خرید تور تابستان ایران بوم گردی

واکاوی نقش دانش‌آموزان و مدرسه در تحولات اجتماعی اخیر

هم میهن نوشت:

مدارس در دو ماه گذشته خبرساز بوده‌اند. خبرسازی‌شان نه به دلیل مسائل آموزشی که در پی ناآرامی‌هایی بود که در چندین مدرسه گزارش و منجر شد تعدادی از دانش‌آموزان بازداشت شوند؛ موضوعی که 20 مهر، به صراحت مورد تایید وزیر آموزش و پرورش قرار گرفت. وزیر، اما در این مدت موضع محکمی در برابر انتقادها از ورود ماموران یگان ویژه یا نیروهای لباس‌شخصی به مدارس نشان نداد و بعد از خبر آخر، جزئیات بیشتری درباره سرنوشت بازداشتی‌ها یا انتقال‌شان به کانون اصلاح و تربیت اعلام نکرد. دو ماه پس از این ماجرا، موضوع کنشگری اجتماعی در قالب اعتراض دانش‌آموزان، سر از نشست‌ها و جلسه‌های نقد و بررسی درآورد و حضور دهه‌‌هشتادی‌ها به عنوان نقطه تفاوت در اعتراضات اخیر نسبت به اعتراضات قبلی در سال‌های گذشته، شناخته شد. در مقابل اما گروهی از کارشناسان و فعلان آموزشی یا آنها که پیش از این در وزارت آموزش و پرورش مسئولیت‌هایی داشتند، تاکید کردند که نمی‌توان تمام اتفاقات اخیر را به‌حضور دهه‌هشتادی‌ها تقلیل داد. نقش دانش‌آموزان در اعتراضات اخیر، موضوع یکی از نشست‌های «راه‌گفت‌وگو» موسسه مطبوعاتی اطلاعات در روز گذشته بود؛ نشستی با عنوان «واکاوی نقش دانش‌آموزان و مدرسه در تحولات اجتماعی اخیر». این پنجمین نشستی است که از سوی این موسسه در ارتباط با اعتراضات اخیر برگزار می‌شود.

علی زرافشان، معاون وزیر آموزش‌وپرورش در دولت یازدهم و ایراندخت فیاض، استاد دانشگاه علامه طباطبایی جزو سخنران‌های این نشست بودند و محمد خدادی، معاون مطبوعاتی دولت قبل هم دبیر جلسه بود. هرچند همتی‌فر، رئیس سازمان تعلیم و تربیت وزارت آموزش‌وپرورش هم قرار بود یکی از سخنران‌ها باشد که در این نشست حاضر نشد.
ایراندخت فاضل، استاد دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان اولین سخنران، با ورود مستقیم به موضوع جلسه، اعلام کرد که نباید گروه‌های شرکت‌کننده در اعتراضات اخیر را تنها به متولدان دهه 80 تقلیل داد و اعلام کرد این افراد، دچار اختلال روحی، حسی، فکری و تربیتی شده‌اند و حالا باید با آنها چه کرد؟ شاید هم این برنامه از پیش تعیین‌شده‌ای بود که مردم آنقدر این موضوع را تکرار کنند که درنهایت خودشان هم به این باور برسند. او گفت: «ما هم در دوره انقلاب، دهه هشتادی‌‌های نسل خودمان بودیم. من دانش‌آموز ابتدایی بودم اما در تمام راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردم. چرا گذشته را فراموش می‌کنیم و به افرادی که در خیابان‌ها هستند، می‌گوییم هیجان‌زده و افرادی که فهمی از ماجرا ندارند. اینها دقیقا مصداق بچه‌های دوران انقلاب هستند و اگر آنها را زیر سوال می‌بریم، یعنی منطق انقلاب را هم زیر سوال برده‌ایم.»
او یکی از صحبت‌های امام خمینی (ره) در دوران انقلاب و تاکید ایشان بر تشکیل حکومت اسلامی حول کلمه الله را مورد توجه قرار داد: «ما آنقدر منقبض عمل می‌کنیم که امت اسلامی تبدیل به یک کلونی شده و تنها افرادی که در داخل این کلونی هستند حزب‌اللهی شناخته می‌شوند،گاهی هم آنقدر این کلونی کوچک می‌شود که گروه حزب‌اللهی هم در آن جا نمی‌شوند. این اقدام منجر به تقابل و تعارض دیدگاه می‌شود. به همین دلیل است که خروجی آن، درگیری و اختلافات و… می‌شود.» به گفته او، وقتی شعارهای انقلاب به هر دلیلی محقق نمی‌شود، باید انتظار داشت که با ظاهرسازی خیلی‌ها از دایره خارج ‌شوند. در برخورد حذفی، علت در جای دیگری بررسی می‌شود. گفته می‌شود آموزش‌وپرورش نتوانسته نسل درستی تربیت کند. اما آیا آموزش‌وپرورش به تنهایی می‌تواند دانش‌آموزان را تربیت کند؟ آیا دانش‌آموزان تمام ساعت‌های روز را در مدرسه هستند؟ با این همه اما فاضل تاکید کرد که آموزش‌و‌پرورش نقش خود را به خوبی ایفا نکرده و دانشی که در نظام آموزش‌وپرورش به دانش‌آموزان ارائه می‌شود، نسبتا منسوخ است.

متفاوت با اتفاقات قبل

علی زرافشان، معاون وزیر آموزش‌وپرورش در دولت یازدهم به عنوان دیگر سخنران این نشست، در ادامه صحبت‌های فاضل تاکید کرد که در دوران دفاع مقدس، تعداد دانش‌آموزان شهید بعد از نیروهای نظامی قرار می‌گیرد. این افراد در گروه سنی 12 تا 18سال بودند. بنابراین چطور می‌توان گفت این افراد احساسی‌اند و تحلیلی ندارند.
او با اعلام اینکه اتفاقی که هم‌اکنون در حال رخ‌دادن است، با آنچه در سال‌های 88، 96 و 98 رخ داد ویژگی متفاوتی دارد، گفت: «اتفاقات فعلی یک نشان خاص دارد و آن هم حضور نوجوانان است. البته درست است که نباید این مسائل را به این گروه یعنی متولدان دهه80 محدود کنیم و بگوییم تنها همین گروه سنی در خیابان‌ها حضور دارند، چراکه اینطور نیست. نکته اینجاست که این مسئله، نماد تحول است. از آن طرف مسئولان هم اعلام می‌کنند میانگین سنی دستگیرشدگان 15سال است که این یک پدیده جدید است. ما قبلا چنین مسئله‌ای نداشتیم. یا مسئول امنیتی دیگری تاکید کرد، شرکت‌کنندگان این اعتراضات زنان و نوجوانانند.» زرافشان در ادامه، تجمع سه‌سال پیش دهه هشتادی‌ها در مشهد را مورد توجه قرار داد؛ اجتماعی که در تهران هم تکرار شد. به گفته او، آن زمان این گروه سنی که از طریق شبکه‌های اجتماعی دور هم جمع شده بودند، با تیپ و ظاهر خاص دور هم جمع شدند و حرف‌های‌شان را زدند اما آن زمان هیچ‌کس هیج توجهی به آنها نکرد و هیچ عکس‌العملی به کار آنها نشان نداد.

پیمایش محرمانه

معاون وزیر آموزش‌وپرورش در دولت یازدهم در ادامه پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های جوانان کشور (گروه سنی 14 تا 25سال) که صورت گرفت را مورد توجه قرار داد. به گفته او، این پژوهش از سال 79 کلید خورد و قرار بود هر سه سال، تکرار شود اما از میان این سال‌ها تنها یک گزارش آن که مربوط به دوره چهارم است و در سال 94 نتیجه آن اعلام شد، منتشر شد. سایر پژوهش‌ها محرمانه بود و حتی به مسئولان داده نمی‌شد: «من که مسئولیتی در وزارت آموزش‌وپرورش داشتم هم نمی‌توانستم به این پژوهش دسترسی داشته باشم و با اصرار و پیگیری فراوان توانستم به بخشی از آن دسترسی پیدا کنم.» او گفت: «این پیماش اولین‌بار قبل از انقلاب انجام شده بود و سری جدید آن بعد از انقلاب و در دهه 70 صورت گرفت که ازجمله پژوهش‌هایی بود که بسیار سروصدا کرد تا جایی که در واکنش به آن اعلام کردند، نتایجش مخدوش است. درحالی‌که یافته‌های آن را می‌توان تعمیم داد. بعدا بخشی از این پژوهش توسط وزارت ارشاد و سازمان‌ملی جوانان صورت گرفت. پژوهش‌های زیادی در حوزه‌های اجتماعی صورت گرفته، اما مسئولان نمی‌خواهند این آمارها و نتایج این پژوهش‌ها را ببینند.»

80 درصد خواهان تغییرات در جامعه

زرافشان جزئیات بیشتری درباره پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های جوانان مربوط به سال 94 که تنها گزارش منتشرشده از این سلسله پژوهش‌هاست، اعلام کرد. یکی از سوال‌های این پیمایش درباره اوضاع فعلی اجتماعی کشور است که از شرکت‌کنندگان در این پیمایش خواسته نظرشان را بگویند. 12درصد از آنها خواستار حفظ وضع موجود، 58درصد درخواست اصلاح و 7/24درصد معتقد به تغییرات اساسی بودند. یعنی بالای 80درصد جامعه بر تغییر در جامعه تاکید داشتند.
به گفته زرافشان ،در صورت توجه به دو استانی که این روزها بسیار مورد توجه‌اند یعنی کردستان و سیستان‌وبلوچستان متوجه می‌شویم که این مسئله در این دو استان پررنگ‌تر است. یعنی در 43سال گذشته نتوانسته‌اند اقدامی برای رضایتمندی کامل مردم این دو استان انجام دهند. او درباره سوال دیگر این پیمایش هم توضیح داد: «سوال دیگر درباره موفقیت حکومت فراتر از دولت‌ها بود که 9عامل برای آن ذکر شده بود. از میان این عوامل امنیت 6/53 درصد موفق اعلام شده بود و هشت‌عامل دیگر نمره قبولی دریافت نکرده بودند، یعنی زیر 20درصد بودند. پرسش دیگر این پیمایش درباره هویت ملی بود که به‌ویژه جوانان را خطاب قرار داده بود. سوال درباره تمایل به زندگی در کشوری غیر از ایران بود. 31درصد به این سوال جواب مثبت داده بودند. بخش دیگری از پرسش مربوط به هویت جنسی در ارزش‌ها و نگرش‌های جوانان بود. بررسی‌های قبلی نشان داده بود زنان و دختران از هویت جنسی خود ناراضی‌اند اما پژوهش‌های بعدی مشخص کرد، پسران هم از وضعیت خود ناراضی‌اند که این یک فاجعه است. در این پیمایش مشخص شد 35درصد دوست داشتند جنس دیگری داشته باشند. 33درصد هم اعلام کرده بودند، دوست دارند فرد دیگری باشند که این مسئله هویت افراد را زیر سوال می‌برد.»

از بین رفتن سرمایه اجتماعی

به گفته او، سوال دیگر درباره دلیل مهاجرت بود. 4/43درصد دلیل مهاجرت را رفاه، امنیت و آینده بهتر اعلام کرده بودند. این در حالی است که امنیت جزو موضوعاتی بود که در سوال قبلی، نمره قبولی را به دست آورده بود. 22درصد هم آزادی را اعلام کرده بودند. در این پیمایش درباره ارزش‌های اخلاقی و رذیلت‌های حاکم بر جامعه سوال شده بود و مواردی مانند دورویی، تظاهر، تقلب، کلاهبرداری و چاپلوسی مورد توجه قرار گرفته بود، 75درصد اعلام کرده بودند، اینها ارزش‌های اخلاقی جامعه هستند. نقش امید و آینده روشن، موضوع دیگری بود که در این پیمایش مورد بررسی قرار گرفت. 1/64درصد مخاطبان گفته بودند، نه آینده روشنی دارند، نه امیدی به زندگی. زرافشان در توضیح این مواردگفت: «تمام اینها نشان می‌دهد، سرمایه اجتماعی کشور در حال از بین رفتن است. بنای سرمایه اجتماعی بر اعتماد است اما در بخش‌های مختلف این اعتماد وجود ندارد.» به گفته او، با وجود نتایج این پژوهش‌ها دیگر نیازی به انجام بررسی‌های بیشتر وجود ندارد. اگر همین نتایج مورد توجه قرار گیرد، می‌توان کمکی به وضع موجود کرد. معاون وزیر آموزش‌وپرورش در دولت یازدهم، نکته دیگری را مورد توجه قرار داد: «آنچه اکنون رخ داده، انقلاب دیجیتال است. قبل از آن ما انقلاب صنعتی داشتیم و حالا انقلاب دیجیتال. انقلاب صنعتی تمام اصول در جهان را تغییر دارد و براساس شاخص‌های خود اصول جدیدی بنا کرد.» او گفت: «امروز بخش زیادی از دانشجویان و دانش‌آموزان در کشور زندگی می‌کنند، اما زندگی واقعی‌شان در دنیای مجازی است. جامعه در شرایطی قرار گرفته که هیچ‌کس هنوز آن را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل است که پهنای باند را کم و اینترنت را قطع می‌کند و شبکه‌های اجتماعی را می‌بندد.»

محمد خدادی به‌عنوان دبیر این نشست، بر موضوع دیگری تاکید کرد؛ شبکه‌های اجتماعی. به گفته او، در شبکه‌های اجتماعی اطلاعات پردازش‌شده در اختیار همه قرار می‌گیرد و نکته اینجاست که هیچ قانونی برای بهره‌مندی از آن وجود ندارد. برخلاف مدرسه که چارچوب دارد، اطلاعات در فضای شبکه‌های اجتماعی چنین تعریفی ندارند. در این وضعیت مسئله دیگر تنها دانش‌آموز نیست، بلکه معلم هم در این دایره قرار می‌گیرد. خدادی از سخنرانان این نشست پرسید که چقدر شبکه‌های اجتماعی در فضای ایجادشده در مدارس و میان دانش‌آموزان نقش داشته است؟
ایراندخت فاضل به این سوال پاسخ داد: «دانش‌آموزان بیشترین زمان خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند، چراکه تفریحات و سرگرمی‌های مورد علاقه‌‌شان یا هزینه‌بر است یا در دسترس نیست. البته مسئله‌ای که وجود دارد این است که ما نمی‌توانیم تحولات اجتماعی را به صورت نقطه‌ای ببینیم. دو دهه قبل وقتی ماجرای توسعه در کلانشهرهای ایران مطرح شد، من در مخالفت با آن صحبت کردم. سوال من این بود که چه کسانی از این توسعه نفع می‌برند. در ارتباط با قانون هم همین مسئله وجود دارد. مردم چه نفعی از قوانینی که تصویب می‌شود، می‌برند. قانون باید تسهیل‌گر باشد و برای مردم آورده‌ای داشته باشد.» او ادامه داد: «چرا قانون برای همه مدیران و حکمرانان آنقدر خم می‌شود که می‌شکند، اما برای مردم با سختگیری اجرا می‌شود. این موضوع قانون را در مقابل مردم قرار می‌دهد. از سوی دیگر، مجلس ما کارآمد نیست و سیاسی است.» او درباره اینکه گفته می‌شود زنان و نوجوانان به عنوان شرکت‌کنندگان این اعتراضات، چیزی برای از دست دادن ندارند، گفت: «جامعه رفتار درستی با زنان نداشته است، نوجوانان هم به دلیل وضعیت اقتصادی، چیزی برای از دست دادن ندارند. در کنار همه اینها جامعه به قاعده استفاده از ظرفیت تخصصی فراجنسیتی استفاده نکرده و بر آن برچسب فمینیستی زده و کنار گذاشته است.» او با اعلام اینکه در بحث توسعه همیشه آمارهای اقتصادی خودراضی‌کننده اعلام می‌شود، درحالی‌که مردم هیچ وقت این آمارها را روی سفره‌های‌شان نمی‌بینند. در بحث نظام آموزشی هم آموزش‌وپرورش نتیجه تفکر خودش را به دانش‌آموز و معلم در قالب محتوای درسی و… انتقال می‌دهد که با ذائقه دانش‌آموزان هم‌خوانی ندارد.

شبکه‌های اجتماعی رقیب مدرسه

زرافشان هم درباره نقش فضای مجازی در اتفاقات اخیر گفت: «مدرسه دارای نقش مطلق نیست، چراکه اکنون رقیب پیدا کرده است. معلم و مدرسه تبدیل به یکی از منابع یادگیری شده‌اند، از سوی دیگر نگاه جامعه به معلم و مدرسه کاهش پیدا کرده. وقتی معلم به عنوان فردی شناخته می‌شود که هر روز باید درباره حقوقش صحبت و مدام مطالباتش را درخواست کند، دیگر نمی‌تواند نقش واقعی خود را ایفا کند. در یکی از دولت‌ها، معلمان در اعتراض به وضعیت‌شان، مقابل وزارتخانه تجمع کردند و کتک هم خوردند. این معلم چطور می‌تواند به دانش‌آموز بگوید حقیقت‌جو و آزاد‌اندیش باشد، قانون‌گرا، ظلم‌ستیز و خودباور باشد. آیا آن معلم خودش این ویژگی‌ها را دارد. نکته دیگر اینکه خود آموزش‌وپرورش خرده‌نظامی است که توسط نظام بزرگ‌تر احاطه شده. یکی نظام حاکمیت در جمهوری اسلامی است و دیگری نظام بین‌الملل. نظام بین‌الملل حالا از اهمیت بیشتری برخوردار شده، آن هم به دلیل فعالیت شبکه‌های اجتماعی و در دایره بزرگ‌تر فضای مجازی. دانش‌آموز بسیاری از یافته‌های خود را از این دو نظام می‌گیرد.»

گفت‌وگو

معاون پیشین وزیر آموزش‌وپرورش در واکنش به اتفاقات اخیر در مدارس در گفت‌وگو با هم‌میهن:

تصمیم‌گیرنده، مسئولان امنیتی‌اند نه آموزش‌وپرورش

علی زرافشان، معاون وزیر آموزش‌وپرورش دولت یازدهم در گفت‌وگو با هم‌میهن درباره مواضع وزیر آموزش‌وپرورش در همکاری با نیروهای امنیتی، همچنین ورود ماموران یگان‌ویژه و لباس‌شخصی به مدارس و برخورد با دانش‌آموزان معترض توضیح می‌دهد.

‌در دو ماه گذشته اخباری در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه نیروهای امنیتی وارد مدارس می‌شدند و با دانش‌آموزان برخورد می‌کردند. گفته‌ می‌شود در برخی موارد این موضوعات را مدیران و معاونان مدرسه اعلام می‌کردند. اما وزارت آموزش و پرورش و حتی شخص وزیر آموزش‌وپرورش هم موضع محکمی در برابر این اتفاقات نگرفته‌اند. به نظر شما، چه اتفاقی در بدنه آموزش‌وپرورش رخ داده که منجر به چنین برخوردهایی شد؟

طرف گفت‌و‌گو به‌جای اینکه جامعه‌شناسان و مسئولان اقتصادی و فرهنگی کشور باشند، چهره‌های امنیتی و انتظامی شده‌اند. وقتی‌ آنها تصمیم می‌گیرند، از روش‌های خاص خودشان هم استفاده می‌کنند.

‌در دوره مسئولیت شما، برخورد با چنین مسائلی به چه شیوه‌ای بود؟ هرچند برای اولین‌بار است چنین اتفاقاتی در مدارس رخ می‌دهد اما اگر شما حالا هم در وزارت آموزش‌وپرورش مسئولیت داشتید، چگونه برخورد می‌کردید؟

در دوره اول ریاست‌جمهوری آقای روحانی، ما با اعتراضات معلمان مواجه شدیم. آن زمان دو نگاه به این مسئله وجود داشت، یکی اینکه منافقان بر این اعتراضات سوار شده‌اند و آن را هدایت می‌کنند و نگاه دیگر این بود که معلمان حق اعتراض دارند. به هر حال ما اعتراضات آنها را قبول داشتیم و می‌دانستیم افزایش حقوق آنها از همه کمتر است. در یک سال که میزان تورم 40درصد بود، حقوق معلمان تنها شش‌درصد افزایش یافت. بحث این است که هر موجی در کشور راه بیفتد، منافقان موج‌سواری می‌کنند، بنابراین این دلیل نمی‌شود که موجی نداشته باشیم. شعار ما امنیت فرهنگی به‌جای فرهنگ امنیتی است. به جای اینکه معلم و مدیر علیه همکاران‌شان گزارش بدهند، باید امنیت فرهنگی داشته باشند و در سایه آن بتوانند مسائل خودشان را حل کنند. حالا هم که این اتفاقات رخ داده، به این دلیل است که طرف گفت‌و‌گوی ما درست تعریف نشده است.

‌به نظر شما وضعیت پیش‌‌آمده در مدارس، چه آسیب‌هایی همراه خواهد داشت؟

این آتش زیرخاکستر است و اگر مسئولان از این مسیر به سمت گفت‌وگو برنگردند، شکاف‌ها بیشتر می‌شود. براساس پژوهش‌ها 80درصد افراد تمایل به تغییر و اصلاح دارند که در صورت ادامه روند، این عدد به 100درصد می‌رسد. در این وضعیت باید واکنش‌های عقلانی صورت گیرد و جامعه‌شناسان و کارشناسان اقتصادی و فرهنگی و آنهایی که تحلیل درستی از مسائل اجتماعی ایران دارند، باید برای برون‌رفت از این وضعیت وارد میدان شوند. باید مردم را قانع کرد و با آنها صادق بود. یک عذرخواهی ساده مگر چقدر هزینه دارد؟

‌به نظر شما چرا وزیر آموزش‌وپرورش موضع محکمی در برابر این اتفاقات نگرفت؟

چون صاحب اختیار و مسئول نیست، قدرت تصمیم‌گیری ندارد و فقط تصمیمات گرفته‌شده را اجرا می‌کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا