خرید تور تابستان ایران بوم گردی

سعید حنایی ملقب به «قاتل عنکبوتی» که بود؟

«اعتمادآنلاین» بازخوانی می‌کند: اسرار قتل سریالی ۱۶ زن به‌ دست سعید حنایی؛ قاتل عنکبوتی

سعید حنایی در فاصله مردادماه سال ۷۹ تا ۱۵ فروردین‌ماه سال ۸۰ در مشهد ۱۶ زن را به قتل رساند و فروردین سال ۸۱ اعدام شد/ قاتل عنکبوتی گفته بود: از عمل خود به هیچ وجه پشیمان نیستم و اگر دستگیر نمی‌شدم قصد داشتم تعداد قتل‌ها را به عدد ۱۵۰ برسانم

فیلم عنکبوت به کارگردانی ابراهیم ایرج‌زاد، روایتی از یکی از مخوف‌ترین قاتلان سریالی ایران، سعید حنایی، ملقب به قاتل عنکبوتی است. در ادامه مروری بر پرونده قاتل سریالی زنان در مشهد را که از منابع مختلف گردآوری شده است بخوانید:

سعید کارگری ساده بود که همراه همسر و دو پسرش در خانه‌ای در منطقه فقیرنشین مشهد زندگی می‌کرد. او گفته بود: تا قبل از ازدواج با هیچ زنی صحبت نکردم با اینکه مادرم خیاط بود و  شاگردهای زیادی داشت و 15 دختر به خانه ما رفت‌وآمد می‌کردند، اما من با هیچ‌کدام صحبت نکردم. بچه‌های محل سربه‌سرم می‌گذاشتند و می‌گفتند این همه دختر در خانه شماست و خوش می‌گذرد اما ما ۶ برادر بودیم و می‌گفتم که اینها امانت هستند و نباید نگاه بد به آنها شود. از خدا می‌خواستم که دختری پاک نصیبم شود. یک روز وقتی برادر بزرگم در خانه فردی بنایی می‌کرد با برادرم کاری داشتم، وقتی به خانه آن مرد رفتم دختری آمد و چای آورد و من دیدم همان دختری است که می‌خواهم.  بعد با هم ازدواج کردیم. از زمانی که تصمیم قطعی گرفتم تا زمانی که ازدواج کردم یک هفته طول کشید.

یک روز وقتی همسر سعید به مدرسه پسرش رفته بود تا درباره اوضاع تحصیلی او پرس‌وجو کند، واقعه‌ای رخ داد که شوهرش را به جنایتکاری مخوف تبدیل کرد. آن شب وقتی سعید از محل کارش که کارگاهی ساختمانی بود به منزل بازگشت متوجه خراشی روی صورت همسرش شد.

زن ماجرا را این‌طور تعریف کرد: موقع بازگشت به خانه سوار خودرویی شخصی شده بود و راننده با این تصور ‌‌که مسافرش زنی خیابانی است پیشنهادی غیراخلاقی داده بود. زن برآشفته شده و در درگیری با راننده صورتش زخم برداشته بود.

سعید از سال‌ها قبل مشکل روانی داشت، زیر نظر پزشک بود و دارو مصرف می‌کرد. یک بار به خاطر درگیری در محل کار و شکستن شیشه اخراج شده بود و رفتارهای پرخاشگرایانه‌اش به عادتی دیرینه تبدیل شده بود.

اسرار قتل سریالی 16 زن به‌دست سعید حنایی؛ قاتل عنکبوتی

شروع جنایت‌های قاتل عنکبوتی

سعید بعد از ساعت‌ها اندیشیدن به واقعه‌ای که برای همسرش رخ داده بود به این نتیجه رسید که دلیل اصلی، فساد در جامعه است و این زنان خیابانی هستند که فساد را رواج می‌دهند. آن زمان بسیاری از زنان خیابانی که از طبقه محروم جامعه بودند در جاده «خین عرب» در مسیر رانندگان کامیون می‌ایستادند. سعید این محل را به خوبی می‌شناخت. او روز هفتم مرداد سال 79 هنگامی که همسر و فرزندانش خانه نبودند سوار بر موتور به «خین عرب» رفت، زنی 30 ساله به نام «افسانه» را با خود به خانه برد، هنگام برقراری رابطه با روسری خفه و سپس جسدش را در جاده رها کرد.

او سه روز بعد دومین زن را به همین شیوه به قتل رساند. مقتول «لیلا» نام داشت و جنازه او در بوته‌زارهای گوجه‌فرنگی در حوالی جاده خین‌ عرب مشهد پیدا شد. یک روز بعد سومین زن به نام «فریبا» در تارهای قاتل عنکبوتی گرفتار و جنازه او در حالی‌ که در گونی زردرنگ گذاشته شده بود در محله سجادشهر مشهد کشف شد.

بر اساس مستندات به‌دست‌آمده، سعید حنایی در فاصله مرداد سال 79 تا 15 فروردین سال 80 در مشهد 16 زن را سوار موتور یا ماشین خود کرده و به قتل رسانده ‌بود، البته پلیس تا زمان دستگیری متهم از 11 قتل مطلع شده بود و قاتل سریالی ماجرای پنج قتل دیگر را خودش برای کارآگاهان تعریف کرد. سعید حنایی نه تنها خودش از قتل‌هایی که مرتکب شده‌ بود پشیمان نشد بلکه به شدت تحت حمایت عده‌ای از اطرافیانش نیز قرار گرفت. او در نهایت 28 فروردین سال 81 در محوطه زندان مشهد به دار آویخته شد. او وصیت کرده‌ بود اعضای بدنش به نیازمندان بخشیده شود البته اجرای چنین وصیتی ممکن نبود.

افشای سریالی بودن قتل‌ها

کارآگاهان بعد از قتل سوم خطر حضور قاتلی سریالی را احساس کردند اما بعد از کشف جنازه فریبا قتل‌ها متوقف شد و این پرونده نیز مسکوت ماند تا اینکه ساعت ۹ صبح جمعه دوم دی سال ۷۹ جسد یک زن خیابانی دیگر در بزرگراه صدمتری روبه‌روی میدان پارسپاد در حوالی جاده خین عرب کشف شد.

این جسد که به پزشکی قانونی انتقال یافته بود، تحت کالبد شکافی قرار گرفت و مشخص شد جسد متعلق به زن ۳۰ ساله‌ای است که او نیز با انسداد مجرای تنفس با فشار روسری دور گردن و گلو از پای درآمده است.

این زن نیز مانند مقتولان مردادماه زنی خیابانی بود که دو فقره سابقه حمل مواد مخدر و یک فقره اعتیاد در پرونده‌اش وجود داشت.

آیا قتل این زن که معصومه نام داشت با کشته شدن سه زن دیگر در ارتباط بود؟ پلیس قبل از آنکه بتواند جواب قاطعی برای این سوال پیدا کند خود را در برابر پیکر بی‌جان زنی دیگر دید. ساعت ۲۲ و۳۰ دقیقه روز دوشنبه ۱۷ بهمن سال ۷۹ در بزرگراه صدمتری روبه‌روی میدان پارسپاد جسد دیگری کشف شد که بعد از تحقیقات پزشکی و پلیسی مشخص شد قربانی ۲۷ ساله «سارا» نام دارد که سه سابقه منکراتی، مواد مخدر، قاچاق و اعتیاد در پرونده کیفری‌اش است و او نیز بدون هرگونه آزار جنسی به علت انسداد مجرای تنفس از ناحیه گلو و گردن با روسری به قتل رسیده است.

آخرین قتل

حالا دیگر شکی باقی نمانده بود که آدم‌کش دیوانه دوباره دست‌به‌کار شده است و حریصانه می‌کوشد تا بر تعداد قربانیان خود بیفزاید. قربانی بعدی زنی 45 ساله به نام «اعظم» بود که جسدش ساعت هشت صبح یکشنبه ۲۳ بهمن سال ۷۹ در منطقه مسکونی بلوار مجد واقع در مرکز شهر کشف شد.

پس از آن تعداد قربانیان مرتب افزایش پیدا می‌کرد تا اینکه بالاخره در ساعت ۲۳ و ۵۰ دقیقه ۱۵ فروردین سال ۸۰ جسد یک زن خیابانی دیگر به نام «طوبی» کشف شد.

این قربانی ۳۵ ساله نیز دارای یک فقره سابقه فروش مواد مخدر بود که با انسداد مجاری تنفسی در ناحیه گلو با فشار روسری با روش مشابهی به قتل رسیده بود.

طوبی آخرین مقتول این پرونده بود و سعید حنایی بعد از آن دستگیر شد.

فرار از چنگ قاتل سریالی

تشابهات زیادی در پرونده قتل 11 زن وجود داشت. نحوه مرگ آنها، سرگذشت‌شان، سوابق کیفری‌شان و ادله دیگر نشان می‌داد تمام قتل‌ها به دست یک نفر انجام شده است. تمام توان پلیس بر این معطوف شده بود که این فرد را شناسایی کند تا اینکه بالاخره فردی با ماموران تماس گرفت و گفت قتل‌ها کار اوست. این مرد خودش را صیاد سیمرغ معرفی کرد. او بازداشت شد اما وقتی تحت بازجویی قرار گرفت معلوم شد صرفاً برای رسیدن به شهرت چنین ادعایی را مطرح کرده و چیزی از قتل‌ها نمی‌داند. به این ترتیب راز پرونده همچنان ناگشوده باقی ماند تا اینکه قاتل سریالی بار دیگر دست‌به‌کار شد، اما این آخرین طعمه موفق شد از دست او فرار کند.

مژگان یک هفته بعد از فرار از دست قاتل سریالی در طرح ویژه پلیس دستگیر شد و وقتی تحت بازجویی قرار گرفت ماجرای شب وحشت را برای ماموران تعریف کرد. او چنین گفت: یک روز عصر حوالی میدان شهید فهمیده منتظر راننده کامیون‌ها بودم تا با آنها مواد مخدر بفروشم یا با برقراری رابطه پولی به دست بیاورم. خسته و گرسنه بودم. مردی با موتور جلوی پایم توقف کرد و از من خواست همراهش به خانه‌اش بروم. اول نمی‌خواستم قبول کنم اما در نهایت سوار موتور شدم. آن مرد ساکت بود و در طول راه حرفی نزد. فقط وقتی به نزدیکی خانه‌اش رسیدیم از من خواست با چادر صورتم را بپوشانم تا کسی متوجه نشود من زنی غریبه هستم و اگر همسایه‌ها ما را دیدند خیال کنند من از اقوام او هستم. وقتی وارد خانه شدیم او درها را قفل کرد. اول ترسیدم و فکر کردم می‌خواهد بلایی سرم بیاورد ولی وقتی دیدم هیچ وسیله‌ای دستش نیست خیالم راحت شد. داشتم روسری‌ام را درمی‌آوردم که آن مرد از پشت سر به من حمله کرد و شال‌گردنی را دور گلویم انداخت. آن را با تمام زورش فشار می‌داد. من با ناخن‌هایم او را چنگ زدم و بعد با مشت محکم به شکمش کوبیدم. بعد خواستم فرار کنم ولی در قفل بود به همین دلیل شیشه داخل ساختمان را شکستم. مرد خیلی ترسیده بود. التماس می‌کرد و می‌گفت آرام باشم تا اجازه بدهد بروم. می‌دانستم باز هم نقشه‌ای در سر دارد. به اتاق عقبی دویدم و با صدای بلند گفتم اگر در را باز نکند، شیشه‌های اتاقی را که به کوچه مشرف بود می‌شکنم. بالاخره او در را باز کرد و من پا به فرار گذاشتم. آن‌قدر ترسیده بودم که کفش‌هایم را جا گذاشتم.

ماموران بعد از شنیدن حرف‌های مژگان که از چنگ سعید حنایی فرار کرده بود، به خانه مورد نظر رفتند و سعید حنایی را دستگیر کردند. قاتل سریالی زنان مشهدی بعد از دستگیری به تک‌تک قتل‌هایی که مرتکب شده ‌بود اعتراف کرد. او نه تنها اتهام کشتن 11 زنی را که در پرونده ثبت شده بود پذیرفت بلکه گفت پنج زن دیگر را هم به قتل رسانده است. کارآگاهان بعد از بررسی‌های لازم اسناد قتل آن پنج زن را نیز به دست آوردند.

اسرار قتل سریالی 16 زن به‌دست سعید حنایی؛ قاتل عنکبوتی

اعدام قاتل عنکبوتی

سعید حنایی که در طول بازجویی‌ها خونسرد بود گفت در تمام این مدت اخبار قتل‌ها را از طریق روزنامه‌ها پیگیری می‌کرده است. او توضیح داد: هر بار بعد از رها کردن جسد دوباره به آنجا برمی‌گشتم و ماموران را حین تحقیقات تماشا می‌کردم، حتی یک بار به پلیس کمک کردم تا جسد را در آمبولانس بگذارد.

قاتل عنکبوتی در نهایت در دادگاه مشهد محاکمه شد. او در جلسه دادگاه گفت: اسمم سعید حنایی، شغلم بنایی و متأهلم. از هفتم مرداد سال گذشته (1379) تاکنون 16 زن را کشته‌ام. از عمل خود به هیچ وجه پشیمان نیستم و اگر دستگیر نمی‌شدم، قصد داشتم تعداد قتل‌ها را به عدد 150 برسانم. تمام این کارها برای این بود که به همه بگویم فحشا و بی‌بندوباری عاقبت خوش‌فرجامی ندارد.

او ادامه داد:‌من با این اقدامات قصد آزار و اذیت کسی را نداشتم فقط در صدد به هم زدن فضایی بودم که وجود آن را باعث جری‌تر شدن زنان خیابانی برای فساد بیشتر می‌دانستم. من گمان می‌کردم عامل اصلی علنی شدن فساد در جامعه آزادی بی‌قید و شرط زنان خیابانی بود. اگر این آزادی نباشد، آنها نمی‌توانند جوانان را به گناه بیشتر و آلودگی تشویق کنند. یکی از مهم‌ترین دلایلی که همه شما باید باور کنید که من همه اینها را راست می‌گویم این است که شما بدانید من هیچ‌ وقت با زنان خیابانی رابطه نداشته‌ام و از آن هم بسیار بدم می‌آمد .

در نهایت حکم قصاص و شلاق از سوی قاضی دادگاه برای سعید حنایی صادر شد. تا زمان اجرای حکم سعید حنایی همچنان باور نمی‌کرد که به خاطر قتل‌های صورت‌گرفته اعدام شود، اما او در نهایت صبح روز 28 فروردین سال 81 در محوطه زندان مرکزی مشهد قصاص و به دار مجازات آویخته شد.

روایت فرمانده وقت پلیس

سردار اسکندر مومنی فرمانده وقت انتظامی خراسان بزرگ در خاطراتش گفته است: زمانی که در خراسان مشغول فعالیت شدم، در این استان میزان ناامنی خیلی زیاد بود. اشرار حتی در مناطق قوچان و اسفراین ورود کرده بودند و ما عملیات زیادی برای ایجاد امنیت در این منطقه انجام دادیم.

او اضافه کرد: یکی از پرتلاطم‌ترین دوران بعد از پیروزی انقلاب در سال‌های 70 تا 80 همین قتل‌های عنکبوتی بودند که در خراسان رخ داد. اگر بخواهیم ماجرا را تعریف کنیم که با چه شیوه و تدابیری او را دستگیر کردیم یک کتاب می‌شود. این پرونده بسیار پیچیده بود چراکه قاتل تنهای تنها بود، به همین دلیل دیر دستگیر شد. سعید حنایی فرد بسیار باهوشی بود. من خودم با او صحبت کردم. از هوش خیلی بالایی برخوردار بود.

فرمانده وقت انتظامی خراسان بزرگ ادامه داد: زمانی که فرمانده انتظامی خراسان شدم حدود 12 قتل انجام داده بود. ما با تمهیدات و کمک خداوند شیوه گذشته را تغییر دادیم و تکنیک‌ها و روش‌های جدیدی پیش گرفتیم تا توانستیم او را دستگیر کنیم.

سردار مومنی در آخر در پاسخ به این سوال که آیا یک اتفاق ویژه سبب لو رفتن قاتل شد یا اینکه دقیقاً برنامه‌ریزی‌شده موفق به دستگیری شدید گفت: دقیقاً برنامه‌ریزی کرده بودیم. ایشان سر همه صحنه‌های قتل خود حاضر می‌شد، حتی در برخی از مواقع به جابه‌جایی جنازه‌ها کمک می‌کرد. یک بار نیز دستگیر شده بود اما با رد گم کردن توانست از دست پلیس خلاص شود. ولی نهایتاً با طراحی‌ای که صورت گرفت و تمام نیروهای انتظامی منطقه را برای دستگیری بسیج کردیم دستگیر شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا