خرید تور تابستان ایران بوم گردی

شكر خدا «نوري‌زاد» نيستم!

علي شكوهي، روزنامه نگار در یادداشتی در روزنامه ی اعتماد نوشت:

در سال ٨٩ و ٩٠ وقتي «محمد نوري‌زاد» به خاطر نوشتن نامه‌هاي اعتراضي به مسوولان نظام زنداني شد، بنده سخت معترض بودم. در همان زمان در يادداشتي نوشتم كه «همه بايد محمد نوري‌زاد باشند!» زيرا معتقد بودم «او چهره دلسوزي است كه در تمام سال‌هاي بعد از انقلاب در خط مقدم مبارزه با دشمن، نفاق، سرمايه‌داري، فقر و فساد قرار داشته و با قلم و دوربين خود در تلاش تثبيت دستاوردهاي انقلاب بوده است.» در همان يادداشت ضمن آوردن رواياتي از ائمه بزرگوار در باب امر به معروف و نهي از منكر تاكيد كرده بودم كه «انقلاب اسلامي براي بقاي خود به اپوزيسيوني از جنس خودش نياز دارد و بي‌ترديد، محمد نوري‌زاد از همين جنس است. او معتقد به اسلام و خط امام و نظام جمهوري اسلامي و حتي ولايت فقيه و رهبري است اما از عملكردهاي خلاف ارزش‌هاي اسلامي شكايت دارد و براي اصلاح امور مسلمين، به امر به معروف و نهي از منكر توسل جسته است. اين‌گونه افراد را به حكم تعاليم دين، بايد ارج نهيم و به جاي ميدان دادن به متملقان و چاپلوسان قدرت‌خواه، امثال نوري‌زاد را بايد در صدر بنشانيم».

از آن تاريخ سال‌ها گذشته است و مسائلي بر «نوري‌زاد» رفت كه مسير ديگري را براي او رقم زد. او به مانند برخي ديگر از منتقدان و معترضان، تعارض خود با حاكميت را عمده و اصلي كرد و طبعا به مواضعي كشيده شد كه براي ما خيلي مقبول نبود. قصد قضاوت در اين زمينه را ندارم چون آنچه بر او رفت بر من نرفت و نمي‌دانم اگر ديگران جاي او بودند، چه مي‌كردند اما در چند روز اخير اتفاقاتي رخ داد كه بار ديگر نام «نوري‌زاد» را بر سر زبان‌ها انداخت و او نيز مجبور به اعلام موضعي شد كه به گمانم سنجيده نيست و سكوت در آن زمينه را جايز نمي‌دانم، دست‌كم به اين دليل كه روزي آرزو داشتم همه مثل او باشند!

اخيرا پسر نوري‌زاد با شركت در نشست منافقين در فرانسه و انتشار نوشته‌اي اعلام كرد كه به منافقين پيوسته است. اين امر در داخل فرصتي را براي حمله به نوري‌زاد فراهم كرد و او نيز مجبور شد به خاطر فشار افكار عمومي در اين زمينه اعلام موضع كند. وي در بخشي از اعلام مواضع خود چنين نوشته است: «تا بدين سن و سال، مرا نه با مجاهدين، بل با هيچ تشكيلات – چه در داخل و چه خارج كشور – به قدر يك دقيقه حتي، مراوده و عضويت و همراهي و همكاري و سر و سري نبوده است و نيز نيست اكنون. كار من به خودم وكار پسرم به خودش مربوط است. باورم بر اين است كه نسل‌هاي هدر شده در نظام مقدس، حق دارند شيوه اعتراض خود را خود برگزينند. من – محمد نوري‌زاد – خيزش مسلحانه مجاهدين ديروز را و هر حركت مسلحانه از جانب هر جماعتي را مطرود مي‌دانم. اما مجاهدين امروز را، با اسلحه‌اي كه به مجامع جهاني تحويل داده‌اند، معترضاني مي‌دانم در هياهو. هواداري از اينان را چه ايراد؟ كه در محدوده حرف، خواستار خواسته‌هاي خوداند.»

«نوري‌زاد» در اين نوشته از منافقين و جنگ مسلحانه اعلام برائت و حساب خودش را از پسرش جدا كرده است اما آنچه از ايشان قابل پذيرش نيست، توجيه كردن وضعيت كنوني منافقين است كه مدعي كنار گذاشتن جنگ مسلحانه شده‌اند و او نيز آن را باور كرده است و هواداري از اين گروه در شرايط جديد را بدون ايراد معرفي مي‌كند. منافقين تشكيلاتي سياسي – نظامي است با سابقه خيانت‌هايي بزرگ از جمله ترور هزاران نفر از مسوولان و علما و پاسداران و مردم عادي و جاسوسي براي عراق و خيانت در جنگ و حمله نظامي به غرب كشور با همراهي عراق و فروش اطلاعات هسته‌اي ايران به دشمنان و خلاصه هر فعاليت خيانت‌بار ديگري كه بشود تصورش را كرد.

اين تشكيلات بعد از اينكه همه‌گونه اقدامات مسلحانه را انجام داد و بعد از اينكه از «جنگ چريك‌شهري» تا «جنگ آزاديبخش» تا ترور و انفجار و… را تجربه كرد، اينك در آستانه اضمحلال تشكيلاتي و بن‌بست استراتژيك قرار گرفته و راهي براي تداوم جنگ مسلحانه ندارد و بنابراين تنها چاره براي سران اين تشكيلات اين است كه براي ماندن در غرب آن هم در حالي كه تروريسم به معضل جدي براي آن جوامع تبديل شده است، خود را يك نيروي سياسي قلمداد كنند و از مشي مسلحانه فاصله بگيرند.

آقاي «نوري‌زاد» مي‌گويد كه چون اين سازمان اكنون خواسته‌هاي خود را از طريق مسالمت‌آميز پي ‌مي‌گيرد بنابراين هواداري از اين جريان بلامانع است اما مگر مي‌شود تمامي اقدامات خصمانه اين تشكيلات تروريستي را ناديده گرفت؟ گذشته اين تشكيلات و اقداماتي كه انجام داده‌اند، قطعا نيازمند پيگيري حقوقي و قضايي است و دست‌اندركاران آن بايد به‌سزاي اعمال خيانت‌بار خود برسند. هواداري از اين جريان برانداز نظام جمهوري اسلامي هم توجيه ندارد ولو آنكه به ظاهر اين تشكيلات اينك خود را طرفدار جنگ مسلحانه نداند. منافقين از جمله تشكل‌هاي تروريستي در كشور ما هستند كه حتي اگر حكومت هم عليه آنان وارد اقدامات قضايي نشود، به خاطر ترور هزاران انسان بي‌گناه مورد شكايت خانواده‌هاي فراواني قرار خواهند گرفت كه خواستار محاكمه و مجازات سران سازمان منافقين هستند.

خدا را شاكرم كه «نوري‌زاد» نيستم زيرا تلخي اين اقدام فرزند او در هواداري از يك تشكيلات تروريستي و سران خائن آن را تاب نمي‌آورم. همچنين اين واقعيت كه به خاطر توجيه احتمالي اقدام فرزند، كارم به توجيه وضعيت منافقين بكشد، برايم سخت و ناگوار است. اين را هم نمي‌پسندم كه به خاطر اعتراضاتي كه داريم، تعارض خودمان با حكومت و نظام جمهوري اسلامي را عمده كنيم و از همكاري با امثال منافقين و بهايي‌ها و ديگراني سر در بياوريم كه ضدانقلابند و هدف آنان سرنگوني جمهوري اسلامي است. خداوند مفاسد امور مسلمين را اصلاح كند و عاقبت همه ما را ختم به‌خير.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. ظاهرا همه تان شوکه شده اید نه اقا این شتر در خانه تک تک تان میخوابد روزی یدر خانه اقا محسن روز دیگری محمد نوریزاد ویا حسین شریعتمداری یادتان هست؟ سرکوچه کمینه مجاهد پرکینه امریکایی بیرون شو خونت روی ز مینه تا………. ویاازدیوار سفارت بالا رفتن و…….بازهم پدر مادر ما متهمیم

  2. سوال من از آقای شکوهی این است که زمانیکه شما اقدام نوریزاد در نامه نگاری به مسئولان را حمایت می فرمودید آیا خودتان هم جرات چنین کاری را داشتید و مانند نوریزاد دست به نهضت امر به معروف زدید؟ اینکه می فرمایید نمی دانید بر نوریزاد چه رفته کاملا درست است. چون وی بهای سنگینی بابت نوشتن این نامه ها داد. یک و نیم سال به زندان رفت و ممنوع الخروج شد و نتوانست اباذر را در روزگار سخت و تنهایی و فشاری که در غربت می گذراند همراهی کند. وی در نامه ای به اسم می زنم به سیم آخر نوشته بود اباذر در شرایط سختی است و باید او را ببیند. چرا آنموقع شما موضعگیری نفرمودید که نظام اسلامی اجازه دهد پدری به دیدار فرزندش برود؟ نوشتن و نصیحت کردن آسان است برادر من. حالا هم می فرمایید خوشا به حالتان که جای نوریزاد نیستید. بله نشستن در کنج عافیت و ابراز تاسف برای سختی هایی که برای دیگران وارد می شود ساده است برادر جان. پوزش که ایمیلیم را درج نکردم
    ایکاش انصاف نیوز این نوشته من را منتشر کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا