خرید تور تابستان ایران بوم گردی

به یاد استاد ایران‌دوست؛ علی رضاقلی

میکائیل عظیمی پژوهشگر حوزه اقتصاد و صندوق‌های بازنشستگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی مرحوم علی رضاقلی نوشت:

1) یکی از روزهای گرم و داغ مرداد ماه 1374، دانشجویی که به تازگی نیمسال دوم تحصیل خود در دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی را به پایان برده بود، با دیدن اعلامیه‌ای مبنی بر برگزاری کلاس «جامعه‌شناسی اقتصادی» در یکی از کلاس‌ها، به همراه تنی چند از جوانان کنجکاو، منتظر آمدن استاد بود. زمانی گذشت و مردی با قامتی رشید و استوار، سینه‌ای ستبر و با حشمت و هیمنه‌ای تهمتن‌گون از درآمد. او علی رضاقلی بود که بی‌مزد و بی‌منت، با علاقه و اشتیاقی وافر و آموزنده، دانسته‌ها و دانش خود را به همان جوانان مشتاق عرضه می‌کرد. آموزگاری که صبورانه و و صد البت شیرین و متفاوت، دریچه فراخی از دانش جامعه‌شناسی اقتصادی را می‌گشود و جوانان آن روزها را به این حوزه دعوت می‌کرد.

میکائیل عظیمی
میکائیل عظیمی

2) در میانه ده 1370 خورشیدی جمعی از استادان دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی نشست‌های هفتگیِ منظمی را در عصرهای سه‌شنبه تشکیل می‌دادند و آخرین تأملات و یافته‌های خود درباره دانش توسعه و موانع توسعه‌یافتگی ایران را به گفت‌وشنود می‌نشستند. از جمله آنانی که در این نشست‌ها حضوری پررنگ داشت و به سادگی از کنار مباحث گذر نمی‌کرد، علی رضاقلی بود. این نشست‌ها نقطه آغاز پیوندی بود که تا آخرین روز حیات این جهانی وی ادامه داشت. جدای از پیوندهای انسانی و رفاقت‌های عمیق، تعامل و نشست و برخاست با استادان اقتصاد نقطه آغازی بر آشنایی رضاقلی با مکتب نهادگرایی جدید و برجسته‌ترین از همه داگلاس نورث بود. به اذعان و تصریح رضاقلی، آشنایی و تجهیز او به چارچوب نهادگرایانه، وی را در پیشبرد پژوهش‌ها و بسط دیدگاه‌هایش توانمندتر کرده بود.

3) علی رضاقلی را بیشتر با دو کتاب پرفروش «جامعه‌شناسی خودکامگی» و «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» می‌شناسند. بوده و هستند کسانی که این پژوهشگر سفرکرده را به همین دو کتاب پرخواننده محدود کرده و از دیگر آثار قلمی وی غافل می‌شوند. نکته مهم و شایسته تأکید آن است که از ابتدای دهه 1380 خورشیدی رضاقلی نرم‌نرمک با ادبیات نظری-تحلیلیِ «نهادگرایان جدید» آشنا شده و در میان صاحبنظران این جریان اندیشه‌ای بر آرا و دیدگاه‌های داگلاس نورث متمرکز می‌شود. این آشنایی و تمرکز سبب می‌شود تا انبان نظری رضاقلی و کشکول تحلیلی وی پروپیمان‌تر شود. چنانچه خود بارها و بارها و در مناسبت‌های مختلف به ارتقای نظری خود اذعان داشته و با دو کتاب مشهور خود فاصله‌گذاری می‌کرد. حاصل این دوره از تلاش‌های رضاقلی، کتاب منتشر شده «اگر نورث ایرانی بود» و چند اثر آماده اما چاپ نشده است.

علی رضاقلی پژوهشگری متعارف نبود و به اصرار از قواعد متعارفِ دانشگاهی می‌پرهیخت. این گرایش و تمایل حتی به سر حد وسواس نزدیک شده بود و در مواقعی رگه‌هایی غلیظ از عمد و آگاهی به خود می‌گرفت. بارها و به مناسبت‌های متفاوت نیز بر گریز خود از قالب‌های رسمی و مرسوم تصریح کرده است. اما جامعه ایران در کل و جامعه اندیشه‌ورزان توسعه ایران به دو دلیل نمی‌توانند از ایستگاه رضاقلی عبور نکنند. اگر تألمات اندیشه‌ای و تلاش‌های نظری برای یافتن رمز و راز توسعه‌نیافتگی ایران کانون بحث و مکاشفه و پژوهش باشد و به قطاری تشبیه شود، ناگزیر و به ناچار باید از ایستگاه علی رضاقلی عبور کرد و به بیانی که خود می‌پسندید “رضاقلی یقه هر پژوهشگری در این حوزه را گرفته و می‌گیرد” و این مهم به دو دلیل اصلی استوار است:

نخست؛ بزرگان گفته‌اند و نوشته‌اند که ارزش علمی و عیار نظریِ یک پژوهشگر بیش و پیش از پاسخ‌هایی که می‌دهد به پرسش‌هایی است که پیش می‌کشد. بنابراین جدای از پاسخی که رضاقلی به راز توسعه‌نیافتگی ایران داده، وی پرسشی مردافکن درسطح و قامت توسعه‌نیافتگی ایران را پیش می‌کشد. نکته کلیدی و بسیار تعیین‌کننده آنجاست که این پرسش نه فقط در یک کتاب و نه تنها در یک سخنرانی بلکه «برنامه پژوهشی» وی بود و هیچ اثر نوشتاری و گفتاری از وی را نمی‌توان یافت که خارج از این پرسش کانونی باشد. بنابراین وقتی سخن از این تهمتنِ دوست‌داشتنی است، سخن از رادمردی است که چند دهه با این پرسش درآویخته و آن را کاویده است.

دویم؛ چنانچه آمد به تصریح و تأکید خود وی، آنچه او را از قالب‌های مرسوم و متعارف دور می‌کرد و فصل تمایز او با بسیاری از صاحبنظران (به ویژه صاحبنظران درمانده در اسطوره چارچوب) را رقم می‌زند تأکید و وسواس وی بر «روش‌شناسی علمی در حوزه علوم اجتماعی» و به دنبال آن «تاریخ» است. از این رو به عنوان کسی که بخت‌یار بوده تا چندی با این عزیز دوست‌داشتنی هم‌کلام بوده می‌تواند ادعا کند یکی از مهم‌ترین معیارها و یکی از سنگین‌ترین محک‌ها برای داوری درباره دیدگاه‌ها و توانمندی‌های افراد، میزان توجه و آگاهی از تاریخ و جغرافیای ایران بود. این مهم را با تکیه بر گزاره‌ای بسیار راهنما و بنیادین مدنظر داشت که “علم شامل چهار جزء است: مسأله، روش، حل و نقد.” نکته مهمی که رضاقلی را در گروه ویژه‌ای از پژوهشگران قرار می‌دهد آن است که با اصراری قابل تأمل و پندآموز ابراز می‌کرد که: از میان این چهار جزء تنها روش را می‌توان وام گرفت و باید مسأله، حل و نقد بومی باشد.” بلافاصله باید افزود که چنین رویکردی به تمامی با رویکرد رایج و متعارفی که مدعی بومی‌سازی علوم است متمایز است زیرا بر مبنایی روش‌شناسانه استوار است و به دور از کینه و بغض است؛ امری که رویکرد رایجِ پرمدعا به شدت آلوده آن است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. انصاف نیوز گرامی .درباره دلایل عقب ماندگی ایران ، کتاب ها و تحلیل های مختلفی نوشته شده اند . روانشاد رضاقلی هم بادوکتاب خود ( جامعه شناسی نخبه کشی -جامعه شناسی خودکامگی) چرت بسیاری از هموطنانی که توهم آمیز گرفتار خودستایی و افتخارات کذایی داشتن فرهنگ وتمدن 2500 ساله بودند ، را پاره کرد .من ازخواندن کتابهای او دراولین سال انتشارآنها ، باولع کتاب را خواندم .بسیار بااو همعقیده شدم زیرا که قبل از مطالعه کتابها ، بنوعی همان عقاید را داشتم انگار جناب رضاقلی ، افکار امثال بنده را کلاسه بندی و مدون کردند .ویژگی رضاقلی درنقد جامعه شناسانه اش ، مبتنی فرهنگ و هویت ملی ایرانیان است که برای ایرانی در نقطه صفرمرزی تا شهروند پایتخت نشین قابل فهم و دلنشین کرده است زیرا بازبان شاهنامه سخن میگوید شاهنامه ای که شناسنامه ایرانیان است .اما جامعه شناسان محترم اندیشمند ، علل عقب ماندگی را از زبان افکار امثال ماکس وبرها برای ایرانیان بازگو می کنند که چندان قابل فهم برای بسیاری از طیف های ایرانیان نیست . شادروان رضاقلی ،در بررسی نخست وزیرانی مثل امیرکبیر ، قائم مقام و مصدق که هرسه بقتل رسیدند ، متاسفانه به عملکرد آنان که موجب انزوا و دوری از مردم شدن ، نمی پردازند که چرا امپراطور میجی در ژاپن ، مهاتیرمحمد درمالزی ، دنگ شیائوپینگ در چین یا دولت نظامی کره جنوبی و … بعنوان موتورمحرکه توسعه کشورشان موفق شدند اما آن 3 نخست وزیر بزرگوارایرانی کشته شدند و موفق به تداوم توسعه نشدند ؟

    1. ما یک ملت کهنسال هستیم و ژاپن و مالزی
      کشور هایی تازه نقس.

      فرهنگ چین با ما متفاوت است و رهبران
      آنها توانستند از ظرفیت های مثبت فرهنگی
      خود استفاده کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا