرکت حزب متبوعش به جناح راست، کمتر احساس امنیت می کند. بنت، یکی از متحدان اصلی نتانیاهو، او را حتی به خاطر ورود به مذاکره با فلسطینی ها، مورد انتقاد قرار می دهد. اما نتانیاهو این گزینه را در دست دارد که به جای یک ائتلاف دست راستی، ائتلافی میانه را تشکیل دهد. این کار از طریق ائتلاف با حزب کارگر (به جای ائتلاف با حزب بنت) ممکن است. نتانیاهو به این طریق و البته با ورود جدی به مذاکرات صلح می تواند جایگاه خود را بیشتر تثبیت کند، چرا که شرط اصلی حزب کارگر برای ائتلاف، مذاکرات صلح است.

جدی ترین مانع مذاکرات برای طرف فلسطینی، کماکان حماس است، اما حماس این روزها از شرایط مناسبی برخوردار نیست. حماس پس از پیروزی در انتخابات سال 2006، به سرعت حمایت عمومی را از دست داد. نظرسنجی مرکز ارتباطات و رسانه اورشلیم نشان می دهد تا سال 2008 حمایت ساکنان غزه از تشکیلات فتح (رقیب حماس) با نسبت 40 در مقابل 22 درصد، بیشتر بوده است. پس از تهاجم سه هفته ای اسراییل به غزه در اواخر سال 2008 و اوایل سال 2009، محبوبیت حماس دوباره افزایش یافت. اما پس از مواجهه حماس با مسایلی در خصوص نحوه اداره غزه، این محبوبیت دوباره کاهش پیدا کرد.

حماس در حال حاضر یک تشکیلات ورشکسته سیاسی است. حمایت حماس از شورشیان سوریه، روابط این گروه را با حامیان اصلی اش یعنی ایران و سوریه، به شدت مختل کرده است. ضمن آنکه ایران و سوریه نیز با مسایل خاص خود درگیرند. (تحریم ها در ایران، شورش در سوریه). دولت جدید مصر نیز شریان های ورود پنهانی کالا به غزه (تونل های زیرزمینی) را به شدت مسدود کرده است. یکی از مسوولان حماس به اورشلیم پست گفته است:” حتی حسنی مبارک (رییس جمهور سابق مصر) نیز تا این حد به باریکه غزه گرسنگی نداده بود.” به یاد داشته باشید هیچ یک از مسایل حاد دیپلماتیک بین فلسطینی ها و اسراییلی ها – شهرک سازی ها، مساله اورشلیم- ارتباطی به غزه ندارند. اگر دولت اسراییل و تشکیلات خودگردان فلسطین به توافقی دست یابند، می توانند این توافق را به مردم خود ارائه دهند و به رای بگذارند و ببینند اکثریت مردم در هر دو طرف تا چه حد با توافق و مصالحه موافقند. (اگر چه به طور یقین، عناصری نیز در هر دو طرف هستند که با توافق و مصالحه مخالفند.)

البته در این شکی نیست که مسایل حاد بین دو طرف، واقعا نفس گیر است و در گذشته نیز مذاکرات را از مسیر اصلی خود خارج کرده است. بدون تردید، طرح دوباره اختلافات قدیمی می تواند باز هم مذاکرات را تحت الشعاع قرار دهد و هر دو طرف را ناخشنود و ناامید به سر جای اول خود بازگرداند. به همین دلیل، این مذاکرات باید دور از چشم عموم، بدون ارائه محتوا و چکیده آن به مطبوعات و با کاهش دادن سطح توقعات و انتظارات برگزار شود.

انتخاب این رویکرد، ممکن است به ضرب المثل قدیمی “دنبال نخود سیاه رفتن” تعبیر شود. اما دلایلی عملی و منطقی وجود دارند که ایجاب می کنند این رویکرد دنبال شود. بر خلاف درخواست های مکرر مبنی بر ورود آمریکا به بحران های مصر و سوریه (و توقف معجزه آسای خونریزی در سوریه و بازگشت ثبات به مصر)، واشنگتن هنوز در مساله اسراییل- فلسطین اهرم های قابل توجهی را در دست دارد. این امید وجود دارد که تلاش های جان کری به نتیجه بنشیند. موفقیت در روند صلح خاورمیانه، حتی در سطحی اندک، می تواند تغییرات چشمگیری در فضای منطقه و حتی جهان اسلام ایجاد کند.

جان کری از زمانی که به سمت جدید خود منصوب شده، یکی از وظایف کلاسیک وزرای خارجه آمریکا را عهده دار شده است. او هر گشایش دیپلماتیکی را که احتمال می داده، پیگیری کرده است؛ از گفت و گو با رییس جمهور افغانستان حامد کرزای گرفته تا مذاکره با روسای جمهور روسیه و سوریه و حالا روند مذاکرات صلح خاورمیانه. چنین مسایلی، شانس کمی برای حل شدن دارند و از همین رو، پیگیری آنها بسیار با ریسک همراه است. اما به گمان من، جان کری از اعتبار سیاسی کافی برای پیگیری این مسایل برخوردار است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا